eitaa logo
کانال در آرزوی شهادت
3.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1هزار ویدیو
23 فایل
ما راهی به‌ جز این ڪه یڪ شهید زنده در این عصر باشیم نداریم .🌹🍃 سردار شهید ...🕊 #شهیدحاج‌‌احمد‌ڪاظمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #درس_اخلاق 👈 « نیّت » 📽 استاد پناهیان و روایت دختری بنام ڪوثر " نازدانہ شهید آقا محمودرضا بیضائی " #سالگرد_شهادتشان 🕊 🌹 @love_shahid 🌹 🇮🇷در آرزوی شهادت🇮🇷
کانال در آرزوی شهادت
💚 #مـن_شیعـہ_هستــم 💚 من دنیا را طور دیگرے مےبینم . دنیاے من #دنیاےخالص است ؛ خالص را این طور معر
🌹 #خاطرات_شهدا 🌹 من با احمد ، هم دوره و هم پرواز بودم . از سال ۱۳۵۳ در مرڪز پياده شيراز . دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مےڪرديم و در همان روز ها ڪه در خدمت ايشان بودم ، مسائل عقيدتى را رعايت مےڪرد. از نماز و روزه و فلسفہ دين ، خيلى حرف مےزديم. در همان مرڪز ، گرو هان ديگرى متشڪل از خانم ها ، آموزش نظامى مےديدند . احمد توصيه مےڪرد بہ آنها نزديڪ نشويم . آن موقع ، حجاب خانم ها رعايت نمےشد و يگان ها هم در ڪنار هم خدمت مےڪردند و آموزش مى ديدند . احمد به ما مى گفت : «ممڪن است در اين دنيا ، جواب ڪار ثوابى را ڪه مےڪنيد ، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب ڪارش را پس بدهيد و يا پاداش ڪار خيرتان را بگيريد . آن روز ، جواب دادن خيلى سخت است .» #شهید_احمد_کشوری 🌷 #درس_اخلاق 🌱 ♥️ @love_shahid ♥️ 🇮🇷در آرزوی شهادت🇮🇷
🌸هدیه ی خاص داماد برای عروس🌸 #شهیدامان‌الله‌غلام‌حسین‌پور #درس_اخلاق #ازدواج_شهدا #خودسازی #استڪبارستیزی ♥️ @love_shahid ♥️
#اخلاق_شهدایی 🌹 یڪی از بچه‌ها به شوخی پتو رو پرت ڪرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد تو سر ڪاوه . ڪم مونده بود سڪته ڪنم ؛ سر محمود شڪسته بود و داشت خون می‌آمد . با خودم گفتم : الانه ڪه یه برخورد ناجوری با من ڪنه . چون خودم رو بی‌تقصیر می‌دونستم ، آماده شدم ڪه اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش رو بدم . دیدم یه دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون ! این برخورد از صد تا سیلی برام سخت‌تر بود ! در حالی ڪه دلم می‌سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور ڪه می‌خندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شڪستم ، تو حتی نگاه نڪردی ببینی ڪار ڪی بوده ! همونطور ڪه خون‌ها رو پاڪ می‌ڪرد ، گفت : این جا ڪردستانه ، از این خون‌ها باید ریخته بشه ، این ڪه چیزی نیست . چنان من رو شیفته خودش ڪرد ڪه بعدها اگه می‌گفت : بمیر ، می‌مردم . #سردار_شهید_محمود_کاوه #درس_اخلاق ♥️ @love_shahid ♥️
📖 من با احمد ، هم دوره و هم پرواز بودم . از سال ۱۳۵۳ در مرڪز پياده شيراز . دوره هاى مقدماتى و عالى را طى مےڪرديم و در همان روز ها ڪه در خدمت ايشان بودم ، مسائل عقيدتى را رعايت مےڪرد. از نماز و روزه و فلسفہ دين ، خيلى حرف مےزديم. در همان مرڪز ، گرو هان ديگرى متشڪل از خانم ها ، آموزش نظامى مےديدند . احمد توصيه مےڪرد بہ آنها نزديڪ نشويم . آن موقع ، حجاب خانم ها رعايت نمےشد و يگان ها هم در ڪنار هم خدمت مےڪردند و آموزش مى ديدند . احمد به ما مى گفت : «ممڪن است در اين دنيا ، جواب ڪار ثوابى را ڪه مےڪنيد ، عايدتان نشود ولى بالاخره روزى بايد جواب ڪارش را پس بدهيد و يا پاداش ڪار خيرتان را بگيريد . آن روز ، جواب دادن خيلى سخت است .» 🌹 @love_shahid 🌹
♥️ یڪی از بچه‌ها به شوخی پتو رو پرت ڪرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد تو سر ڪاوه . ڪم مونده بود سڪته ڪنم ؛ سر محمود شڪسته بود و داشت خون می‌آمد . با خودم گفتم : الانه ڪه یه برخورد ناجوری با من ڪنه . چون خودم رو بی‌تقصیر می‌دونستم ، آماده شدم ڪه اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش رو بدم . دیدم یه دستمال از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو زخم سرش و بعد از سالن رفت بیرون ! این برخورد از صد تا سیلی برام سخت‌تر بود ! در حالی ڪه دلم می‌سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه حرفی بزن ، همونطور ڪه می‌خندید گفت : مگه چی شده ؟ گفتم : من زدم سرت رو شڪستم ، تو حتی نگاه نڪردی ببینی ڪار ڪی بوده ! همونطور ڪه خون‌ها رو پاڪ می‌ڪرد ، گفت : این جا ڪردستانه ، از این خون‌ها باید ریخته بشه ، این ڪه چیزی نیست . چنان من رو شیفته خودش ڪرد ڪه بعدها اگه می‌گفت : بمیر ، می‌مردم . 🌹 @love_shahid 🌹