سلام و عشق❤️ خب من اومدم با جواب به سوالات پر تکرار. درباره‌ی آیه‌‌های جنون: ۱_‌ زمان نشر: درحال حاضر نمیشه زمان قطعی داد تا حداقل مراحل چاپ تا نیمه جلو بره. خیالتون راحت. چند هفته قبل از پخش کتاب، اعلام می‌کنم. ۲_ نحوه‌ی سفارش: می‌تونید از کتاب‌فروشیایی که نشر آثارشو پخش می‌کنه، آیه‌های جنون رو تهیه کنید. اما راه آسون‌تر! صفحه‌ی نشر پیش فروش کتاب رو می‌ذاره و می‌تونید اینترنتی سفارش بدید. درباره‌ی کلاس‌ آغاز و پرواز: این دو کلاس، کلاس نویسندگی من هستن‌ و فقط مختص به خانما. کلاس آغاز برای شروع نویسندگی و آموزش یک سری اصول و نکته‌های کلی هست. کلاس پرواز آموزش مبانی داستان و رمان نویسی. با توجه به تجربه‌ی ده سال نوشتن و مطالعه تو این زمینه و دانشجوی زبان و ادبیات فارسی بودن. هر دو کلاس هشت جلسه‌ی یک ساعت و نیمه هستند و به صورت آنلاین. (خیلی تو فکرش بودم برای تهرانیا کلاسا حضوری باشه اما سلامتی شما برام مهم‌تره. ان‌شاءالله برای دوره‌های بعد این امکان مهیا بشه.) پس از هرجای ایران هستید می‌تونید به راحتی شرکت کنید و محدودیت مسافتی نداریم. در کنار نکات، بهتون تکلیف داده و رفع اشکال میشه. پروانه‌های من (شاگردام) الان نزدیک پایان دوره‌شونه می‌تونن بیان بگن کلاسا چطور بوده و چقدر براشون وقت و انرژی می‌ذارم. حالم با آموزش خوبه و دیدن پر و بال گرفتن این بچه قلما، وجودمو سرشار از انرژی می‌کنه. دیدن بچه‌های بااستعداد باعث شد بخوام مجدد این دوره‌ها رو تکرار کنم. این باشه کمکِ من به خوش قلمای آینده. دوره‌ی بعدی اواخر تیر ماه شروع میشه و ظرفیت هرکلاس فقط هشت نفره. چون می‌دونم خیلیا مشتاق دونستن از این کلاسا بودن و می‌خوان با پول تو جیبی خودشون بیان، گفتم از الان اطلاع بدم. الهی این کلاسا قسمت قلم‌هایی بشه که پرواز کردن حق‌شونه🕊 راستی! محدویت سنی نداریم! من شاگرد چهارده ساله دارم و همینطور شاگرد سی و هفت هشت ساله.

