“خانم #هدی_کایا ”بانویی که برای حجاب حکم #اعدام گرفت
خانم هدی کایا در سن ۱۸سالگی با اینکه خانواده او با حجاب مخالف بوده اند با حجاب می شوند او در اولین روزهایی که تصمیم می گیرد حجاب اسلامی را رعایت کند در شهری که زندگی می کرده است (مالاتیا) به دنبال تهیه روسری تقریبا همه ی مغازه های شهررا می گردد اما جواب همه ی مغازه دارها نداشتن روسری بوده است وآخر الامر به مغازه پارچه فروشی میرود وچند متر پارچه متری می خرد واین اولین پوشش حجاب او می شود و آغازی برمبارزات او…
در سال ۱۹۹۸خانم هدی کایا مقاله ای با موضوع حجاب اسلامی می نویسد و نوشتن این مقاله باعث مجرم شناختن او درکشورش می شود و به دادگاه احضار می شود و طی چند دادگاه به عنوان مجرم فکری به ۲سال زندان محکوم می شود هرچند وکلای او از او می خواهند که نوشتن این مقاله را انکار کند تا از رفتن او به زندان جلوگیری کنند اما قبول نمی کند وبا داشتن پنج فرزند رنج وغربت زندان را به خاطر آرمان وعقیده اش به جان می خرد.
خانم هدی کایا بعد از چند مدت از زندان بیرون می آید اما دریک تظاهرات با هدف آزادی حجاب به همراه سه دخترش دستگیر می شود.
یکی از دخترانش به جرم اینکه سرودی در آن تظاهرات دست جمعی با موضوع آزادی خوانده اند محکوم به یک سال ونیم زندان می شود ودختر دیگرش هم به جرم خواندن دعای آزادی در آن تظاهرات محکوم به دو سال زندان می شود وخانم کایا هم به جرم هماهنگ کننده تظاهرات محکوم به زندان می شود اما بعد از مدتی دادگاه حکم جدیدی را صادر می کند وخانم هدی کایا ودخترانش وچند زن مبارز دیگر به اعدام محکوم میشود واین اولین حکم اعدام در جهان است که به جرم حجاب صادر می شود اما طی فشارها واعتراضات ، همه از این حکم تبرئه می شوند اما هدی کایا تقریبا چهار سال به زندان می افتد او در طی این سالها با همه زندانی ها وشکنجه ها دست از مبارزه برنمی دارد وتاثیر مبارزات را هم اکنون بعد از چندین سال در ترکیه می بینیم هرچند تغییر ریاست جمهوری این کشور تآثیر به سزایی داشته است اما زمینه سازان این حرکت خانم هدی کایا وزنان مبارز دیگر در کشور ترکیه بوده اند.
زندگی خانم کایا سراسر مبارزه واستقامت بوده است واین روایت زنده ای از آنچه در غرب می گذرد وخانم کایا روایت گر گوشه ای از این مبارزات در برابر آرمان و عقیده زنان مسلمان است.
خانم هدی کایا در کنفرانس غزه به ایران دعوت می شود و در آن کنفرانس بعد از سخنرانی رهبر معظم انقلاب با ایشان دیدار می کند به گفته ی خود او “از هیجان می خواستم دست ایشان را ببوسم که حضرت آقا عبای خود را روی دستشان می کشند و من عبای ایشان را بوسیدم.
درود بر مجاهدین راه خدا