شکست بخشی از زندگی
است...
اگر شکست نخورید،
نمیآموزید،
و اگر نیاموزید،
هرگز تغییر نخواهید کرد...
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
فرا رسیدن شهادت جضرت امام کاظم علیه السلام تسلیت باد...
*******************
در مدینه مردی بود که هرگاه امام کاظم علیه السلام را می دید زبان به دشنام می گشود.
روزی امام به همراه یاران خویش از کنار مزرعه او می گذشتند که او مثل همیشه، ناسزاگویی را آغاز کرد.
یاران امام بر آشفتند و از امام خواستند تا آن مرد بد زبان را ادب کنند ولی امام به شدّت با این کار مخالفت کرد...
روز دیگری امام به سراغ مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات کند، ولی مرد عرب از کار زشت خود دست بر نداشت و به محض دیدن امام، ناسزا گفت.
امام نزدیک او رفت و از مرکب خود پیاده شد. به مرد سلام کرد.
مرد بر شدت دشنام های خود افزود.
امام با خوش رویی به او فرمود:
هزینه کشت این مزرعه چه قدر شده است؟
مرد پاسخ داد: یکصد دینار...
امام پرسید: امید داری چه اندازه از آن سود ببری و برداشت کنی؟
مرد با گستاخی و طعنه پاسخ داد: من علم غیب ندارم که چه مقدار قرار است عایدم شود.
امام فرمود: من نگفتم چه سودی به تو خواهد رسید بلکه پرسیدم تو امید داری چه مقدار سود عایدت شود؟
او که از پرسش های امام گیج شده بود پاسخ داد:
فکر می کنم دویست دینار محصول از این مزرعه برداشت کنم.
در این هنگام، امام کیسه ای به مبلغ سیصد دینار طلا بیرون آورد به مرد داد و فرمود:
این را بگیر و کشت و زرعت نیز برای خودت باشد.
امید دارم پروردگار آنچه را امید داری از کشت و کارت سود ببری، عاید تو سازد.
مرد سرافکنده و بهت زده، کیسه سکه های زر را از امام گرفت و پیشانی امام را بوسید و از رفتار زشت خود، پوزش خواست.
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
از حضرت آیت الله بهجت پرسیدند:
بالاترین ذکر چیست؟
فرمودند:
بالاترین ذکر عملی این است که نیت کند ... عالماً عامداً و مختاراً معصیت خدا نکند.
اگر همه ما این کار را بکنیم همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم اگر این ذکرمان دوام داشته باشد...
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
در همسایگی حاصل خیزترین زمینها، بیشترین گیاهان هرز سر بر میآورند
چون...
خوبها بیشتر از دیگران آفت خیزند...
پس اگر باغبان خوبی داری قدرش را بدان ...
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
در ساحل قلب انسانها
جای پای مهربانی است که میماند
وگرنه موج روزگار، هر ردپایی را پاک میکند …
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
کسی به آیت اللّه العظمی بروجردی گفت:
یک ذکری یاد ما بدهید.
فرمودند: ذکر مؤمن دو چیز است؛
👈 نماز اول وقت
👈 نماز شب
داستانهای سمت خدا ج1 ص 253
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
✍️از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده و ادامه داد که :
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة»
"عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است"
اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
جاده موفقیت سر راست نیست
پیچی وجود دارد به نام شکست
دور برگردانی به نام سردرگمی
سرعت گیرهایی به نام دوستان
چراغ قرمزهایی به نام دشمنان
چراغ احتیاطهایی به نام خانواده
تیرهای پنچری خواهید داشت به نام شغل
اما اگر...
یدکی به نام عزت داشته باشید
موتوری به نام استقامت
و رانندهای به نام خدا
به جایی خواهید رسید که موفقیت نامیده میشود
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
حکایت است که می گویند:
روزی یکی از اهالی ده به صحرا رفت و شب از قضا حیوانی به او حمله کرد.
پس از یک درگیری سخت بالاخره بر حیوان غالب شد و آن را کشت.
از آن جا که پوست حیوان زیبا به نظر می رسید مرد حیوان را به دوش انداخت و به سمت آبادی راه افتاد.
پس از ورود به ده ، همسایه اش از بالای بام او را دید و فریاد زد:
آهای مردم، مش قلی یک شیر شکار کرده است!!!!
مش قلی داستان ما با شنیدن اسم شیر لرزید و غش کرد.
بیچاره نمی دانست حیوانی که با او درگیر شده شیر بوده است.
وقتی درگیر شده بود فکر می کرد که سگ قدیمی مش تیمور است
وگرنه همان اول غش می کرد و به احتمال زیاد خوراک شیر می شد.
اگر از بزرگی اسم یک "مشکل" بترسید
قبل از اینکه با آن بجنگید از پا درتان می آورد.
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈
حضرت موسی میدونست باید ۴۰ روز روی کوه طور در حال راز و نیاز باشه تا لوح آسمانی رو دریافت کند ولی خدا به موسی وحی فرستاد که به امت بگو ۳۰ روز و سپس با ۱۰ روز دیگه جمعا شد ۴۰ روز تمام کن .
۱۰ روزی که اضافه شد برای آزمایش بود.
آزمایش برای اونایی بود که ظاهر الصلاه بودند و با دین موسی نان دنیا می خوردند .
همشون افتادند توی غربال خدا ؛ خدا با این آزمایش غربال رو یه تکون داد و همشون ریزش کردند و گوساله پرست شدند .
( اصولا کار خدا آزمایش است تا سره از ناسره مشخص بشه )
در جائي ديگر قرار شد خدا بنی اسرا ئيل را سال های زیادی در عذاب قرار بدهد
( که اتفاقا عذاب بیماری بود به نام طاعون که به شدت مسری بود )
لذا عذاب نازل شد ؛ مدتي از عذاب الهي گذشت بنی اسرائيل تصميم گرفتند که چهل نفر نماینده از زهاد و عباد را انتخاب کنند و این ها ۴۰ روز بروند در بیابان روز ها و شبها را به عبادت و استغفار بگذرانند و از خدا طلب بخشش کنند
این تصمیم را عملی کردند و خدای رحمان هم مابقی عذاب را از آنها برداشت
تمامی امت های گذشته وقتی دچار عذاب می شدند وحی می رسید به پیامبرانشان که به امت بگوئيد جمع شوند و به درگاه خدا استغفار کنند...
ما هم در این زمان از آزمایش بی بهره نبودیم و نخواهیم بود
یادمان نرفته از آن طنز تلخ ... که از ترس یک ویروسی که با چشم غیر مسلح دیده نمی شد همه مضطر شدند ؛ سر در گم، هجوم آوردند به سمت داروخانه ها برای خرید ماسک ؛ ماسک هایی که بعضا به قیمت چندین برابر قیمت واقعی به فروش می رسید .
اما کسی به سوی خدا نرفت ...حتی گفتند خانه های خدا را هم تعطیل کنید و ببندید...
گاو را باور کنند اندر خدائي عاميان
نوح را باور ندارند از پِىِ پیغمبری !!!!
—————————
#حکایات_و_لطایف_پند_آموز
@latayeff
┈••✾•🌺•✾••┈