eitaa logo
لحظه‌ای باشهدا
3.3هزار دنبال‌کننده
36.1هزار عکس
22.3هزار ویدیو
894 فایل
ݪحظه‌ا؁باشھدا امروزفضݪیٺ‌زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادٺ‌نیسٺ، امام‌خامنه‌ای کاناݪ‌بہ‌معرفےشھدا،جانبازاטּ،آزادگاטּ،ایثارگراטּ وبصیرٺ‌دینی‌درپیرو؎ازامام‌خامنه‌ا؎می‌‌‌‌پردازد یاد شھدا باذکرصلوات اللهم‌صل‌علی‌محمدوال‌محمدوعجل‌فرجهم ۱۳۹۷/۱/۱۱
مشاهده در ایتا
دانلود
لحظه‌ای باشهدا
🔰 مستشار عالی رتبه 3⃣ #قسمت_سوم فرمانده لشکر عراقی باور نمی کرد ما (علی آقا زاهدی و نیروهایش) به عم
🔰 مستشار عالی رتبه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سرلشکر یحیی رحیم صفوی 4⃣ (قسمت آخر) «حتماً در طراحی عملیات‌ها از علی زاهدی، قاسم سلیمانی و مهدی باکری کمک می‌گرفتیم.» 📷 تصویری از شهید زاهدی، سرلشکر صفوی و سردار هامون محمدی (فرمانده اسبق سپاه قدس گیلان) 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🔰 مستشار عالی رتبه | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سرلشکر یحیی رحیم صفوی 4⃣ #قسمت_چهارم (قسمت آخر) «ح
🔰 مستشار عالی رتبه 4⃣ (قسمت آخر) «حتماً در طراحی عملیات‌ها از علی زاهدی، قاسم سلیمانی و مهدی باکری کمک می‌گرفتیم.» 🕌 او که با تمام وجود به لزوم آزادسازی قدس شریف اعتقاد داشت، در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد. حاج علی بود که به نیروهای حزب الله یاد داد چطور بجنگند، چطور دفاع کنند، و چطور حمله کنند. حتی پا را فراتر گذاشت و با هدف خودکفا کردن حزب الله، چگونگی ساخت سلاح را هم یادشان داد. این همان عملی کردن رویکرد جبهه مقاومت بود که وام‌دار دوران پرافتخار هشت سال دفاع مقدس ماست. ✅ در دوران دفاع مقدس علی زاهدی در کنار و ، سه نفری بودند که به خاطر دید نظامی و دقت نظری که داشتند، برای طرح ریزی عملیات‌ها حتماً ازشان کمک می‌گرفتیم. 🔰 حضور سردار زاهدی در لبنان و بعدها در سوریه در سه دوره زمانی تقریباً طولانی مدت اتفاق افتاد. در واقع حاج علی از فرورین سال ۱۳۵۹ که ۱۸ ساله بود تا فروردین ۱۴۰۳ که با موی سپید شهید شد، تمام عمرش به مجاهدت گذشت. قبل از شهادتش یک سر آمده بود اصفهان و با تمام دوست و رفقای قدیمی‌اش خدا حافظی کرد. ♦️ رژیم اشغالگر صهیونیستی برای مقابله با قدرت روز افزون ایران، بارها دست به ترورهای کور زده است. اما این بار اقدامش در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق یک اقدام سیاسی و نظامی و تجاوز به تمامیت ارضی ما بود. اقدامی که حتی از نظر مجامع جهانی و کنوانسیون‌های بین‌المللی پذیرفتنی نیست. 🔻 این اقدام دیوانه وار اسرائیل غاصب نشان داد که این رژیم بعد از طوفان الاقصی دچار یک بن بست سیاسی و نظامی شده است. شاید با این اقدام جبهه مقاومت یک گام به عقب بردارد، غافل از این که شهادت فرماندهانی مثل حاج علی زاهدی، خون تازه‌ای است که در رگ‌های جبهه مقاومت به غلیان می‌افتد. خونی که عراق و یمن و سوریه و لبنان را در کنار یک دیگر قرار می‌دهد. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سرلشکر سید رحیم صفوی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
💞 محبوب من، به آرزویش رسید 3⃣ #قسمت_سوم «در زمان شهادت شهید خرازی در اسفند سال ۶۵، همه نُه برادر و
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامی‌شان 4️⃣ «مشغول جمع آوری غنائم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید.» 📷 تصویری از شهید زاهدی در جمع خانواده 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
