دیشب خواب عجیبی دیدم .خواب دیدم دخترم رو بغل کردم و دوتا پسرام هم کنارم هستن و توی یک طوفان سرد و وحشتناک به دنبال جایی برای پناه گرفتن هستیم😨
به یک محلی رسیدیم و دیدم ی عده ای هم اونجا جمع شدن مثل ی سوله بزرگ.
تازه داشتم برای خودمون ی جایی دست و پا میکردم که حداقل بچه هام بتونن بخوابن اما از شدت سردی هوا از خواب پریدم😢
از خوابی که دیدم بودم شدیدا یخ کردم.بلند شدم دو تا ژاکت رو هم پوشیدم و ی پتو دیگه انداختم رو دخترم و میخواستم دوباره بخوابم که نگران پسرها شدم.
گفتم برم ی سرکشی کنم که بخاری اتاقتشون کم نباشه و اتاقشون یخ نباشه یا دست و پاشون از پتو بیرون نباشه....
اما همین که از در اتاق بیرون اومدم باد شدیدی خورد تو صورتم😨😳😦
فکر میکردم هنوز خوابم...اما خواب نبودم...باد پنجره آشپزخونه رو باز کرده بود و پرده ها رو کشیده بود و تمام فرش آشپزخانه پر از آب بود...😳
دونه های درشت برف روی شیشه تعجبم رو بیشتر کرد...سریع پنجره رو بستم و روفرشی رو جمع کردم و اومدم از آشپزخانه بیرون....
حالا فهمیده بودم که چرا اینقدر یخ کرده بودم و خواب سرما میدیدم 😰
در حیاط پشتی رو باز کردم و از لای در اونچه رو که میدیم باورم نمیشد....
بررررررررف😳😳😳
اومون این مقدار برف بی سابقه بود....
فکر دو تا جوجه مرغی که تو حیاط داشتم قلبم رو لرزوند و اشکم پرید.گفتم تا حالا هر دوتاشون یخ زدن😭
و با این فکر ی دفعه به یاد مردم مظلوم و زلزله زده #سی_سخت افتادم...که الان دارن تو این سرما و برف و یخبندان تو چادر زندگی میکنند....
از خودم خجالت کشیدم و از شعله های بخاری....و اشک دوباره تو چشمم اومدم و از ته دل ،دلم براشون سوخت..
من که برای دوتا جوجه دلم لرزید ..اون بنده های خدا برای بچه هاشون چقدر دلشون داره هر لحظه میلرزه 😭
بدون سرپناه....بدون امکانات.....
✋بیائیم به شکرانه سقفی که بالای سرمون هست و نان خشکی که تو سفره مونه و شعله های بخاری اتاقمون که روشنه و بچه هامون که زیر پتو گرم هستن و خوابیدن به مردم زلزله زده سی سخت کمک کنیم .....
نمیگم به اندازه شکر نعمتهایی که داریم که اگه بخواهیم حساب کنیم از پسش برنمیاییم....کل زندگی مون رو ببخشیم باز هم نمیشه....
اما به اندازه ای که وسعمون میرسه دریغ نکنیم🍃✋
خدایا شکرت به خاطر آنچه که دادی و ندادی....
که آنچه دادی،بی شک نعمت بود و از کرمت بخشیدی و آنچه ندادی حکمتت در آن دخیل....
خدایا شکرت...
اگر صدهزار بار سجده شکر به جا بیاریم کمه. ...
خدایا شکرت که چشممون رو باز میکنی تا نعمتهات رو ببینیم.
توفیق شکرگزاری نعمت هات رو به ما بده.آمین...یا رب العالمین
خدایا شکرت که دوباره صدای جوجه مرغ هام رو شنیدم...زنده بودن هنوز😍😭😍😍🐔🐔
#سی_سخت #زلزله
#هموطن_کنارتم😍😭
#وتواصوا_بالصبر
#جعفرآبادی 👇
https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263