eitaa logo
لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
1.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
599 ویدیو
62 فایل
القدس تبقی للمجاهدِ مقصداً -معلّم ومربی پرورشی مناطق کم برخوردار -اینجا شاهد روزمرگی و برداشت هایم از جهان پیرامون هستید. -از دیارِ نخل و آفتاب جواب پیام ناشناس رو اینجا بخونید: @pimlahn راه ارتباطی https://daigo.ir/secret/3411742195 حرف:
مشاهده در ایتا
دانلود
. ↓ «چقدر عمرم را مفت باخته بودم! ‌چه کارهای بزرگی که با سختی وتلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق ویا دیده شدن از سوی مردم،‌یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام دادم،‌تمام آن ها را پوچ کرده بود!» :‌شنود ➣@lahne_negah .
. ↓ «من فقط حسرت می خوردم که چقدر برای هیچ وپوچ دویده ام. حتی گاهی کارهایم،‌به جای بار مثبت،‌بار منفی داشت وعلت آن عدم اخلاص و ریا در کارهایم بود.» :‌شنود ➣@lahne_negah .
. ↓ «من می دیدم که برخی کارهای الهی ام،‌چقدر در حل مشکلات دنیایی ام تأثیر داشت و حسرت می خوردم که چرا تمام کارهایم،‌حتی ساده ترین کارهای زندگی روزمره را با نیت الهی انجام نداده ام.» :‌شنود ➣@lahne_negah .
. ↓ «یقین داشتم که هیچ بلایی سر انسان نمی آید مگر به خاطر اشتباهات وگناهانش،‌فقط درصد کمی از خواص هستند که بلاها برای رشد وترقی آن هاست.» :‌شنود ➣@lahne_negah .
. ↓ «بارها گناهی یا خطایی از من سر زده بود که با دعای مادرم پاک شده وبی حساب می شدم وهر جا قرار بود بلا یا عقوبتی بر سر من وارد شود،‌ با دعای مادرم برطرف شده بود.» :‌شنود ➣@lahne_negah .
. ↓ «هر دونده ای این را می داند. کیلومترها می دوی، ‌بدون آن که واقعاً دلیلش را بدانی. به خودت می گویی به خاطر هدفی این کار را می کنی یا دنبال جمعیتی هستی؛اما دلیل حقیقی دویدن تو آن است که جایگزین آن،‌یعنی ایستادن ‌تو را تا سر حد مرگ می ترساند.» :کفش باز ترجمه‌:شورش بشیری .
. ↓ «هیچ بنده ای نیست که خیری را در نهان انجام دهد،‌مگر آن که با گذشت روزگار،‌خداوند خیری از او را آشکار سازد وهیچ بنده ای نیست که در نهان،کار شری به جای آورد،‌جز آن که با گذشت زمان،‌خداوند شری از او را نمایان سازد.» :تکبر پنهان نویسنده:‌علیرضا پناهیان .
. ↓ «گاهی خداوند ما را در معرکه ی گناه می اندازد تا دچار معصیت شویم و بفهمیم چه عیوبی را در وجودمان پنهان کرده بودیم.» :تکبر پنهان .
. ↓ «تلاش زیادی نکنیم که تصویر بی‌نقصی از خودمون به دیگران نشان دهیم.اجازه ندهیم که آدم‌ها از ما بت بسازند.در هر رابطه‌ای که تبدیل به بت شدید،منتظر روزی باشید که به دست همان فرد شکسته شوید.بت‌ها روزی شکسته می‌شوند چون آن‌هایی که بت‌ها را ساخته‌اند در نهایت متوجه می‌شوند از دسته بت‌هایشان کاری برنمی‌آید و آن روز است که عصبانی‌تر از همیشه به بت حمله می‌کنند و آن را می‌شکنند.افرادی که به‌دنبال بت می‌گردند افرادی هستند که اراده برای تغییر شرایط را در بیرون از خودشان جستجو می‌کنند.» کتاب‌:‌تکه هایی از یک کل منسجم نویسنده:‌پونه مقیمی .
. ↓ «یک خسته نباشید به خودم که سال‌هاست کم نیاورده که سال‌هاست هدف‌های خودش را بغل گرفته و از آن‌ها در مقابل نشدن‌ها محافظت کرده یک خسته نباشید به خودم که بیش از ظرفیت توانش جنگیده که سپاه سختی‌ها را کنار زده و خودش را تا قله‌های بعید آرامش رسانده یک خسته نباشید به خودم که از محدودیت‌ها فرصت ساخته و با ناملایمتی‌ها مدارا کرده یک خسته نباشید به دلم، به روحم، به احساسم..یک خسته نباشید به من به تو و به تمام آن‌ها که هدف داشتند،تلاش کردند و تسلیم نشدند.» حرف‌:‌نرگس صرافیان طوفان .
. ↓‌ «تنها کاری که درست انجامش دادم،‌تسلیم نشدن بود..هرگز دستم هایم را بالا نبردم ونگفتم بسه دیگه،‌نمی تونم تحمل کنم! برای همین سرم را بالا میگیرم و آماده ی چالش های بعدی هستم.» :فرندز‌ نویسنده:‌متیو پری .