#السلام_المتفکرالشهیدالصدیق
کوشش کنید فکر خودتان را در مسأله حضرت حجت (عج)با آنچه كه در متن اسلام آمده تطبيق بدهيد. غالب ما اين مسأله را به صورت يك آرزوى كودكانه يك آدمى كه دچار عقده و انتقام است درآوردهايم.
گويى حضرت حجت فقط انتظار دارند كه كِى خداوند تبارك و تعالى به ايشان اجازه بدهند
كه مثلا بيايند ما مردم ايران را غرق در سعادت كنند یا شيعه را غرق در سعادت كنند، آنهم شيعهاى كه ما هستيم كه شيعه نيستيم. نه آقا، اين يك فلسفه بزرگ جهانى است، چون اسلام يك دين جهانى است، چون تشيع به معنى واقعىاش يك امر جهانى است. این را ما بايد به صورت يك فلسفه بزرگ جهانى تلقى كنيم یعنی بفهمیم.
وقتى قرآن مىگويد:
وَلَقد كَتَبنا في الزَّبورِ مِن بعدِ الذِّكر أنّ الْارْضَ يَرثُها عبادىَ الصّالِحون
صحبت از زمين است، نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد. صحبت از تمام زمین است .اولًا اميدوارى به آينده است كه دنيا در آينده نابود نمىشود. مكرر گفتهام كه امروز اين فكر در دنياى اروپا پيدا شده که بشر در تمدن خودش به مرحلهاى رسيده که با گورى كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهرى نيز همينطور است
ولى أصول دین و مذهب به ما اجازه نمی دهد
اصول دين و مذهب به ما مىگويد:
زندگى سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است، اين كه اكنون هست موقت است.
دوم: آن دوره، دوره عقل و عدالت است.
شما مىبينيد يك فرد سه دوره كلى دارد:
دوره كودكى كه دوره بازى و افكار كودكانه است،
دوره جوانى كه دوره خشم و شهوت است، و دوره عاقله مردى و پيرى كه دوره پختگى و استفاده از تجربيات، دوره دوربودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. اجتماع بشرى هم همينطور است. اجتماع بشرى سه دوره را بايد طى كند؛ يك دوره، دوره اساطير و افسانهها و به تعبير قرآن دوره جاهليت است.
دوره دوم دوره علم است، ولى علم و جوانى، يعنى دوره حكومت خشم و شهوت.
به راستى عصر ما بر چه محورى مىگردد؟
اگر انسان، دقيق حساب كند مىبيند
محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت.
عصر ما بيش از هر چيزى عصر بمب است (يعنى خشم) و عصر مينى ژوپ است (يعنى شهوت).
آيا دورهاى نخواهد آمد كه آن دوره، حكومت،
نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم و شهوت و بمب و مينى ژوپ؟
دورهاى كه واقعاً در آن دوره واقعا معرفت حکومت بکند
عدالت حکومت بکند صلح حکومت بکند انسانيت حکومت بکند معنويت حكومت كند؟
چگونه مىشود كه چنين دورهاى نيايد؟!
مگر مىشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يكمرتبه تمام بشر را زيرورو كند؟!. ابدا، پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است.
ببينيد مضامينى كه ما در اسلام داريم چقدر عالى است! نزديك ماه مبارك رمضان است، دعاى افتتاح را موفق خواهيد بود و در شبهاى ماه مبارك رمضان خواهيد خواند قسمت زيادى از آخر اين دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد كه من همانها را مىخوانم و دعاى من هم همانها خواهد بود:
اللهم إنا نرغب إليك في دولة كريمة تُعِزّ بها الإسلامَ وأهلَه پروردگارا ما آرزو مىكنيم و از تو مىخواهيم زندگى در پرتوى يك دولت بزرگوارى را كه «تُعِزُّ بِهَا الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اهْلَهُ»
در آنجا اسلام حقيقى را با اهل اسلام عزت خواهى بخشيد ونفاق ودورويىها را از بين خواهى برد و ذليل خواهى كرد.
وتجعلنا فيها من الدعاة إلى طاعتك والقادة إلى سبيلك: اين افتخار را به ما مىدهى كه ما در آن دوره دعوت كننده ديگران به طاعت تو باشيم، راهنما و قائد و پيشرو ديگران در راه تو باشيم.
خدايا ما را از كسانى قرار بده كه در دنيا و آخرت مشمول رحمت و عنايت تو باشيم.
خدايا تو را به ذات مقدست و به حقيقت اولياء كرامت قسم مىدهيم كه ما را از كسانى قرار بده كه شايسته اين آرزوى بزرگ بوده باشيم.
#گزیده ای ازکتاب مهدویت
#استادمطهری