اﻧﺴﺎن ﮐﻪ ﻏﺮق ﺷﻮد ﻗﻄﻌﺎً ميميرد؛
ﭼﻪ در درﯾﺎ، ﭼﻪ در رؤﯾﺎ، چه در دروغ، ﭼﻪ در ﮔﻨﺎﻩ،
چه در خوشي، چه در قدرت، چه در جهل، چه در انکار،
چه در حسد، چه در بخل، چه در کينه، چه در انتقام
مواظب باشيم غرق ﻧﺸﻮﻳﻢ!
انسان بودن، خود به تنهايي يک دين خاص است که پيروان چنداني ندارد…
✍ گاندی
🌱
يكسرى از آدمها هم تمام عمرشون رو با تنظيمات از پيش تعريف شده زندگى ميكنن و هيچ وقت متوجه نميشن ميتونن تنظيمات خودشون رو تغيير بدن.
باورهای غلط قبلی ، فرهنگ های غلط قبلی، عادت های بد و... همه تنظیمات از پیش تعریف شده ای است که باید تغییر بدهید
وارد سیتینگ خودتون بشید!!
🌱
🔵 حریم خصوصی تو، باید خصوصی بمونه..
- نیازی نیست خوشی ها و لذت های زندگیتو عمومی کنی و از هر صحنه ی زندگیت عکس بگیری و مثلا بذاری اینستاگرام یا عکس پروفایلت...
- لطفا نگو حرف مردم برام مهم نیست...
چون با این کار اتفاقا داری نشون میدی که دنبال تایید مردم و نمایش دادن زندگیتی...
واقعا چه اهمیتی داره که مثلا ملت بدونن خیلی عاشق شوهرتی یا باهاش مشکل داری؟!!!
تا ناراحت شدی نرو پست غم نذار
تا یه خیر و خوشی ای بود به رخ نکش!!
❌ حریم خصوصیتو، خصوصی نگه دار
عمومیش نکن...
🌱
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار
حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
بلبل به چمن زآن گل رخسار نشان دید
پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید
دیوانه منم من که روم خانه به خانه
عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
دیوانه برون از همه آیین تو جوید
تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
امید وی از عاطفت دم به دم توست
تقصیر خیالی به امید کرم توست
یعنی که گنه را به از این نیست بهانه
#شیخ_بهایی
🌱
#دلنوشته_رمضان
سحر یازدهم.....
✍ این بار، تو قلم را در دستان من، بچرخان....
ناتوان ترین سرانگشتان، همان هايي اند که بی اذن تو می نگارند... و بی نام تو، تکرار می شوند...
دستان خالی من... کجا... و تکرار مکرر نام تو، کجا....
💓دلبر رعناقد من...
نیمه شب، بدون تو... یعنی سکوت...
نیمه شب، بدون تو...یعنی هیییچ...
نیمه شب، بدون تو...یعنی تماااام...
من...
هر سحر... با تو... "آغاز" می شوم....
✏️قلم را در دستان من بچرخان...
همان قدر که ده سحر است، کام سرانگشتان مرا، به لذت عاشقی ات، سیراب کرده ای!!
❄️قلم را در دستان من بچرخان...
تا طعم دهمین بوسه های عاشق کش تو را نیز، برای همه کاغذهای زمین، ملموس کند...
❄️می دانی دلبرم...؟
سجاده ام، بال در می آورد...
وقتی که سحرهای رمضان، عطر تو، در خانه مان، می پیچد...
آنقدر که حتی قلمم..جان می گيرد، و نجواهای بی جان مرا ... به گوش تو می رساند...
❣سجاده ام... بال در می آورد...
وقتی تو...سفرهدار ضیافتش هستی....
چرا که هییچ نقطه کوچکی را ، از ادراک این ضیافت خالی نمی گذاری...
قلم را در دستان من بچرخان...
میخواهم....
تو را با قلمم....فریااااااد کنم......
یا الله....
یا الله...
یا الله...
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبائی
🌴💎🌹💎🌴
🍃یار غائب از نظر
امروز مریض شدم.
دوستم آمد به عیادتم.
این چه دوستی است که دستم را در دستش گذاشتهای!
مریضی ها با او از هزار عافیت به انسان بیشتر مزه میدهد.
چه عیادتی!
عیادت اگر این است، آدم هر روز هم که مریض باشد
لحظهای حسّ گلایه از درد نمیگیرد.
نشست بالای سرم.
نگاهش را خیره کرد در نگاهم.
گفت: درد داری؟
گفتم: آری.
گفت: به خدا بگو به اندازۀ دردی که میکشی، از درد مولایت کم کند.
این طور اگر معامله کنی با خدا، دردها از عسل هم شیرینتر میشود برایت.
همین حرفش مرا تا آسمان بالا برد.
همان لحظه، با خدا معامله کردم.
دردها نرفتند؛ ولی شیرین شدند.
به من گفت: به خدا بگو در کنار دردی که میکشی
درد فراق را هم به جانت بیندازد.
دردها آدم را پاک میکنند
آدم پاک از گناه، دعایش مستجاب است.
بگو به ازای زجری که میکشی
زجر نبودن مولا را روزیات کند.
هر بار که آه کشیدی به خدا بگو
یکی از همین آهها را و حتّی عمیقتر از آن را نصیبت کند
که از عمق جان برای هجران مولا بکشی.
به او گفتم همان دستی را که مولا گرفت و گذاشت در دست من
همین حالا بگذار روی قلبم.
دستش که نشست روی قلبم، خوب شدم.
آقا! درد فراقت را همین امشب بینداز به جانم!
عجیب محتاج درد فراق توأم.
شبت بخیر یار غائب از نظر!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن_امام_زمانم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🌹💎🌴
🍃پرودگار من! آنچه از شرح حالم برای تو گفتم، جایگاه بندهای را به تصویر میکشد که در هجوم سختیها به تو پناه آورده و پس از بارها رانده شدن از دیگران، به کرم تو امید بسته.
🍃تو خود به احسان و نعمتهای خویش عادتم داده ای که اینگونه با آن، انس گرفتهام. اگر روزی از شراب طهورِ رحمت و کرم تو ننوشم، میمیرم.
🍃من تو را بخشندهای میدانم که هر چه میبخشی، گنج مغفرتت آب نمی رود و خزانۀ فضلت کم نمی آید و دریای رحمتت، قطره ای نمی کاهد.
📚قصّۀ من و خدا
"قصّۀ واژههایی که بوی ابوحمزه گرفتند"
#قصّۀ_من_و_خدا ۱۱
🌴💎🌹💎🌴