امروز به بچه‌های آغاز گفتم نظرتونو درمورد کلاسا بگید. بچه‌های دیگه می‌خوان از تجربه‌تون بدونن. پس بدون رودربایستی و خجالت و در نظر گرفتن محبت‌تون به ام محراب و خالق آیه‌های جنون، درمورد معلم‌تون و کلاسش نظر بدید. گفتن باید وقت بدید که طولانی بنویسیم! این نظر دوتا از پروانه‌های منه. حقیقتش با خوندن حرفاشون، به خصوص حرفای حنانه بغض کردم و سخت دلتنگ‌شون شدم. امروز تو کلاس می‌گفتن: میشه دوره‌ی بعدم ما پر کنیم و دور هم باشیم؟! از اول بیایم سرکلاس. منم خندیدم و گفتم: پس خوب به حساب‌تون می‌رسم. بارها خودشون تو کلاس‌ها بدون اینکه من چیزی بگم گفتن کمتر کسی مثل شما وقت و انرژی می‌ذاره یا گاهی گفتن فلان نکاتی که گفتید تو فلان کلاسی که رفتم یا هستم گفته نشده. من مدعی نیستم تو زمینه آموزش نویسندگی بهترینم و همه‌چیز نوشتنو سر کلاسای من یاد می‌گیرید. هنوز خودم میونه‌ی راهم. اما محکم میگم از هرچیزی که خودم تو نوشتن بهش رسیدم برای شاگردام دریغ نمی‌کنم. من از جوونه زدن قلمی یا اسم درکردن کسی و پرواز خوبش تو آسمون قصه‌ها دلگیر نمیشم. از نظر من تو هنر جایگاه بالا و پایین نداریم! هرکس به اندازه‌ی تلاش و خوبیش به جایگاهش می‌رسه. جایگاهی که فقط مختص به اون آدمه‌. چی بهتر از اینکه من تو پرواز قلمش سهیم باشم؟ :) بارها دعا کردم بچه‌هایی که تو دوره‌ها همراهم هستن انقدر نامدار بشن که من با افتخار بگم: یه روزی من دست بچه قلماشونو گرفته بودما! حالا ببین چه رعنا شدن و قد کشیدن! ماشاالله! ماشاالله! لطفا شما هم بلند آمینش رو بگیرید. این کار برای من یه هدفه، یه لذت! بخشی از زندگیم. مثل نوشتن! شاید یکی از حسرتای کوچیک من این باشه که وقتی دانشگاه فرهنگیان قبول شدم نرفتم. همین چند ماه قبل پيشنهاد داشتم تو کنکور امسال شرکت کن و بیا فرهنگیان. شما قبولی. به افرادی مثل شما تو محیط آموزش نیازه. اگه می‌خواستم به بحث مادیش فکرکنم باید اون چهل پنجاه نفری که سری قبل برای شرکت تو کلاسم ثبت نام کرده بودنو می‌پذیرفتم یا ظرفیت کلاسارو دو سه برابر می‌کردم. یا حداقل به حرف اساتید و اطرافیانم گوش می‌دادم و هزینه‌ی کلاسامو بیشتر از اینی که هست، می‌کردم. (هرچند شاید تو دوره‌های بعد هزینه افزایش داشته باشه.) اما این باشه همون کمکی که گفتم. سهم من و قلمم برای بزرگ شدن قلب‌ و برکت زندگی‌مون💚 نظر بچه‌هارو براتون می‌ذارم چون خودتون خواستید از تجربه‌شون بدونید. آخر همین ماه یا اول تیر، زمان و نحوه‌ی ثبت نام رو تو کانال اعلام می‌کنم.

بچه‌هایی که تو اینستاگرام همراه من هستن یادشونه پارسال همین موقع‌ها، دو روز بعد از تولدم گفتم قصد دارم کلاس برگزار کنم اما تا فروردین امسال به تعویق افتاد. فقط به‌خاطر حساسیتم که باید توان و انرژی‌ خوب بذارم.

🌿🌸 آمده که: خاتم الاَنبیا، مُحمدِ مُصطَفی (ص) ، نور دیده‌ی خُدا، برای خواب پِلک روی چَشم نمی‌کشید؛ مَگر پس از مُهر کردنِ آیه‌ی بوسه‌ بَر رُخسارِ زَهرایش. #لیلی_سلطانی @Ayeh_Hayeh_Jonon

پیشواز روز دختر، روز لبخندای خدا🌱 باید با لبخندِ خدا چنین لطیف برخورد کنید. مثل حضرت لطافت، رسولِ خدا.

🥀 داشتم دنبال یه تعبیر ساده از #عشق می‌گشتم که به این مصرع فریدون مشیری رسیدم: به آسانی مرا از من ربودی... @Ayeh_Hayeh_Jonon

🌙 _ من از تو رسیدم به باورِ تو تو بودی و من به گریه نشستم برابر تو... @Ayeh_Hayeh_Jonon

سلام سلام! اینم نظر یه تعداد دیگه از پروانه‌های من💙 فرزانه سادات به‌خاطر یه سری مسائل بیشتر آفلاین همراه ما بود. چند وقت پیش خبر داد قرارداد چاپ کتاب‌شو بسته و ما منتظر یه شیرینی توپیم! حس من قابل وصف نیست که قراره عصاره‌ی ذهن و قلب یکی از پروانه‌هام تو آغوشم بشینه.