eitaa logo
لاهوت
267 دنبال‌کننده
536 عکس
65 ویدیو
2 فایل
بابا‌علی¹¹⁰|𝐁𝐔𝐋 چنان از نام او مستم گرفته یاءآن دستم علی نامش چنین کرده،چه خواهدکرد تصویرش؟ •اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌• |•کپی مطالب با ذکر یاعلی•| کاری داشتین به آیدی زیر پیام بدید: @Kalb_shahe_nagaf ناشناس: https://eitaayar.ir/anonymous/u60P.GE8eD
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی به نام «اَبان» گوید: در همان سال، امیرالمؤمنین مولاعلی ﷻ را ملاقات کردم و درباره این کار دومی (غرامت نگرفتن از قنفذ) از آن حضرت پرسیدم، امام علیه‌السلام فرمود: می‌دانی چرا نسبت به قنفذ خودداری کرد و از او هیچ غرامتی نگرفت؟ عرض کردم: نه،نمی‌دانم. حضرت فرمود: لِأَنَّهُ هُوَ الَّذِی ضَرَبَ فَاطِمَةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا بِالسَّوْطِ حِینَ جَاءَتْ لِتَحُولَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ زیرا او (قنفذ) بود که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را با تازیانه زد، زمانی که زهرا سلام‌الله‌علیها آمده بود تا بین من و آن‌ها فاصله شود!💔🥀 فَمَاتَتْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا، وَ إِنَّ أَثَرَ السَّوْطِ لَفِی عَضُدِهَا مِثْلُ الدُّمْلُجِ. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از دنیا رفت درحالی که؛ اثر تازیانه او در بازویش همانند یک النگو باقی مانده بود. -کتاب‌سلیم‌بن‌قیس،ج٢،ص۶٧۴ -بحارالانوار،ج٣٠،ص۲۹۷
امام باقر﴿ع﴾ چنان نالهٔ ﴿یا فاطمه﴾ می‌زدند که صدای آن حضرت به داخل کوچه هم می‌رسید...! راوی گوید: امام كاظم علیه‌السلام به من فرمودند: هفت ماه است كه تب مى‏كنم و پسرم هم دوازده ماه تب كرد و اين تب بر ما فزونى مى‏گيرد، و احساس مى‏كنم كه اين تب در همه پيكرم نيست و گاهى در بالاى تن احساس مى‏شود و در پائين خير، و گاهى در پائين احساس مى‏شود و بالا خير. راوی گوید: عرض كردم: قربانتان گردم؛ اگر اجازه دهید برايتان حديثى را باز گويم كه «ابوبصير» از جدّتان نقل كرده است؛ و آن حدیث این است که: حضرت باقر علیه‌السلام هر گاه تب مى‏كرد از آب سرد يارى مى‏جست و ايشان در اين هنگام دو جامه داشت؛ جامه‏اى در آب سرد و جامه‏اى بر تن كه جاى آن دو را عوض مى‏كرد. ثُمَّ يُنَادِي حَتَّى يُسْمَعَ صَوْتُهُ عَلَى‏ بَابِ‏ الدَّارِ «يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ» و سپس چنان ندا مى‏داد: «يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ» كه از اندرون خانه صداى آن حضرت، تا درب خانه نیز می‌رسید! در ای هنگام امام كاظم علیه‌السلام به من فرمودند: راست گفتى؛ همین‌گونه بوده است. -الكافی،ج٨،ص١٠٩
آقا من امشب حالم خوش نیست ؛ بالاخره عزادار مادریم دیگه...🥀 میرم؛ شما هم من رو دعا کنید!
{اگرلایق‌دونستید...🍃}
بر افراشته‌ شدن‌ پرچم‌ عزای‌ مادرم‌ فاطمه‌ زهرا(س) درحرم‌ مولاعلیﷻ 🥀🖤
بین دیوار و درِ خانه چه آمد به سرش مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است...🥀🖤
همه‌گفتند‌علی‌بود‌و‌زنش‌را‌کشتند! و جگرسوخته ی زخم زبانم ؛ ای وای...🥀
ذوالفقار و فاطمه سلام اللّه علیها هر دو خواهر و برادر بودند! چون پیغمبر﴿ص﴾به معراج رفت؛ در بهشت به درختی رسید پر سیب ، دست فرا کرده یک سیب از درخت باز کرد و نیمه وی را تناول کرده و نیمه دیگر از دست وی افتاده و نا پدیده شد. حق از آن نیمه ذوالفقار آفرید! و از آن یک نیمه که خورده بود چون به خدیجه ﴿س﴾ رسید به فاطمه ﴿س﴾ حامله شد؛ اکنون: ذوالفقار و فاطمه سلام اللّه علیها هر دو خواهر و برادر بودند! روزی مولاعلی ﷻ در حجره آمد فاطمه ﴿س﴾ در کلام بود. فرمودند: یا فاطمه با که مکالمت می کنی؟ پاسخ آمد: {بــا بــرادرم ذوالــفــقــار} -الموسوعة‌الكبرى‌عن‌فاطمة‌الزهراء،2/16 -احسن‌الکبارفی‌مناقب‌الأئمۀالأطهار خطّی،ص33
بنویسید آقا! سرِ کوی و بَرزن بنویسید: ایامِ غربتِ ۳۰ ساله یِ علی شروع شد... هر کی هر چی داره! کانال، پیج، منبر، هیئت، کلاس، مدرسه، دانشگاه روایت از امام صادق فرمود: در کوچه هر کسی با هر چه در دست داشت مادرِ ما رو کتک میزد...🥀 ماها هم هر چی در دست داریم باید برایِ فاطمیه خرج و کمک کنیم تا پرچمِ عزایِ مادر برافراشته بمونه.
بَشارِ مَکاری از یارانِ امام صادق، میگه رسیدم خدمتِ امام صادق. حضرت در حالِ خوردنِ خرما بود. تا نگاهش بهم افتاد بهم تعارف زد که بشار بفرما بیا از این خرماها میل کن! عرض کردم: آقا در مسیرِ اومدن به خدمتِ شما، چیزی دیدم که بدجور ناراحتم کرد طوری که الان بغض گلومو گرفته و اشتهام کور شده...
امام فرمود: تو رو به حقی که به گردنت دارم! بیا از این خرماها میل کن... بخاطرِ اصرارِ زیادِ آقا چند خرما میل کردم. آقا فرمود چه اتفاقی در مسیر دیدی؟ گفتم در بینِ راه دیدم مامورینِ حکومتی زنی رو دستگیر کردن و با تازیانه به سرش میزدن و به طرفِ دربار می بردنش و اون زن هم از سرِ بیچارگی فریاد میزد: اَلمُستَغاثُ بِاللهِ وَ لِرَسوله! فریادِ کمک خواهی به خدا و پیامبرش می برم!
هیچکی جرات نداشت جلو بره برایِ کمک! آقا فرمود چرا کتکش میزدن؟ گفتم اینطور که شنیدم پایِ این زن لغزید و به زمین افتاد و وقتی افتاد گفت: لَعَنَ اللهُ ظالِمیک یافاطِمه! خدا ظالمینِ در حقِ تو رو لعنت کنه فاطمه!