💞 محبوب من، به آرزویش رسید | شهید محمدرضا زاهدی در کلام خواهر گرامی‌شان 4️⃣ #قسمت_چهارم «مشغول جمع
💞 محبوب من، به آرزویش رسید 4️⃣ «مشغول جمع آوری غنائم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید.» 💍 جبران غیبت در ازدواج من: هنگام ازدواج بنده، ایشان در جبهه بود. وقتی خبر را شنید، به اصفهان آمد و گله کرد که چرا بدون من این اتفاق افتاده. البته این خواست خانواده‌ها بود که قضیه به سرعت پیش رفت، اما جبران این ماجرا بسیار زیبا بود. 💐 هنگام ازدواج دخترم، ایشان با تمام توان در پی جبران بود. این گونه مراسم، اغلب در خانه آقاجان برگزار می‌شد. ایشان با ذوق بسیار زیادی در کارها کمک می‌کرد. شربت درست می‌کرد و می‌پرسید که من چه کار دیگری انجام بدهم. مرتب می‌گفت که چون برای مراسم خودت نبودم، الان می‌خواهم برای فرزندتان جبران کنم. 🕌 اولین زیارت: اولین باری که به سفر زیارتی کربلا رفت، بنده هم همراه خانواده، پسران و عروسشان با او هم سفر بودم. در فرودگاه، پس از آن که گذرنامه‌ها را بررسی کردند، ما جلوتر رفتیم و منتظر داداش بودیم، اما طول کشید و ایشان نیامد. ما برگشتیم و پرسیدیم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: «نمی دانم. گیر داده‌اند و می‌گویند تو فلانی هستی و کامپیوتر خطا داده» به ایشان گفتم: «یا همه با هم می رویم یا ما هم برمی‌گردیم.» پس از دقایقی مامور اجازه عبور داد. ⏰ آن سال موقع تحویل سال در حرم امام حسین (ع) بودیم. در زیارت اولی که به حرم رفتیم، او وقایع دفاع مقدس را که به چشم خود دیده بود، با وقایع عاشورا تطبیق می‌داد و زیر لب برای خودش زمزمه می‌کرد و با حال منقلب اشک می‌ریخت. با این که سال تحویل پیش از ظهر بود و ما از نماز صبح در حرم بودیم و جمعیت هم مدام بیشتر می‌شد، اما ایشان خسته نمی‌شد. حتی به ما گفت که شما اگر می‌خواهید بروید من می‌خواهم این‌جا بمانم. 🔸 خصوصیت‌های اخلاقی: صلابت و اقتدار خاصی داشت. جدی بود، اما در عین حال شوخ هم بود. جمع شدن این دو صفت در یک نفر و تعادل میان آن‌ها به سختی اتفاق می‌افتد. در زمانه‌ای که برخی مسئولان و آقازاده‌های‌شان باعث بدبینی‌هایی نسبت به نظام می‌شوند، او یک زندگی متوسط و متعادل داشت. از کسانی هم که با زهد ریاکارانه نقش بازی می‌کردند، خوشش نمی آمد. درگیر مسائل مادی نبود و مشغول جمع کردن غنایم نشد و با جان و مالش برای اسلام جنگید. ✅ در دیدار آخر به ما توصیه کرد که بخشی از مالتان را به حضرت صاحب الزمان (عج) اختصاص بدهید. همیشه هم تاکید داشت که تابع محض ولایت باشید. خودش هم هیچ زاویه‌ای با ولایت نداشت. 💠 وقتی اتفاقی در این دنیا قرار است بیفتد، عوامل بسیار زیادی حتی شده به شکل تدریجی باید دست به دست هم بدهند. تلاش و همتی که او در مسیر خودسازی داشت، بر همه عوامل غالب بود. همان دیدار آخر، آرام به من گفت: «از زوج های بچه دار فامیل خبر دارید؟ مشکلی ندارند؟ از آنها سراغ بگیرید و اگر مشکلی داشتند به من بگویید تا کمکشان کنیم.» ⏮ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: خواهر گرامی شهید 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🔰 مطیع‌ترین فرمانده 3⃣ #قسمت_سوم «بهترین گزینه برای بازسازی حزب الله، آقای زاهدی بود» 📑 ما محورهای
🔰 مطیع‌ترین فرمانده | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار اصغر صبوری 4⃣ (قسمت آخر) «سه نفر را مطیع محض ولایت دیدم: کاظمی، سلیمانی و زاهدی» 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🔰 مطیع‌ترین فرمانده | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار اصغر صبوری 4⃣ #قسمت_چهارم (قسمت آخر) «سه نفر
