eitaa logo
کنگره ملی سرداران و۱۲۰۰۰شهیداستان تهران
377 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
303 ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. یا رئوف ✍روایت دوم: سه جلد کتاب " آقا رسول" را از داخل چمدان برمی دارم و از ورودی باب الجواد وارد حرم می شوم.زود رسیده ام. گشتی می زنم و وارد کتابخانه مرکزی آستان قدس می شوم و یک راست به سمت سالن کنفرانس می روم. کسی هنوز نیامده. می نشینم و ورق به ورق با" آقا رسول" زندگی می کنم. خانم عرفانیان را اولین بار است که می بینم. مقنعه و لباس سبز خادم یاری اش نماد می شود در ذهنم! می گوید: _برنامه یکدفعه ای شد. خودمم تعجب کردم. با خانم ذوالفقاری داشتیم حرف می زدیم گفت خیلی وقته نشستی برای کتابهای دفاع مقدس نذاشتیم.گفتم یک نویسنده از تهران اومده.بسم الله. فکر نمی کردیم جور بشه‌. چون قبلا پیشنهاد داده بودیم و گفته بودن نویسنده معروف نیست و " آقا رسول" اولین کتابش در زمینه دفاع مقدسه. قبل از شما نویسنده کتاب" عباس طلا" که معروفه خیلی تلاش کرد اینجا براش برنامه بذارن ولی قبول نکردن. تعجب کردیم به این سرعت کار شما جور شد. من هم از اتفاقی که افتاده و از عنایت حضرت رضا(ع) برای این جلسه می گویم؛ در حالیکه تنها یک جمله در ذهنم تاب می خورد: _کار خوبه خدا درست کنه. از آنجایی که جلسه دقیقه نودی رقم خورده، نگرانم که استقبال می شود یا نه؟ اما باز می فهمم من کاره ای نیستم. آن که روزی اش باشد با پای دل به مهمانی " آقا رسول" می آید.باقی اش را می سپارم به میزبان رئوف آقا علی بن موسی الرضا(ع). جلسه با حضور خادم یاران و معاونت فرهنگی و معاونت کتابخانه مرکزی و دیگر عزیزان به خوبی برگزار و بخشهایی از کتاب خوانده می شود. آخر جلسه خانمی به سراغم می آید: _برادری دارم که اسمش رسول هست‌‌.خیلی گرفتاره. امروز دیدم نوشتن جلسه معرفی کتاب زندگی یک شهیده که اسمش هم رسوله. به خودم گفتم چاره کار من اینجاس.‌من باید برم به این جلسه. رفتید تهران سر مزار شهید واسه برادر من خیلی دعا کنید. سمعا و طاعتا می گویم و سپس با برخی دوستان به کتابخانه تخصصی دفاع مقدس حرم می رویم و کتاب " آقا رسول" را به قفسه های کتاب اضافه می کنیم. انشاالله که شهید از ما راضی باشد. ۵تیر۱۴۰۲ (ع)
🟢 تاریخ عملیات: نهم تیرماه ۱۳۶۵ ساعت 23.30 🔷رمز عملیات: یا ابوالفضل العباس (ع) 🔷محل عملیات: منطقه عمومی مهران ✅اهداف : باز پس گیری شهر مهران و سلسله ارتفاعات قلاویزان و دستیابی به مرزهای بین‌المللی خاطرات دست اول را اینجا👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿بخوانید @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ | نطق طوفانی شهید حمید هاشمی در اوج جوانی سال ۱۳۶۳ در جمع فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس.
20.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساعت 23.30 دقیقه 9 تیرماه 1365 بچه های لشگر10 سیدالشهداء(ع) از نقطه رهایی به سمت دشمن رها شدند.. گردان حضرت علی اصغر(ع) به فرماندهی مهدی قندیل و گردان المهدی(ع) به فرماندهی شهید صمد یکتا...و .... لحظه اعلام رمز توسط.. فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) حاج علی فضلی بسم الله الرحمان الرحیم رزمندگان اسلام. با رمز یا ابوالفضل العباس(ع)....بپیش.... شنیدید بگوشم....... @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 خدا امداد کرد تیر 65 دلهاشاد کرد زنده یادفتح خرمشهرشد شهرمهران را خدا آزاد کرد خدا آزاد کرد @alvaresinchannel
قبل از تقریبا نیروی کامل گرفته بود و دسته ها تشکیل شده بود و آموزش بچه ها هم در جریان بود. عزاداری شب های چهارشنبه و دعای توسل رونق داشت من و خوننده های گردان بودیم وبین خودمون تقسیم کرده بودیم که چه کسی نوحه بخونه ،یا دعا و روضه بخونه. خیلی هوای هم رو داشتیم و سعی نمیکردیم توی مداحی رقابت کنیم هر دو رفیق بودیم یه شب من داشتم توی چادر نوحه میخوندم و یادم نمیاد که بلندگو بود.و شهید تابش میونداری میکرد و بچه ها خیلی پرشور سینه میزدند. که توی عملیات شهید شد،قدش ازهمه بلندتر بود وهی وسط نوحه آه میکشید و سرصدا میکرد چند بار هم دستش خورد به فانوس وسط چادر به اشاره کردم که مسعود کنترلش کن تابش بهش تذکر داد اما اون گوش نکرد داشت جلسه بهم میخورد به مسعود گفتم کار خودمه تو واحد بخون من میرم سر وقتش. شهید تابش واحد رو شروع کرد و من در کنار قرارگرفتم وگفتم برادربگذار با هم سینه بزنیم،اون نازنین مودب و عزیز و دوست داشتنی قبول کرد. خدایی مثل بارون ازچشمهاش اشک میومد حقش شهادت بود 🌹 🌹🌹 @alvaresinchannl