#وقت_سلام
ای خوش این شهر که مانند تو مولا دارد
گنبد زرد تو هر روز تماشا دارد
✋در حرم باشید...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
1_916746311.mp3
21.59M
صوت قرائت #دعای_عهد
قرار صبحگاهی منتظران ظهور
سرعت مناسب برای قرائت روزانه
🌿#کݪام_شهید💌
✨یادمون باشھ! ڪہ هر چے براےِخُدا
ڪوچیڪے و افتادگے ڪنیم
خدا در نظر بقیہ بزرگمون میڪنھ✨
#شهید_حسین_خرازی🌷
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات 💌
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
سلام بر ابراهیم:
🌸🍃🌸🍃🌸
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
[2]
https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
[3]
https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
❣#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ...
🌿 سلام بر تو و نَفَس مسیحایی تو که روح زندگی را در کالبد مرده ی نشانه های دین خدا می دمد تا قلب اهالی ایمان با تپشی عاشقانه زندگی حقیقی را از سر بگیرند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰
#یا_صاحب_الزمان_عج
سلام بر ابراهیم:
🌸🍃🌸🍃🌸
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
[2]
https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
[3]
https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
#شهیدانه
🔻زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به #مرگ است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان میکند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان #امام خطاب میکنیم که فرمود: "کشته شدن عادت ما و شهادت #کرامت ماست"
و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی.
او همان که خداوند دلهای #آواره است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که #شهید_محمد_کیهانی وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات #ابدی بیقرار بودند و جز #شهادت برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات #عند_ربهم_یرزقون رسیدند.
اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه #شرمنده نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم.
📸شهید مدافع حرم
#محمد_کیهانی
#اندیمشک
🗓تاریخ تولد: ۲۰ آذر ۱۳۵۷
🗓تاریخ شهادت: ۹ آبان ۱۳۹۵
🥀مزار شهید: اندیمشک
🕊محل شهادت: حلب
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
سلام بر ابراهیم:
🌸🍃🌸🍃🌸
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ڪلآمِهادےٓ🕊
با خدا باش از همان جایی که گمان نمیکنی روزی تورا می رساند
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ ♥️
.
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
#شهیدانھ 🕊
چه رازےست در گمنامۍ ...!
آنان کہ دلدادھ حضرت فاطمهالزهراۜ شدند
و مثل مادر غریبانه پر کشیدند و تا قیامت
بۍمزار خواهند ماند .
شھداےگمنام مھمانان ویژهے
• حضرت فاطمةالزهراۜ هستند .🌱
#السَّلامٌعلیْڪیٰافٰاطِمةالزَھرٰاسلامٌاللهعلیھٰا
.
•
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🏴🇮🇷🏴๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱🇮🇷🌱๑━━━━╝
مداحی آنلاین - هر نامحرمی رو ، به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها راه نمیدن - استاد دارستانی.mp3
5.78M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️هر نامحرمی رو ، به روضه حضرت زهرا (س) راه نمیدن
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
🍃🌷
﷽
#یاد_اموات
🔴اهمیت رفتن سر قبر اموات!
💥بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر فرموده است، شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد.
🌺از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که:
اگر شخص سر قبر کسی برود، آیا او به درد آن شخص میخورد؟
🌹امام فرمود : بله. این مثل هدیه ای است که به زندهها میدهید و او را کاملاً خوشحال میکنید.
✅یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط میگفت:
ما با ایشان به قبرستان ابنبابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم.
🍃سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی میخواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله.
🍀گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله میکرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم.
🔴اگر کار خیری که میکنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم میشود؟
💠خیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه میدهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمیشود.
🌹پیامبر فرمود :
وقتی انسان آیت الکرسی را بخواند و ثوابش را برای همهی اهل قبور مومنین و مؤمنات بفرستد خدا ثواب را به هر کدام از اموات میدهد.
📗 بیانات حجت الاسلام عالي،برنامه سمت خدا
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
... .....:
•دلت که گرفت💔
•با رفیقی درد و دل کن
⇜که #آسمانی باشد
•این زمینیـ🌎ها
•در کارِ #خود مانده اند
#رفیق_شهیدم 🌷
#گاهےنگاهے😔
🌹🍃🌹
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت شهادت...
🎬 #کلیپ | #راهیان_نور
🔻شهادت زود مُردن نیست،شهادت خوب مُردن است...