🔰 مطیع‌ترین فرمانده 4⃣ (قسمت آخر) «سه نفر را مطیع محض ولایت دیدم: کاظمی، سلیمانی و زاهدی» 📉 تحلیل من این است که رژیم صهیونیستی از روی استیصال، عصبانیت و ضعف فعلی خودش، به سمت شهید کردن ایشان رفت. من فکر می‌کنم برای بازگرداندن وجهه خودش می‌خواست بگوید که یک فرمانده بزرگ شما را می‌زنم. می‌خواست قدرت نمایی کند؛ اما اشتباه محاسباتی کرد. 🌷 البته خود آقای زاهدی دلش بود که شهید بشود. دیگر دلش، پر و کاسه صبرش، لبریز شده بود. من را هم قبل از شهادتش این جور دیده بودم. خودش دیگر التماس شهادت می کرد. 📞 آخرین صحبت تلفنی ما با شهید زاهدی در حد حال و احوال بود و وعده کردیم که من بروم آن طرف و هم دیگر را ببینیم. حالا هم همین طور شد، باید من بروم تا او را ببینم. 🛑 آقای زاهدی مسائل امنیتی را به شدت رعایت می‌کرد. ما شاء الله کارش را می‌کرد و ملاحظه‌ای برای کار کردنش نداشت. دید سیاسی بالایی داشت و بر مسائل نظامی به صورت کامل مسلط بود. این را هم باید بگویم که او واقعاً مطیع محض آقا بود. 🔰 من سه نفر را میشناختم که واقعاً مطیع محض بودند. اول که ذوب در آقا بود. ولایتمداری‌اش با وجود فشارهای سنگین آن دوره، زبانزد بود. ✅ دومین نفر آقای که این ۱۵ سال آخر، انگار فقط آقا را می‌دید. به خود من ده‌ها بار این را گفته بود که: «موضوعاتی که شش ماه بعد من بهش می‌رسم، آقا بهش رسیده. من در میدان هستم؛ اما آقا زودتر به آن رسیده است. آقا یک چیزی را به من می‌گویند و شش ماه بعد من تازه می‌فهمم که عجب، این حرفی که زدند این طور بود.» 🔰 نفر سوم هم که طوری مطیع حضرت آقا بود که اگر آقا می گفت (بمیر)، خودش نفَسش را نگه می‌داشت و میمرد! عاقبت بخیری این ها هم مال همین مطیع بودن‌شان است. 🤲🏻 ان شاء الله خدا ما را هم عاقبت به خیر کند. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار اصغر صبوری 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند 3⃣ #قسمت_سوم «با همه بی‌مهری‌هایی که به او کرده بودند، اما آقای زاهدی
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند | شهید محمدرضا زاهدی در کلام همرزم ایشان، آقای مسیح الله توانگر 4⃣ «روایت عملیات بدر و نقش شهید زاهدی» 📷 تصویری از آخرین دیدار شهید زاهدی با دوستان خود | آقای توانگر در حال بوسیدن شهید زاهدی، چند روز قبل از شهادت 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند | شهید محمدرضا زاهدی در کلام همرزم ایشان، آقای مسیح الله توانگر 4⃣ #ق
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند 4⃣ «روایت عملیات بدر و نقش شهید زاهدی» ❓ این وضعیت روی نبردهای بعدی مثل عملیات بدر هم اثر گذاشت؟ نه اثر نگذاشت. عملیات، مسیر خود را پیش رفت. دو شب مانده به شروع عملیات، با رضایت حاج حسین و هماهنگی ، من رفتم تیپ قمر بنی هاشم (ع). رفتیم پیش حاج علی توی منطقه و ایشان نظارت کرد به شناسایی‌ها که مطمئن بشود. 🔻 شد شب عملیات، یعنی ۱۹ اسفند ۶۳ و شروع عملیات. تقریباً ساعت ۱۱ بود که بچه ها زدند به هور. ما هم سوار بر شناور با حاج علی با هم بودیم. رفتیم جلو و عملیات این قدر زیبا انجام و اهداف برای رد شدن از دجله سریع محقق شد که کسی تصورش را نمی‌کرد. مهم‌ترین محورهای عملیات بدر در منطقه شمالی بود که به لشکرهای امام حسین (ع)، علی ابن ابیطالب (ع) و تیپ قمر بنی هاشم (ع) و ... سپرده شده بود. 