#بسم_الله_النور
#مرور_زندگی_امام_حسن_مجتبی 23
جعده بعد از مسموم کردن امام فرار کرد. معاویه پولی که وعده داده بود رو به جعده داد اما در مورد وعده عروسی با یزید خیانت کرد و گفت تو که یک بار شوهرت رو کشتی دفعه بعد هم میتونی!
امام هم در بستر افتادند. خون لخته شده از گلوی مبارکشان بیرون می آمد و به شدت حالشان بد شده بود...
حضرت حسین بر بالین برادرشان می آیند. امام مجتبی در همان حالت بدشان گریه می کنند. برادر می پرسند برای ظلمی که به خودت رسیده گریه می کنی؟ امام حسن می گویند نه برای تو گریه می کنم که لا یوم کیومک یا ابا عبدالله...
امام مجتبی به برادرشان وصیت می کنند و در پایان می گویند مرا در کنار پیامبر به خاک بسپار و اگر نگذاشتند هرگز راضی به خونریزی نیستم و مرا در کنار مادربزرگمان فاطمه بنت اسد در بقیع دفن کن.
و کمی بعد شیون حضرت حسین بالا می رود که انا لله و انا الیه راجعون
و امام مجتبی از دنیا رفت...
خاطرات کبود آئینه
چقدر زود مو سپیدت کرد
مرگ تدریجی چهل ساله
داغ این کوچه ها شهیدت کرد
آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد
#ادامه...
#دانشحامه_قرآن
🍃🌺 @Laylatolghadrnoor