#خاطره صلوات
💐«چهارده هزار #صلوات»💐
استاد« #محمّددشتی» رحمه الله علیه(مترجم #نهج_البلاغه و مؤلف کتاب های متعدد به ویژه در زمینه مباحث نهج البلاغه و سیره #امام_علی )
درتمام کارهای کوچک و بزرگ به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)#متوسّل می شدند
و در اکثر موارد، با نتایج بسیارعالی مواجه می شدند.
🌺 برای نمونه:
استاد دشتی(ره) برای چاپ کتاب های خود به #ائمّه(علیهم السلام) #متوسل شدند.
در چاپ کتاب شریف « #نهج_الحیاه»
(فرهنگ سخنان #حضرت_زهرا سلام الله علیها به آن حضرت متوسّل شدند
و چهارده هزار #صلوات فرستادند
و به روح مقدس آن حضرت #هدیه کردند
(این روش استاد در توسّلات، مخصوص ایشان بود و #توسّل مجرّبی است)
پس از گذشت چند روز، تمامی وسایل برای چاپ این کتاب آماده شد.
...استاد دشتی(ره)برای چاپ یکی از کتاب ها
دچار مشکل مالی شدید و
طبق معمول، شروع کردند به فرستادن چهارده هزار صلوات
برای یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام).
در آخرین روز فرستادن صلوات بود که
یکی از برادارن #پاسدار که در یکی از مراکز، شاگرد ایشان بود، آمد
و گفت: حاج آقا! من منزلم را فروختم و قصد ندارم الآن منزلی بخرم.
با خانواده #مشورت کردم و تصمیم گرفتیم این مبلغ را به شما بدهیم تا با آن #کتاب، چاپ کنید
و ما هم در #ثواب کارهای شما شریک باشیم؛
شما هم هر وقت داشتید مبلغ را به ما بر گردانید.
استاد می فرمود: دراین لحظه به آخرین دور[شمارش تسبیح] از چهارده هزار صلوات رسیده بودم
و با شنیدنِ این جملات، اشک در چشمانم جمع شد
و بار دیگر به روح بلند ائمه اطهار(علیهم السلام)درود فرستادم.🌺 از کتاب« ذوالفقار حیدر» #یادنامه استاد محمد دشتی،ص193
🌷@m_ale_yasin313
آیت الله#کوهستانی:
هرگاه مشکلات و#حوائج بزرگی داشتید
به#حضرت_زهرا(سلام الله علیها)#متوسّل شوید
چون خواندنِ مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
بر#ائمّه(علیهم السلام) خیلی سخت است.
#توسل
🌺 @m_ale_yasin313
🌺 حضرت زهرا(سلام الله علیها)را دارم می بینم 🌺
سپهبدشهید«قاسم سلیمانی»:...در کنار آموزش هایی که به بخشی از آن اشاره کردم،
واقعاً به دلیل اینکه بچه ها با جزر و مدّ سر و کار داشتند یا با آب شور دریا،
جاهای حسّاس بدن بچه ها #تاول زده بود. فصل #زمستان بود.
در دل زمستان، توی آب سرد و سخت، توی این باتلاق ها، شب تا صبح تمرین می کردند.
من فکر نکنم #غوّاص هایی که از والفجر8، کربلای 5 و کربلای 4 باقی مانده باشند،
ولو اینکه هیچ مجروحیتی نداشته باشند، کمتر از پنجاه درصد #جانبازی داشته باشند...
شب عملیات «والفجر8»شد... بچه ها را بردم به سمت لب آب...
آن شب، #شب عجیبی شد. از عصر، هوا کاملاً دگرگون و طوفانی شد...
امواج #اروند را این طور ندیده بودیم. یک امواج وحشتناکی که این امواج، آب را کنار ساحل می کوباندند...
اصلاً بین امواج، کشتی گم می شد، قایق های بزرگ گم می شدند...
از تمام تدابیری که انجام داده بودیم، واقعاً احساس کردم که هیچ تدبیرِ نظامی، دیگر کارایی ندارد.
با بچّه های اطّلاعات که صحبت کردم، با بچّه های غوّاصی که از اروند عبور کرده بودند،
به من صراحتاً گفتند امکان ندارد از اروند بتوانیم عبور کنیم.
این امواجِ آب اصلاً اجازه نمی دهد ما جلو برویم، همه را بر می گرداند.
خب، طبیعتاً یک کارِ هماهنگ شده ای بود، باید انجام می گرفت.
من آنجا به برادرهای عزیزی که خودشان هم اعتقاد داشتند،
تنها نقطۀ #امید،یعنی تنها چیزی که به من قوّت قلب می داد و به آن امید داشتم همین حرف بود.
هیچ چیز دیگری نمی توانست تسکینم دهد، اضطرابم را برطرف کند؛
به بچه ها گفتم که #متوسّل به حضرت زهرا شوید👇ادامه
🌺#خاطره ای به روایتِ سردار شهید عبدالمحمّد#آزمون_قطب_آبادی:🌺
🌸 دخترمان زینب از بدو تولّد، بیمار بود.
آنقدر که لاغرِ لاغر شد و جز پوست و استخوانی از او نماند.
از طرف دیگر گریه های گاه و بیگاهش،
امان همه، به خصوص همسایه ها را بریده بود.
او را برای مداوا نزد پزشک متخصصی در شیراز بردیم.
دکتر پس از معاینه گفت: کودک شما دچار نارسایی معده و روده است و تا عمل نکند خوب نمی شود.
زمان تعیین شده برای عمل مصادف شد با شروع عملیّات #والفجر8.
من مانده بودم که چه کنم، در شهر بمانم و دخترم را درمان کنم
یا به جبهه بروم و در عملیات شرکت کنم.
آن شب خیلی دلم گرفته بود،
به حضرت #زینب سلام الله علیها #متوسّل شدم
و گفتم:« خانم! خودتان می دانید که من در جبهه مسئولیت سنگینی دارم و نمی توانم اینجا باشم،
خودت می دانی و این بچّه!
اگر این بچّه را دوست داری آن را خوب کن
و گرنه هرچه خود صلاح می دانی!»
24 ساعت بعد زینب را دکتر بردیم.
دکتر پس از معاینه متعجّبانه گفت:
«آقای آزمون! با این بچّه چه کار کردی؟
اصلاً اثری از بیماری در او باقی نمانده. »
گفتم:« بی بی حضرت زینب(سلام الله علیها)او را #شفا داده!»🌸
🌺 @m_ale_yasin313