🔰 نقش سردار زاهدی در فرماندهی عملیات بدر چگونه بود؟ ما صبح رسیدیم منطقه. بچه‌ها رفتند هدف مورد نظر را گرفتند. ما هم از شناور پیاده شدیم و شناور توی خشکی. یک جایی را درست کردیم. بچه‌های‌مان رفتند لب دجله. شب توی دجله آن‌ها هم سنگر ساختند. ما هم به فاصله دو کیلومتری لب هور بودیم. 🔸 این قدر عملیات زیبا بود که آقای محمد علی (عزیز) جعفری آمد توی منطقه و این قدر بوسیدش آقای زاهدی را. گفت: «دستت درد نکنه، چقدر زیبا! اصلاً باور نمی کردم.» خیلی خوشحال بود . 🟤 آقای زاهدی گفت: «ما باید بریم.» بعد از دجله، یک جاده اتوبان از العماره به بصره بود. این باید قطع می‌شد و الا تهدید می‌شد منطقه. آقای زاهدی اصرار کرد «اجازه بدید ما از رودخونه رد شیم بریم اون طرف و این جا جاده رو بگیریم.» آقای جعفری گفت: «نه، فعلاً تصمیمی برای این مرحله نیست.» ⚫️ از روز دوم که دشمن فهمید هدف مورد نظر این جاست، از بالا منطقه را شناسایی می‌کرد. تریلی‌ها و تانک‌ها و کمرشکن‌ها و این‌ها راه افتادند بروند به طرف شمال منطقه که لشکر امام حسین (ع) رأس کار بود. 📣 به قول آقا رحیم: «این جا تنگه احد است؛ اگر سقوط کند همه جا سقوط می‌کند» و همین هم شد و ما می‌دیدیم که تانک‌ها دارند از جلو می روند؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. دیگر نمی شد برویم آن طرف رودخانه. با حسرت فقط نظاره‌گر بودیم و نمی‌توانستیم کاری بکنیم و سلاح پشتیبانی هم زیاد نداشتیم؛ چون نمی‌توانستیم آن طرف آب ببریم و سلاح نیمه سنگین مانند خمپاره و این ها موثر نبود. هر روز با حسرت می‌گفتیم وای چه خبره؟ چقدر تانک دشمن این جاست! ♦️ این گذشت تا روز پنجم خبردار شدیم دشمن رخنه کرده است و لشكر امام حسین (ع) را زده عقب و کم کم از شمال داشت می آمد به طرف ما. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: آقای مسیح الله توانگر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت 3⃣ #قسمت_سوم: «هنگام شناسایی برای عملیات طریق القدس، ماشین در رمل‌ها گیر ک
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار کریم نصر 4⃣ (قسمت آخر) «غافلگیر شدن دشمن در عملیات بیت‌المقدس توسط شهید زاهدی و نیروهایشان» 📷 آخرین دیدار شهید زاهدی با رفقایشان از راست: سردار جانباز کریم نصر، شهید زاهدی، سردار اسماعیل صادقی و برادر اکبر نصر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار کریم نصر 4⃣ #قسمت_چهارم (قسمت آخر) «غ
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت 4⃣ (قسمت آخر) «غافلگیر شدن دشمن در عملیات بیت‌المقدس توسط شهید زاهدی و نیروهایشان» ✊🏻 همه از ماشین پیاده شدیم و پنج شش کیلومتری طی کردیم. به یک چاه آب رسیدیم که یک دوربین بزرگ کاتیوشا آن جا مستقر کرده بودند و از تنگه چزابه تا سوسنگرد با آن قابل رؤیت بود. حق روشن کردن آتش نداشتیم فقط می‌توانستیم از آب آن چاه و نیز نان خشک و پنیر و خرمایی که همراهمان بود استفاده کنیم. 🔸 چند روز صبح تا شب داخل رمل‌ها و ارتفاعات ۵۰ متری بالا و پایین می‌رفتیم و گاهی هم لیز می خوردیم تا پایین. بعد از شناسایی هم ساعت ۱۲ و نیم شب به همراه حاج علی زاهدی می‌رفتیم تا در کیسه خواب بخوابیم. ❄️ چون شب‌های سردی داشت پاییز آن منطقه، دیدم دارم می‌لرزم؛ زیپ کیسه خواب را کشیدم و نشستم. دیدم حاج علی هم عمودی شده و نشسته. آتشی روشن کردیم و دورش را گرفتیم تا کسی متوجه نور آتش نشود و این طوری گرم شدیم. ❔ خب عملیات که شروع شد، شما و آقای زاهدی چه کردید؟ با شروع عملیات، آن قدر سرعت عمل ما زیاد بود که در محور سوم، عراقی‌ها به محض این که اولین توپ ۱۳۰ را زده بودند، علی زاهدی و نیروهایش در یک غافل گیری بزرگ خودشان را بالای سر توپ رسانده و مهلت نداده بودند توپ دوم را شلیک کنند. توپ‌های ۱۳۰ را از منطقه خارج کردیم و کم کم با همین غنائمی که زاهدی و نیروهایش گرفته بودند، توپ خانه سپاه زیر نظر حسن شفیع زاده و حسن تهرانی مقدم شکل گرفت. 💔 در همین محور از نیروهای دشمن هرکس که در منطقه مانده بود، داخل جعبه مهمات و سوراخ سمبه‌ها پنهان شده بود. خلاصه تعدادی از نیروهای علی زاهدی هم در طول درگیری شدیدی که در تنگه چزابه داشتند، شهید شده بودند از جمله علیرضا ماندگاری. 🤲🏻 در مجموع، عملیات طریق القدس با پیروزی رزمندگان اسلام به پایان رسید و حضور حاج علی زاهدی نقش بارزی در غافل گیری دشمن بعثی داشت. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار کریم نصر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
💐 بین حسین و مصطفی 3⃣ #قسمت_سوم «به جرات می‌توانم بگویم هیچ وقت در ایشان تردید ندیدم.» 💠 الگو پدر
💐 بین حسین و مصطفی | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار اسماعیل صادقی 4⃣ «در کل، دو خصوصیت اخلاقی ایشان زبان زد بود؛ یکی ایمان راسخ و دیگری صداقت» 📷 از چپ برادر رزمنده آقای سلطانی، شهید زاهدی، برادر جانباز ناشناس، سردار صادقی، برادر جانباز آقای مزروعی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh
لحظه‌ای باشهدا
💐 بین حسین و مصطفی | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار اسماعیل صادقی 4⃣ #قسمت_چهارم «در کل، دو خصوصی
💐 بین حسین و مصطفی 4⃣ «در کل، دو خصوصیت اخلاقی ایشان زبان زد بود؛ یکی ایمان راسخ و دیگری صداقت» 📖 همنشین قرآن آقای زاهدی با قرآن مانوس بود، زمان جنگ هم همین طور بود. با وجود مشغله کاری زیاد، برنامه ثابتی برای قرائت قرآن قبل از اذان صبح داشت که ترک نمی شد. معمولاً یک ساعت قبل از اذان بلند می‌شد و چون سرعت قرائتش بالا بود، نیم جزء می‌خواند؛ البته قرائتش با تامل و مهمتر از آن عمل به قرآن و روایات بود. چیزی که میفهمید و میآموخت را عمل می‌کرد. این جزو شخصیتش شده بود. ✅ «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا» ... یکی از ویژگی‌های شاخص ایشان که مطمئن باشید با هر کسی مصاحبه کنید، به آن اشاره می‌کند صداقت ایشان بود. صداقتش بر همه ویژگی‌های دیگرش اشراف داشت. همه چیزش یک طرف، صداقتش دیوانه کننده بود. خالص بود. به معنای واقعی برای رضای خدا حرف می‌زد و کار می‌کرد. اگر تندی هم می‌کرد، هیچ کس دل خور نمی‌شد، چون می‌دانستند از روی نفسش نیست، از روی خودخواهی‌اش نیست، در کل دو خصوصیت اخلاقی ایشان زبان زد بود؛ یکی ایمان راسخ و دیگری صداقت. 🔹 توانمند و مدیر وقتی سردار زاهدی به عنوان گزینه فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) مطرح شد، به علت جو سیاسی آن زمان، عده‌ای مخالفت کردند. به هر صورتی بود، ایشان به عنوان فرمانده لشکر انتخاب شد. با این که همه فرماندهان گردان‌ها و کادر لشکر و ... ایشان را می‌شناختند؛ اما یک عده علاقه‌مند نبودند که او بیاید در لشکر ولی وقتی آمد، به جهت خلق و خو، صداقت و اخلاصی که در او دیدند، همه در کنارش کار کردند و خللی در روند فعالیت لشکر به وجود نیامد. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگرفته از 🎙 راوی: سردار اسماعیل صادقی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🇮🇷 @lahzaei_ba_sh