هدایت شده از 🌹گلچین مجازی🌹
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#تستزنی_دشمن!
🌷زمان جنگ، ارتش بعث عراق، برای تستزنی قدرت نیروهای ایرانی مستقر در خط مقدم، کار جالبی میکرد: سه تانک از سه منطقه وسط، چپ و راست خاکریز خط مقدم عراق، شروع میکردند به سر و صدا و دود دادن و مانور. مقداری به طرف خط ما جلو میآمدند و اینگونه وانمود میکردند که میخواهند حمله کنند. شدیداً هم مراقب بودند که در بُرد و تیررس آر.پی.جی و توپ ۱۰۶ که شدیدترین دشمن تانک بودند، قرار نگیرند. گاهی چندتایی هم نفرات پیاده دنبال تانکها راه میافتند که ظاهر حمله بگیرند و ما را وادارند تا با هر سلاحی که داریم به مقابله برخیزیم و متأسفانه همین هم میشد.
🌷تک تیرانداز، آر.پی.جیزن، تیربارچی و.... هرکس هر سلاحی داشت، میرفت بالای خاکریز و شلیک میکرد و صد البته حتی یکی از گلولههای شلیک شده به تانکها نمیخورد؛ چون فاصلهشان در حدی نبود که در بُرد گلولههای ما باشند و در نهایت، دیدهبانهای دشمن که در روی خاکریز پراکنده بودند، دقیقاً تعداد تک تیراندازان، آر.پی.جیزنها، ۱۰۶ و.... همه را و مکان استقرارشان را شناسایی میکردند و ساعتی یا روز بعد، دقیقاً با شناسایی کامل و دست گذاشتن بر نقاط ضعف و در نظر گرفتن نقاط قوت ما، حمله اصلی خود را آغاز میکردند.
🌷اینو گفتم تا بگم:
با وجود این همه گوشی موبایل و کانال و پیج و صفحات اجتماعی که هر کدام به اندازه یک خبرگزاری دهه ۶۰ و ۷۰ کار میکنند و حتی سرعتشان صدها برابر سرعت عمل و گستره آنهاست؛ حواسمان باشد! در زمینه فرهنگ، در دام دشمن نیفتیم. اگر در موضع انفعالی بیفتیم، به راحتی نمیتوان از آن خارج شد و بازیچه برنامهریزی دشمن میشویم که ابتکار عمل را در دست گرفته است. متأسفانه، دهه اخیر پر بود از این چیزها. عروسکهای کوچک و بیارزش پناهنده در آغوش غرب، تا توانستند بازیمان دادند. ارگانها و سازمانها و نهادهای با آن عظمت، به جای آنکه مأموريت و وظیفه اصلی خود را در زمینه فرهنگ انجام دهند، آنقدر به آنها بها دادند که دغدغهشان شد آن حقیران و در دامشان افتادند.
#راوی: رزمنده دلاور حمید داودآبادی که در شانزده سالگی به جبهه رفت. (یکی از نویسندگان فعال در عرصه خاطره نگاری و تاریخ نگاری دفاع مقدس.)
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️ اللهم عجل لولیک الفرج