من مُراجع خیانتکار زیاد داشتم.
چیزی که بین همشون مشترکه اینه که هیچ کدوم آرامش نداشتن.
همشون مملو بودن از احساس گناه، ترس، پشیمونی، اضطراب و دوجین حس مزخرف دیگه، حتی اونهایی که به قصد انتقام خیانت کردن.
در خیانت نه شرافته، نه ارامش و نه عاقبت به خیری.
💬کاتسوموتو
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین ناهار مشترک بعد عروسی🤪
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
گیرم به فال نیڪ بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال ڪو...؟
#قیصر_امینپور
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
🌱هیچ وقت عادت نداشته ام و ندارم موقعی که دو نفر با هم گپ می زنند، گوش بایستم، ولی یک شب که دیروقت به خانه آمدم و داشتم از حیاط رد می شدم، به طور اتفاقی صدای گفت و گوی همسرم و کوچک ترین پسرم را شنیدم.
پسرم کف آشپزخانه نشسته بود و همسرم داشت با او صحبت می کرد. من آرام ایستادم و از پشت پرده به حرف های آنها گوش دادم. ظاهراً چند تا از بچه ها در مورد شغل پدرشان لاف زده و گفته بودند که آنها از مدیران اجرایی بزرگ هستند و بعد از باب من، پرسیده بودند که پدرت چه کاره است؟
باب درحالی که سعی کرده بود نگاهش به نگاه آنها نیفتد، زیر لب گفته بود:
«پدرم فقط یک کارگر معمولی است.»
همسر خوب من منتظر مانده بود تا آنها بروند و بعد درحالی که گونه خیس پسرش را می بوسید، گفت:
پسرم، حرفی هست که باید به تو بزنم.
تو گفتی که پدرت یک کارگر معمولی است و درست هم گفتی، ولی شک دارم که واقعاً بدانی کارگر معمولی چه جور کسی است، برای همین برایت توضیح می دهم.
- در همه صنایع سنگینی که هر روز در این کشور به راه می افتند.
- در همه مغازه ها، در کامیون هایی که بارهای ما را این طرف و آن طرف می برند.
- هر جا که می بینی خانه ای ساخته می شود.
- هر جا که خطوط برق را می بینی و خانه های روشن و گرم،
یادت نرود که کارگرها و متخصصین معمولی این کارهای بزرگ را انجام می دهند! درست است که مدیران، میزهای قشنگ دارند و در تمام طول روز، پاکیزه هستند، این درست است که آنها پروژه های عظیم را طراحی می کنند، ولی برای آن که رویاهای آنها جامه حقیقت به خود بپوشند، پسرم فراموش نکن که باید کارگرهای معمولی و متخصصین دست به کار شوند. اگر همه روسا، کارشان را ترک کنند و برای یک سال برنگردند، چرخ های کارخانه ها همچنان می گردد، اما اگر کسانی مثل پدر تو سر کارش نروند، کارخانه ها از کار می افتند. این قدرت زحمتکشان است. کارگرهای معمولی هستند که کارهای بزرگ را انجام می دهند.
من بغضی را که در گلو داشتم، فرو بردم، سرفه ای کردم و وارد اتاق شدم. چشم های پسر من از شادی برق می زدند. او با دیدن من از جا پرید و بغلم کرد و گفت:
« پدر! به این که پسر تو هستم، افتخار می کنم، چون تو یکی از آن آدم های مخصوصی هستی که کارهای بزرگ را انجام می دهند.»
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
و شب
دلهرههایم را
مادرانه در آغوش میگیرد
پشت تراکم ابر
میان ماه و ستاره ها
#مرضیه_بازرگانی_گلپر
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
السلام علیک یا عین الحیات🦋
اللهم عجل لولیک الفرج 🌱
#امام_زمانم❤️
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
لوِلِ آدما نه به گوشی دستشونه
نه به ماشینِ زیرِ پاشونه
و نه به لباسهای مارکشون.
لِولِ آدما به صحبت کردنشون
شعور و شخصیتشون
ادب و احترام و رفتارِشونه.
آدم اول باید خودش گرون باشه بعد وسایلش 👌
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی آقایون دست به آشپزی میزنن😂
فقط آخرش 😉
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
هیچکس بعد تو عاشق نشد و عشق ندید
هر کس آمد فقط از چشم من افتاد و شکست
#محمدرضاکرمی
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
🌱مرد جوانی که می خواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت. استاد خردمند گفت: تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده.
تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی میداد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بیاموزد.
استاد گفت: به شهر برو و برایم غذا بخر.
همین که مرد رفت استاد خود را به لباس یک گدا در آورد و از راه میانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او.
جوان به گدا گفت: عالی است! یک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهین می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی هرحرفی را بشنوم، بدون آنکه پشیزی خرج کنم.
استاد وقتی صحبت جوان را شنید رو نشان داده و گفت: برای گام بعدی آماده ای چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی!
داوینچی می گوید: مشکلات نمی تواند مرا شکست دهند، هر مشکلی در برابر تصمیم قاطع من تسلیم می شود.
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