#خاطره
🌷دست به قمقمه هایتان ببرید🌷
یکی از برادران #رزمنده می گفت:
🌸در یکی از #عملیات ها خیلی #تشنه بودیم؛
اصلاً به گونه ای که هیچ توان جنگیدن نداشتیم.
در این هنگام با یاد خدا، به حضرت #فاطمۀ_زهرا متوسّل شدیم.
و اتفاقاً این خاطره مصادف بود با شب #تولّد حضرت زهرا .
خلاصه، ما هم به ایشان پناه آوردیم.
یک سیّد هم آنجا پیش ما بود که در دلش گفته بود:
مادر! با این وضعیتِ این طوری، آن هم به دستور فرزندِ تو،
حضرت امام خمینی آمدیم به میدان جنگ،
حالا شایسته است با این تشنگی آهی بکشیم و در برابر دشمن اسلام، کاری نتوانیم بکنیم؛
یعنی هیچ به ما کمک نمی کنید؟!
خلاصه، این برادر سیّدمان می گفت:
در همان لحظه ای که در سنگر نشسته بودم و
با خودم راز و نیاز می کردم تا عزیزان بتوانند از عقبه برای ما آب برسانند،
یک دفعه دیدم دمِ درِ سنگر، یک خانم محجوبۀ #چادری ظاهر شدند.
از بس اُبهّت ایشان، ما را گرفته بود، نتوانستیم به چهرۀ مبارکشان نگاه بکنیم؛
فقط متوجّه شدیم به ما گفت:
«فرزندانِ من! شما دست به قمقمه هایتان ببرید و آب بیاشامید و سیراب شوید.
ناراحت هم نباشید. ما هستیم و کمکتان می کنیم.»
و ما خیلی تعجّب کرده بودیم.
سیّد می گفت: ما قمقمه هایمان را برداشتیم و دیدیم داخل قمقمه ها پُر از آب است؛
و آب را خوردیم و سیراب شدیم و خیلی هم از این قضیّه خوشحال و سر حال شدیم.🌸
پاسدار اسلام،ش190،مهر1376ش.،ص11
(تهیّه و تنظیم: واحد ثبت خاطرات تیپ83 امام جعفر صادق )
🌺 @m_ale_yasin313
🌴#حدیث سخنِ امام علی(عليه السّلام)با #دُرّاج🌴
از امام حسین(عليه السّلام)روایت شده است که فرمودند:
🌼روزی #امام_علی(عليه السّلام)در بیابانِ بی آب و علفی بودند؛
درّاجی را دیدند و پرسیدند:
ای #درّاج! چه مدت است که در این دشت، به سر می بری؟
و خوردن و آشامیدنت از کجا است؟
عرض کرد: ای #امیرمؤمنان! من صد سال است که در این دشت به سر می برم
🌿« إذا جِعتُ اُصَلِّی عَلَیکُم فَأشبَعُ؛
وَ إذا عَطشتُ فَأدعُو عَلی ظالِمِیکُم فَأروی»🌿
هرگاه #گرسنه شوم بر شما #صلوات و درود می فرستم و سیر می شوم؛
و هرگاه #تشنه می شوم
بر ظلم کنندگانِ به شما #نفرین می کنم و سیراب می شوم🌼
📚فرهنگ جامع سخنان امام حسین /ح 574
🌺 @m_ale_yasin313
دُرّاج: #پرنده ای است شبیه به کبک،
پرهایش دارای خال سیاه و سفید... .
(فرهنگ عمید)
#احادیث
#صلوات