eitaa logo
سوادآموزی قم در مسیر تحول🇮🇷
287 دنبال‌کننده
532 عکس
52 ویدیو
23 فایل
"صبحی دیگر برای روشنی بخشیدن به جهان با آموزش آغاز می‌شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی حضرت موسی (ع) در سفری با چوپانی ساده‌دل روبه‌رو شد. چوپان در حال دعا کردن بود و با خدا با زبانی ساده و محبت‌آمیز صحبت می‌کرد. او می‌گفت: "ای خدا! اگر پیش من بودی، کفش‌هایت را وصله می‌کردم، موهایت را شانه می‌زدم، برایت غذا می‌پختم و از تو مراقبت می‌کردم. تو را مثل بهترین دوست و عزیزم خدمت می‌کردم." حضرت موسی (ع) با شنیدن این سخنان، به چوپان گفت: "ای مرد! با خداوند چنین سخن مگو. خداوند نیازی به کفش دوختن و مو شانه زدن ندارد. او از نیازهای انسانی ما مبراست و بزرگ‌تر از آن است که این‌گونه تصور شود." چوپان با شنیدن این حرف‌ها شرمگین شد و زبان به سکوت گشود. اما پس از مدتی، حضرت موسی (ع) وحی دریافت کرد که خداوند از او ناراحت است. خداوند به موسی فرمود: "چرا بنده مرا از من دور کردی؟ من به سخنان ساده و صمیمانه او راضی و خوشحال بودم. هر کسی به اندازه فهم و عشق خود مرا می‌خواند. آنچه مرا شاد می‌کند، محبت قلبی بندگان است، نه آداب و کلمات رسمی." حضرت موسی (ع) به سوی چوپان بازگشت و این پیام خداوند را به او رساند. چوپان با شنیدن این سخنان، دوباره شاد شد و با همان زبان ساده و عاشقانه خود با خداوند سخن گفت. این حکایت نشان می‌دهد که آنچه نزد خداوند ارزشمند است، صداقت و خلوص نیت است، نه ظاهر کلمات یا شیوه دعا کردن. پروردگارا... دل‌های ما را لبریز از محبت و اخلاص کن، زبان‌های ما را به یاد و ستایش خودت گویا کن... ای مهربان‌ترین! همان‌گونه که هستیم، با تمام نقص‌ها و سادگی‌هایمان، ما را بپذیر و در آغوش رحمتت جای بده. -------------------------------------------------------------- ⭐️ کانال اطلاع رسانی معاونت سوادآموزی قم https://eitaa.com/lmo_qom_medu
نبی خدا حضرت یونس (ع) به شهر نینوا فرستاده شد تا مردم را به پرستش خداوند دعوت کند. اما مردم نینوا از پذیرش سخنان او سر باز زدند و به او بی‌اعتنایی کردند. یونس که از رفتار مردم ناراحت شده بود، شهر را ترک کرد، بدون اینکه اجازه خداوند را بگیرد. در مسیر سفر، یونس سوار بر یک کشتی شد. اما ناگهان دریا طوفانی شد و مردم کشتی به این نتیجه رسیدند که باید یکی از مسافران را به دریا بیندازند تا طوفان فروکش کند. قرعه به نام حضرت یونس افتاد و او را به دریا انداختند. خداوند ماهی بزرگی را فرستاد تا یونس را ببلعد، اما او را آسیبی نرساند. یونس در شکم ماهی به اشتباه خود پی برد و از خداوند طلب بخشش کرد. او دعا کرد: "لا إله إلا أنت سبحانک إني كنت من الظالمين" (هیچ معبودی جز تو نیست، تو پاک و منزهی؛ من از ستمکاران بودم.) خداوند دعای او را پذیرفت و به ماهی فرمان داد که یونس را به ساحل بیندازد. یونس به سلامت به خشکی بازگشت و به فرمان خدا دوباره به سوی مردم نینوا رفت... این به ما می‌آموزد که خداوند مهربان و بخشنده است، اما باید به او توکل کرده و از عجله در کارها پرهیز کنیم. پروردگارا... همان‌گونه که دعای یونس را در شکم ماهی شنیدی و پذیرفتی، دعای ما را نیز بشنو و اجابت کن؛ "لا إله إلا أنت سبحانک إني كنت من الظالمين." هیچ معبودی جز تو نیست، تو منزهی و من از گناهکارانم. ای خالق آسمان‌ها و زمین، ما را از ظلمت جهل و غفلت نجات بده، و به سوی نور معرفتت رهنمون ساز. ، یا رب العالمین ...................................................... ⭐️ کانال اطلاع رسانی معاونت سوادآموزی قم https://eitaa.com/lmo_qom_medu