رفتیم خواستگاری دختره گفت من خونه و ماشین میخوام، منم گفتم ایول چه تفاهمی منم همینا رو میخوام
ـ...
ـ💬: آدمبنحوا
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
. #قسمت_سوم - به چشم، میگویم راستش قبل از آن که عقیل به نیابت از امیرمؤمنان علی(ع) به خواستگاری فا
.
#قسمت_چهارم
فاطمه گفت: «جناب فرستاده، آیا من از هم اکنون میتوانم مطمئن باشم که همسر والی مقتدر شام، امیر معاویه بن ابوسفیان هستم؟»
فرستاده که تقریباً پشت به فاطمه و خانوادهاش دراز کشیده بود، سر چرخاند و چنان که گویی بر آنان منت میگذارد، گفت: «بله، هستی».
لحن آرام و شرمآگین فاطمه به یکباره تغییر کرد و با لحنی قاطع، بر سر مرد فریاد زد: «پس درست بنشین مردک!»
فرستاده همچون کسی که به رعد و برق دچار شده باشد، به یکباره از جا جست و با چشمان گشاده از حیرت، مؤدب و دو زانو نشست.
فاطمه ادامه داد: «آیا اربابت به تو حد و ادب میهمان و حق و حرمت میزبان را نیاموخته؟ چگونه والی مقتدری است معاویه که به نوکرانش اجازه میدهد با خانواده همسرش جسور بیادب باشند؟ به خدا قسم اگر شومی خون میهمان و بیم غیرتورزی عشیره نبود، این بیادبیات بیپاسخ نمیماند.»
فرستاده معاویه که از ترس جان، در همان حالت نشسته، عقب عقب رفته بود، تقریباً به آستانه در رسیده بود و با دست کشیدن بر زمین، کفشهایش را میجست.
امالبنین دوباره غرید: «و اما این هدایا و جواهرات اگر فقط هدیه و پیشکش است، هدیهای است بیدلیل، مشکوک و اسرافآمیز اما اگر قیمت و بهای من است. به اربابت بگو که مرا بسیار ارزان پنداشته ... های! کجا میگریزی؟ بیا خر مهرههایت را هم ببر و حمایل شتر صاحبت کن!»
اما فرستاده معاویه این جملات را نشنید چون لحظاتی پیش از آن، پابرهنه از بیم جان گریخته بود و ساعتی بعد یکی از همسایگان، طبقهای هدیه را به او رساند.
معاویه هم البته از پا ننشست. برای آن که ثابت کند میتواند از بنی کلاب زن بگیرد، این بار فرستادهاش را به خواستگاری «میسون» دختر «بجدل» فرستاد و او را به زنی گرفت. «میسون» سوگلی معاویه شد و «یزید» را برای او به دنیا آورد.
(ممنون که با ذکر لینک کانال کپی میکنین🌸)
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
هرچقدر که برای تسهیل ازدواج جوونها هزینه نکنید، باید چند برابرش رو واسه مقابله با ابتذال هزینه کنید!
ـ💬: سجاد
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشقانههایی ناب از علامه طباطبایی (ره)
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
عـاشـقـانـه هـای پـاڪ♥️
عاشقانههایی ناب از علامه طباطبایی (ره) ♥️➣ @loveshqq 〇عاشقانههایپاڪ⇧
.
این کلیپو چند ماه پیش تو اینستا زدیم نزدیک به یک میلیون بازدید خورد
ما خانوادگی قدبلندیم. دراز و دیلاق. ما خوب دم کشیدهایم. ولی خارج از استانداردیم. همیشه نصف پاهایمان از تخت بیرون است، پژو ٢٠۶ برای ما حکم فحش را دارد و مهماندارها از سر دلسوزی ما را توی ردیف Exit مینشانند. ما رفیق شفیق همه کابینتهای ردیف بالاییم. همه تاقچهها. همه تارعنکبوتهای کنج و همه «تو که دستت میرسه این رو از اون بالا بده»ها. ما یکجور بالابر انسانیایم. رابط بین عالم بالا و دنیای پایین. ما بین عرش و فرش در رفت و آمدیم. ما نیم دنیوی و نیم اخرویایم. ما نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه.
ـ💬: MahdoomZ
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️
پرواز پرستو در هوا
سریعتر از دویدن آهو در زمین است؛
و سریعتر از پرستو
پرواز ذهن آدمی است
و سریعتر از ذهن آدمی
پرواز قلب یک زن است
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
برای ازدواج نباید زیاد توقع داشت همین که باباش کارخونه داشته باشه برای شروع زندگی کافیه
ـ💬: مارتین ملک
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
رفتم خونه دیدم بابام افتاده رو زمین داره خفه میشه، با ماژیک روی دیوار نوشت شمع توی گلوم گیر کرده با فندک آبش کن، گفتم بابا من که فندک ندارم بلند شد گفت : بالاخره یه روز مچتو میگیرم
ـ💬: bambo
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧
یه محصول جدید و فوقالعاااده به فروشگاهمون اضاف کردیم که شدیدا معتاد مزش میشین 👌😎
علاوه بر اینکه خیلی خوشمزززه س(تاکیدی) سالم و سالم و سالمه
بیرون سرده بیاین تو فروشگاه خودتون ببینین👇😁
https://eitaa.com/joinchat/1981808698C49f61fa982
https://eitaa.com/joinchat/1981808698C49f61fa982
#فروشگاه_عاشقانههایپاک
#ریحان
یه سری با خانومم رفتیم کافه که از دلش دربیارم گفت کاپوچینو دوست داری؟
گفتم خیلی عالیه مخصوصا فیلم آخرش
پاشد رفت فکر کنم فیلماشو دوست نداشت.
#برادراونآلپاچینوئه😂
#حالاجدیکاپوچینوچیهس؟😁
♥️➣ @loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