فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شب زیبا آرزویم
این است که صفحه غم
و اندوه در دفتر زندگیتان
همیشه سفید بماند
اوقاتتون به وقت مهربانی
لبخندتون بـه رنگ عشق
شبتون در پناه خداوند مهربان🌙:)!
#شبتون_مهدوی
#شبتون_در_پناه_خــــدا
...
☀️ #حــدیث_روز
🔖 امام علی علیه السلام:
همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نبوده،
بلکه امانتی در گردن تو است،
باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی.
....
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 چه بامرام است خداوند؛ اعمال ما را درهم میخرد ولی با قیمت بهترینشان حساب میکند نه ناقص ترینشان، مثل بار میوهای که چند عدد میوه درجه یک دارد و باقی پوسیده!
🌴 سوره نحل 🌴
🕋 أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «96»
⚡️ترجمه:
همانا مزدشان را بر پايه نيكوترين كارى كه مىكردند، پاداش خواهيم داد.
..
💌 #کــلامشهـــید
سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد، نه زینت دکورها و طاقچههای منزلتان شود، بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید.
شهید سید مجتبی علمدار❣🍃
━━━━⪻🍃🌼🍃⪼━━━
«#دوستی_با_شهدا»
📲join ➣ @lover_shohada ❤️
🔹نشر_صدقه _جاریست🔹
توی اردوگاه تکریت، مسئول شکنجه اسرای ایرانی، جوانی بود بنام کاظم.
یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی ها و برادر دیگرش هم در جنگ کشته شده بود، به همین خاطر کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت!
کاظم آقای #ابوترابی را خیلی اذیت می کرد. اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به او احترام می گذاشت!
✅تنها خوبی کاظم شیعه بودنش بود. او واجباتش را انجام می داد و به روحانیون و سادات احترام می گذاشت. اما آقای ابوترابی در اردوگاه حکم یک اسیر برای کاظم داشت، نه یک سید روحانی.
✅یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست رفت سراغ آقای ابوترابی و گفت بیا اینجا کارت دارم... از آنروز رفتار کاظم با اسرا و آقای ابوترابی تغییر کرد و دیگر ما رو کتک نمی زد.
وقتی علت رو از آقای ابوترابی پرسیدیم، گفت: کاظم اون روز من رو کشید کنار و گفت خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات رو بهم کرده بود، اما...
دیشب خواب #حضرت_زینب سلام الله علیها رو دیده و حضرت نسبت به کارهای من در اردوگاه به مادرم شکایت کرده.
صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و پرسید: تو در اردوگاه سیدی را اذیت می کنی؟ از دست تو راضی نیستم.
کاظم رفتارش کاملا با ما تغییر کرد. زمانی که رژیم صدام از بین رفت، کاظم راهی ایران شد، از ستاد امور آزادگان آدرس اسرای اردوگاه خودش را گرفت و تک تک سراغ آنها رفت و از آنها حلالیت طلبید.
💐کاظم عبدالامیر مذحج، چند سال بعد در راه دفاع از حرم حضرت زینب در زینبیه دمشق به قافله شهدا پیوست.
...