eitaa logo
کـانـال" کـافـہ انـگـیـزهـہ"
1.8هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
960 ویدیو
45 فایل
إنَّـا إلـى الـلـهِ ، مـا الـدُّنـيـا لَـنـا سَـكـنُ' ، ، ، ‌جـایـی‌ کـه آرامِـش‌ هَـسـت ، خــ🦋ـدا هَـسـت ، ، ، ‌ ܟ۬ߺܥ‌ߊ‌‌ࡅ࡙ߺߊ‌‌ ࡅߺ߳❟ ࡅߺ߲ܝ‌ߊ‌‌ܩ❟‌ࡅ࣪ߺ ࡅߺ߲ܟ۬ߺ❟ߊ‌‌ܣ:))!🕊🍭🌱💜
مشاهده در ایتا
دانلود
کـانـال" کـافـہ انـگـیـزهـہ"
#یک_لحظه_تفکر⚠️ #تلنگر⚠️ یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشن
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟ لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید. دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد .. اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : آهای ولش کن بی غیرت !! مگه خودت ناموس نداری ؟؟ وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !! دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون هست ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !! همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید.. اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود😔😔 ❤️‍🩹حالا متوجه شدیم که این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر ❤️‍🩹