فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به رقیه میگم از جاموندن.. 💔
ولی هيچوقت جلوتر از سنتون زندگی نكنين
يهو به خودتون مياين میبينين هم سِناتون
از كارايی لذت میبرن که شما از انجام دادنش
حالتون بهم ميخوره..
.........🍀 سفیر فارفان 🍀.........
☘ @safirfarfan ☘
اگہ ازم بپرسن مهم ترین چیزے ڪہ زندگے بهت یاد دادہ چیہ میگم هرجاے زندگے حالت با ڪسے و چیزے خوب نبود ترڪش ڪن...
مهم نیس تا ڪجا پیش رفتی...مهم نیس چقد زمان گذشته...
میگم هیچ وقت براے ترڪ مسیر و آدم اشتباہ دیر نیست ...میگم هیچے توے زندگے مهم تر از این نیست ڪہ حالت خوب باشه...
هیچ چیزے و هیچ ڪسے ارزش آزار دیدن رو نداره...
میگم اولویت زندگیت حال خوبت باشه...چون یہ جایے وقتے بہ گذشتہ نگاہ مے ڪنے مے بینے سر آدما و اتفاقاتے اذیت شدے ڪه حالا هیچ جایے تو زندگیت ندارن..
اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
به نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟
ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛
ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ
ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ،
دو کاسه در مقابل شاگردان گذاشت و گفت:
به این دو کاسه نگاه کنید
اولی از طلا درست شده است و درونش سم است
و دومی کاسهای گلی است و درونش آب گوارا است،
شما از کدام کاسه مینوشید؟
شاگردان یک صدا جواب دادند: از کاسه گلی
استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسهها ﺭﺍ
در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آنها ﺑﺮﺍیتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ.
آدمی هم همچون این کاسه است، آنچه که
آدمی را زیبا میکند درونش و اخلاقش است.
باید سیرتمان را زیباکنیم نه صورتمان را ...
#پندانهــ🪴
یـــــــه حــــسِ خــوبــــــ👇ـــ
@yee_hese_khob ♥️
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[﷽]
دست شـهید پیش خدارد نمےشود
باید دعاڪنیم ڪه مارا دعاڪنند
امـروز، ابـراهیم،ڪاش از بهشت...🦋
لطفےکند، یڪ نظرے هم بماڪند
#شهیدانه/#شهیدابراهیمهادی🌻
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🎥🦋›
دستهایشان بسته بود اما دلهایشان تا آخرین قطره خون نام بلند ایثار را فریاد زد.
مانند فرهاد بر بیستون نام عشق را حک کردند و حالا ما مانده ایم و کتیبه ای که کلمه کلمه عشق را در خود دارد.
شفیعان روز قیامت، در سودای خود و خدا، جان را عطیه مهر قرار دادند وچنان به نماز قامت بسته اند که قنوتشان بر تن شهری لرزه انداخته است.
#شادیروحشهداصلوات🤍
#خاطرات_شهدا📚
#حقالناس
خوردنش برای ما حرام است!🚫
شهید نمکی حدود دو سال در آبادی «هونیه در» کامیاران معلم بود و از بس که به مردم روستا محبت می کرد، اهالی هم او را از دل و جان دوست داشتند. یک روز برای دیدنش رفته بودیم هونیه در. وقتی رسیدیم، جماعت آمدند استقبال و از ما می خواستند که مهمانشان باشیم. نمی دانستیم که مهمان کدامشان بشویم. به هر حال رفتیم به مدرسه پیش رحمت الله. نزدیکی های ظهر بود که دیدم رحمت الله گرسنه اش شده. آن موقع به مدارس تغذیه می دادند و مدرسه ی آنها هم پر بود از تغذیه، مثل شیر و پرتقال و موز و بیسکویت. گفتیم: «رحمت الله! تا نهار بشود، از همین چیزها بردار بخور تا جلوی دل ضعفه ات را بگیری.»
گفت: «مادر! اینها سهمیه ی بچّه هاست. خوردنش برای ما حرام است. باور کن مدتی که اینجا بوده ام، ذرّه ای از تغذیه ی بچّه ها را به دهان نزده ام.»
آن روز آنقدر گرسنگی کشید تا غذا آماده شد.🌱
#شهیدرحمتاللهنمکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 غیراز خدا هیچکس نبود را
💠 وقتی فهمیدیم که
💠 نه تو تنهایی ها کسی بود
💠 نه تو دردکشیدن ها
💠 اونجا فقط خدا بود ...
☕️#نسکافه_روح