«با همه ی درام ها و تراژدی های زندگی،هنوز هم دیدن ماه قشنگه.هنوز دیدن تو هم قشنگه،با تمام خستگی ها وتاریکی هات.البته قرار نبود اینقدر عجیب باشه اما تاریکی ها پس زمینه ی لازمیه برای عمیقاً دیدنت.»
نوشته بود:دنیا رو به اندازه ی یک
نام و نشانِ ساده هم،نخواهید.
«حداقلش اینه که من تلاش میکنم از نظر خودت آدم بهتری باشم،هر روزی که میگذره.»
#امام_زمان
«هر آن که چشم مرا دیده،یاد کرده تو را
چنان پُرم ز خیالت که من نمادِ تو ام..»
«اگر میدانستیم سختی هایِ زندگی
ماموریتی دارند و تا آن ماموریت را
به پایان نرسانند، تمام نمیشوند و
از زندگی ما نمیروند قطعا جور دیگری
با آنها برخورد میکردیم...»
حسین مختاری
«پیامبرِ ما به دنیا اومد
که ایمانمون به خودمون
یادآوری بشه..»
«به یاد روایتی از پیامبر که فرمودند: «خداوندا! برادرانم را به من بنمایان» و یکی از اصحاب رو به ایشان برگشت و گفت: «ای رسول خدا، مگر ما برادران شما نیستیم؟» ایشان فرمودند: «برادران من کسانی هستند که در آخرالزمان میآیند و به من، ندیده ایمان میآورند..آنها مثل مشعلهای هدایتاند که خداوند آنان را از فتنههای تیره و تار نجات میبخشد.و گویی کورْسوی نوری در این ظلمات یافته باشیم و از کلمهٔ "مشعل" یاد جملهٔ شهید چمران افتادیم که در زیر نقاشیِ شمع نوشته بود: «من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک فرق بین ظلمت و نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسی که به دنبال نور است، هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود»
«از اتفاق قشنگ امروز،میتونم به چادری شدن یکی از دانش آموزای دوازده ساله ام بگم،اما از ساعت هفت صبح تا الان به حرف آقای عین صاد فکر میکنم همون جا که گفته بودند:اگر فقط لباس كسي را عوض كرديم يا چـــادر بر سرش انداختيم و نمـــاز خوانش كرديـــم و با شعارها و تلقيــن ها يا تشويـــق ها و تهديـــدها داغش كرديم بدون ايــــنكه از درون او را روشن كرده باشيم و عشقي در نهادش گذاشته باشيم ناچار در محيطي ديگر سرد ميشود و رنگ ميبازد همانطور كه آهن تفتيده در محيط ديگر سرد و سخت ميشود.»
«چون سخن ناصواب از کسی میشنید،نمیفرمود چرا فلانی چنین گفت ؟بلکه میفرمود: بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟»
#پیامبر_مهربانی