eitaa logo
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
10.5هزار ویدیو
142 فایل
مشکل کارمااینه که برای رضای همه کارمیکنیم به جزرضای خدا⚘ حذف آی دی از روی عکس ها وطرح ها مورد رضایت نیست❌ کپی و انتشار مطالب با صلوات جهت تعجیل در فرج امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بلا مانع هست✅ خادم کانال👇 @sh_hajahmadkazemi
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه هنوزم صبح ها وقتی میخواین از خونه بیاین بیرون مامانتون براتون آیة الکرسی میخونه یعنی زندگي هنوز جریان داره یعنی دنیا درست میشه یعنی خدا همیشه باهاتون هست ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM [3] https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╚━━━━๑🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من به فدای تنهائیت یا صاحب الزمان بسم الله الرحمن الرحیم 🧷نام مبارک "یوم" ظرف زمان به معنای عهد، روزگار و روز می باشد. ✨أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ الْهُدىٰ؟ هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظىٰ؟ کجاست صاحب روز پیروزی و ناشر پرچم هدایت؟ آیا روز ما به تو با وعده‌ای در می‌پیوندد تا بهره‌مند گردیم؟ (دعای ندبه) ✍ یوم الحسرة است هر روز که بی شما می گذرد! و ایمان دارم پس این شب سیاه، روزی روشن خواهد آمد تا حیاتی دوباره بخشد به جان زمان... گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM [3] https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╚━━━━๑🌱
🔻خنده‌ای که اکثر وقت‌ها روی لب‌هایش نقش بسته بود را هیچ‌گاه نمی‌توانم فراموش کنم؛ سادگی و بی‌آلایشی از دیگر خصوصیات اخلاقی‌اش بود. در انجام واجبات هیچ‌گاه کوتاهی نمی‌کرد، نمازش را اول وقت می‌خواند. در بحث کمک به فقرا و رفع نیاز مستمندان همیشه پیش‌قدم بود هم­چنین چندین بار به منظور محرومیت زدایی در قالب اردوهای جهادی به نقاط مختلف کشور سفر کرد. 📸شهید مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM [3] https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╚━━━━๑🌱
📖محفل انس با قرآن کریم 🎷به مناسبت گرامیداشت هفته بسیج 📓با حضور قاریان ممتاز کشوری وشهرستانی 🎤سخنران:حاج ابراهیم کشاورز 🎙قاری ممتاز کشوری:سیّد جواد هاشم زاده زمان ومکان: چهارشنبه۳آذر همزمان با نمازمغرب وعشا 🕌مسجد امام موسی بن جعفر(ع) 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil 🌻|در واتساپ [‌1] https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df ‌[2] https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM [3] https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE ╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت شصت و هشت - هانیه : نماز که تمام شد روی گوشیـم پیامک اومد ! ( جلوی حوض وسط حیاط منتظرتم🌱) کفش هایم را پوشیدم با چشم دنبال محمد گشتـم کنار حوض ایستاده بود و با تلفن داشت حرف میزد رفتم سمتش با سر بهم سلام داد ... صبر کردم که تلفن قطع بکنم بعد بپرسم کی بود! راه افتادیم سمت ماشین دو سه دقیقه بعد محمد تلفن را قطع کرد نزاشتم نفس بکشه سریع پرسیدم کی بود؟؟ گفت : مامانم بود میگه بریم دنبال ریحانه بعدش بریم خونه ما برای شام 🚶‍♂ گفتم : ریحانه کجاست این موقع شب؟ گفت : امروز کلاس هاش طول کشیده .... توی راه به مامان اطلاع دادم که شام مامان محمد دعوتمون کرده گفت برم بالاخره دیگه محرم محمد بودم ضبط و روشن کردم چندتا پوشه بود پوشه اهنگ انتخاب کردم🚶‍♀ یکی شانسی انتخاب کردم شروع کرد خواندن ... ( رفاقت ما باهم به روزای بچگیم بر میگرده برا رفیقش هرکاری کرده همون که مرده مخاطب خاص من من از خودم بی وفا تر ندیدم که دستمو از تو دستات کشیدم ! دیگه بریدم.. دلم گرفته که بازی دنیا تو رو ازم گرفته قول و قرارامو ولی یادم نرفته یه فکری کن واسه کسی که حرم نرفته دلم گرفته ) -محمد چرا همه دلشون میخواد برن کربلا؟ + اگر ای دوست تو را عقده عالم به گلوست داستان تو و غم صبحت سنگ است با سبوست آستان بوس حرم باش و بپرس از درد دوست این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟ این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست؟ دل هرکس که حسینی است ز خود بی خبر است کشته عشق حسین از همه زنده تر است بس که آن جلوه توحید مرا در نظر است هرکجا می نگرم نور رخش جلوه گر است هرکجا میگذرم جلوه مستانه اوست هر خدا جوی تمسک به ولایش دارد هر گرفتـار غمی سر به هوایش دارد هر سری آرزوی بوسه پایش دارد هر دلی میل سوی کرب و بلایش دارد ما ندانیم چه سِـری است که در خانه اوست! محمد جواد غفور زاده شفق تا وقتی برسیم محمد حرفی نزد ولی من داشتم به این شعر فکر میکـردم واقعا این حسین کیست؟ -ما ندانیـم چه سِـری است که در خانه اوست !- ریحانه ایستاده بود جلوی در ورودی سریع سوار ماشین شد 🚶‍♀🚙 ---- - سلامممم انقدر من اهمیت دارم دوتایی اومدید دنبال من؟ + سلام خواهر شوهر گرامی دیدیم زشته ما زودتر برسیم خونه دیگه اومدیم دنبال تو - کدوم خونه؟ + چندتا خونه دارید کلکـا محمد برای اینکه به بحث ما پایان بده گفت امشب مامان هانیه را دعوت کرده گفت داریم میایم، توهم ببریم خونه👀" وقتی رسیدیم خونه مامان محمد سفره را بیچاره انداخته و منتظر ما نشسته بود دیگه لباسامونو عوض کردیم نشستیم سر سفره اینم بگم که بعد از محرمیت شوهرتون دعوت کنید برای غذا تا شناخت بیشتری پیدا بکنید حالا اگر هم دیگه شام اولتون یادتون نیست سعی بکنید قدر همسر هاتون و بدونید خخخ سفره را با ریحانه جمع کردیم مامانش بنده خدا اجازه نداد دست به ظرف ها بزنیم و گفت چون بار اوله میرم خونشون زشته! محمد نشست اخبار دیدن من و ریحانه هم رفتیم اتاق سادات🚶‍♀✋🏻 یه کتابخانه داشت به اندازه هفت سایز بزرگ تر از من کتابایی که داشت نحو مقدماتی اصول و فقه حجاب شهید مطهری رساله امام خمینی حافظ فاضل نظری جامعه شناسی و………… --- -ریحانه تو چرا رفتی حوزه ؟ + چون احساس کردم دین ما الان نیاز به کمک داره 🌱 - خیلی سخته؟ اخه میگن کتاباتون زیاد و سخت هست + نه سخت نیست اگه هدف داشته باشی سخت نیست البته هر رشته ای سختی خودشو داره مثلا همین وکلات میدونی چقدر درس باید بخونن؟ یا همین پزشکی ... خیلی باید درس بخونن حوزه هم همینطوره - چه اتاق باحالی داری این عکـس کجاست؟ + اینجا قشنگ ترین خیابون جهانه بهش میگن بین الرحمین چون اول خیابون یک حرمه اخرش هم یک حرمه و این خیابون در واقع بین دو تا حرم قرار داره - عجب تو نامزد دادی ؟ این آقا کیه؟؟ + نه بابا نامزد کجا بود این عکس یک شهده شهید همت ... خیلی ساله شهید شده البته خودش متاهل بوده!! - جدی؟ من که از چشماش ترسیدم یاد همه گناه هایی که کردم افتادم.. --- نویسنده ✍ | 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil ╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
🇵🇸⚘کانال کمیل⚘🇮🇷(شهید ابراهیم هادی)🇵🇸
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 #رمان_تلالو_ابراهیم #کپی‌فقط‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده‌مجاز‌است پارت شصت و هشت - هانیه : ن
🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃 🌸 پارت شصت ونه - هانیه : دو سه روزی بود دوباره شروع کردم برای کنکور خواندن کتابامو یکی یکی میخواندم و تست میزدم با محمدهم قرار گذاشته بودیم گوشیمو این هفته دستم نگیرم تا تمرکز داشته باشم یک هفته گذشت توانسته بودم خوب تست بزنم ولی خب کیفیت مهمتر از کمیته بعد از یک هفته محمد اومد دنبال من که بریم بیرون از مامان خداحافظی کردم وقتی سوار ماشین شدم با دقت داشتم به اطراف نگاه میکردم یک چیزی تغییر کرده بود امـا خدا داند - محمد با این ماشین بدبخت چیکار کردی؟ یه چیزی تغییر کرده +خندید وگفت' کاریش نکردم تو زیاد درس خواندی حواست پرت شده - نه جدی یه چیزی شده انگار + روکش صندلی عوض کردم - برگشتم صندلی نگاه کردم قبلا سیاه بود الان قهوه ای شده بود .. نمیشد از من نظر بگیری ولی خب سلیقه خوبی داری + شما گوشیت در دسترس نبود که بپرسم دیگه دیدم همین خوبه گرفتمش نمیخواستم بحث انقدر ادامه میدا بکنه که جدی بشه… هرچند از رنگ و قیافه روکش ها خوشم نیومد ولی چیزی نگفتم تا به محمد توهیـن نشه به قول مامان جون احترام احترام میاره… --- محمد شروع کرد برام درد و دل کردن ... میگفت : من بچه بودم که بابام شهید شد همون سال ریحانه ام دنیا اومد چند سال گذشت ابتدایی که بودم همیشه با دوستام داشتم داخل پارک فوتبال بازی میکردم مامان همیشه دنبالم میکرد که نصف شبه بیا برگرد خونه صبح دوباره بیا بازی بعضی شب ها ریحانه تب میکرد با مامان میرفتیم بیمارستان تا اینکه من بزرگ شدم پشت کنکوری بودم تقریبا همین اندازه تو صبح تا ظهر میرفتم حجره حاج مرتضی نجاری ظهر تا غروب میرفتم تعمیرات ماشین غروب میومدم خونه توی اتاق تا اذان صبح درس میخواندم بعد نماز سه چهار ساعت میخوابیدم دوباره روز از نو روزی از نو دیگه یک روز که داشتم میرفتم سرکار یه پوستر دیدم اطلاعیه استخدام بود غروب که برگشتم به مامان گفتم میخوام برم برای استخدام رفتیم مصاحبه کردن خدا خواست قبول شدم چند سال درس خواندیم بعد شروع به کار کردم بعدشم دیگه زن گرفتم + چجوری هم کار میکردی هم درس میخواندی؟ - دیگه خدا توانشو بهم داد + عجب چیزی از بابات یادت میاد؟ - اره بابا خیلی میخندید و صبور بود بابام قران باز کرد که سوره محمد اومد + الان کجاست؟ - مزارش مشهده +محمد تو چه آرزویی داری؟ ‌- میشه نگم!؟ الان وقتش نیست + بهم بر نخورد خب هر ادمی یک رازی داره دیگه عوضش من باشوق گفتم ولی من آرزو دارم اول کنکور قبول بشم بعد بریم کربلا بعدش یه دختره کوچولو دنیا بیارم - خب کنکور که قبول میشی هرچقدر تلاش بکنی همون اندازه هم قبول میشی کربلا هم اگه شد میری ولی این مورد آخر قول نمیدم بچه امون دختر بشه +نکنه پسر دوست داری؟؟ - خب دخترم خوبه ها اما پسر برای تو بهتره + ببخشید مگه من چمه ؟ -خندید و گفت حالا که هنوز بچه دار نشدی هروقت بچه خواست بیاد سر جنسیت دعوا راه میندازیم + محمد اگه قرار باشه یه نصیحت بکنی چی میگی؟ - میگم که انقدر توی زندگی مشترک سخت نگیرید مدارا بکنید تا حداقل خودتون ارامش داشته باشید راستی هانیه امشب ، شب جمعه است میای بریم هیأت ؟ + نه اگه میشه من برم خونه بهتره - هرجور دوست داری ---- + هانیه : محمد یکم بعد من و آورد خونه و خودش رفت وقتی رسیدم بابا بهم اشاره کرد که برم پیشش بهم گفت : هانیه هنوز دیر نشده ها اگه این جماعت و نمیتونی تحمل کنی بگو همه چیز را بهم میزنیم خودتم چادرت و میزاری کنار بهم بر خورد اما گفتم : نه بابا من این هانیه جدیدو خیلی بیشتر دوست دارم بعدش محمد خیلی پسر خوبیه اشتباه درموردش فکر میکنید درسته به قول شما مذهبیه و سیده و پسر شهید اما مگه فرزندای شهدا آدم نیستن سید ها مگه آدم نیستن؟؟ من نمیدونم منظور شما چیه اما میدونم که محمد ادم بدی نیست که بخوام تحملش بکنم 🌿 بابا دیگه چیزی نگفت . . . شام خوردیم من رفتم داخل اتاق دو ساعتی درس خواندم بعدش چراغ اتاق و خاموش کردم ! هندزفری هامو گذاشتم و از لیست آهنگ ها یک مداحی گذاشتم دل با حسین است و دلبر حسین است خیل شهیدان را سرور حسین است عمری در این دنیا گشته ایم و دیدیم اول حسین و است و آخر حسین است ارباب مظلومم مولا حسین جان خیلی دلم میخواست با محمد هیئت بروم میگفت بعضی وقت ها هیئت دارند با دوستانش و همکار هایش و فامیل هایشون هیئت میگرفتند میخواستم برم اما اون ها همه با هم دوست هستند من برم اونجا تنهایی چیکار بکنم تازه شاید خوششون نیاد یک غریبه پیششون باشه ... یادمه قبلا ما خودمون وقتی مهمونی میگرفتیم همه باهم دوست بودیم و با غریبه هاکاری نداشتیم شاید این هاهم اینجوری باشند نویسنده✍|
🍃بسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم🍃 🌿به نام خداوند بخشنده مهربان🌿 🌱اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌱
🍃🌼🍃 مهدیا منتظرانت همه در تاب و تبند همه اهل جهان، جمله گرفتار شبند چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم شاد گردد دل آنان که گرفتار غمند 📌اللهم عجل لولیک الفرج 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil ╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
☘ پيامبراکرم صل الله عليه و آله فرمودند : از ما نيست كسى كه با مسلمانى تقلّب كند، يا به او ضرر رساند و يا با وى حيله نمايد. 📚 نهج الفصاحه، ح 2414 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] 🌻|درایـتا https://eitaa.com/m_kanalekomeil ╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خود همیشه گفته ام این کشتی نجات؛ من را مگر ز موجِ بلا، کم نجات داد؟ 🤝😭 💔شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم💔 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊 ╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗ ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے] https://eitaa.com/m_kanalekomeil ╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