کاش خوب بمیریم!!!
قرار شبانه فراموش نشود...
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سخنرانی_روز_ششم
از سلسله مباحث استاد رائفی پور
#مبحث_چگونه_گناه_نکنیم..
#قسمت_ششم
ان شاالله این بحث روز در 13 قسمت به گوش جان میسپاریم..
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم
#کپیفقطباذکرنامنویسندهمجازاست
پارت هفتاد و نه
- هانیه :
شب با محمد برای شام رفتیم دنبال نیلی ..
پرسیده بود شما چی میپوشید؟
بهش گفته بودم ما میخوایم مشکی بپوشیم
وقتی رسیدیم جلوی در خانه عمو
زنگ زدم به نیلی گفت الان میاد پایین
بعد زن عمو گوشی از نیلی گرفت و
تشکر کرد بابت اینکه نیلی میخوایم ببریم بیرون و از این حال و هوا درش میاریم
با محمد هم حرف زد
یکم بعد نیلی اومد لباساش مشکی بود اما ...
سه تایی رفتیم شام خوردیم
نیلی دائم میپرسید
کی میریم؟
چرا نمیریم؟
خیلی عجله داشت تا زودتر جایی که من توصیفش میکنم و ببیند
دیگه وقتی محمد این همه اشتیاق و دید سریع راه افتاد سمت هیئت
محمد سمت آقایون رفت و من و نیلی هم آرام شروع کردیم به قدم زدن
نیلی گفت :
میدونی چرا این لباس پوشیدم؟ خودم میدونم زیادی کوتاهه
اما دلم میخواد ببینم چه واکنشی نشون میدن
تا توهم متوجه بشی این جماعت مذهبی
آنقدر هم خوب نیستن
شانه ای بالا انداختمو گفتم بیا حالا بریم
وارد هیئت که شدیم مثل قبل
دختر های هیئت اومدن سمت و من و نیلی
وقتی فهمیدن که نیلی دختر عموی من هست
کلی پزیرایی کردن
خیلی گرم باهاش حرف میزدن
و اصلا در مورد لباسش چیزی نگفتن
کم کم مداح شروع به خواندن کرد و برق ها هم خاموش کردن
نیلی پرسید :
چرا برق خاموش کردن!؟
گفتم :
تا اگه خواستی گریه بکنی راحت باشی و
خلوت بکنی
مداح اون شب یک مداحی خیلی قشنگی کرد
بار اول بود میشنیدمش اما انگار بچه های ثابت هیئت حفظش بودن
همه بلند شده بودند
سمت راست خانوم ها میگفتند :
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
و بعد همه میگفتن حسیــــن
در ادامه سمت چپ خانوم ها میگفتن:
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد
خیلی صحنه قشنگی بود
نیلی هم دیگه عادت کرده بود و راحت گریه میکرد و راحت سینه میزد . .
بعد از هیئت یک خانومی اومد و گفت :
ما به همه خانوم های هیئت هدیه میدادیم
بار قبل هدیه ها همراهم نبود
ولی حالا که دوباره شما و دوستتونو میبینم
اول بهتون تبریک و خوش آمد میگم
بعد هم دو تا هدیه کادو پیچ شده به من و نیلی داد
بازش که کردیم یک چادر سیاه ساده و یک جانماز کوچک بود
باورم نمیشد
نیلی با ذوق چادر سرش کرد و گفت :
وقتی گفتی اینجا همه برق ها را خاموش میکنن تا کسی خجالت نکشه
خیلی حالم بد شد من خجالت میکشیدم دوباره اینجوری با این لباس برم پیش محمد
تا اینکه این خانومه یهو اومد و این چادر ها را داد!م
گفتم : نیلی اون سید و سالاری که میگی
همه میگن خیلی غیرتی بوده
یکم تو بغلم گریه کرد بعد رفتیم سمت ماشین محمد قبل از ما اونجا بود
از حرکات محمد معلوم بود خسته است
بی حوصله شده بود و خوابالو
بعد از اینکه نیلی به خانه اشون رسوندیم
برای محمد ماجرای هدیه تعریف کردم
اون هم گفت هروقت یه فرد جدید میاد هیئت بهش هدیه میدن
------
حدود یک هفته دیگه تا کنکور مونده بود
این هفته کلا همه چیز و تحریم کرده بودم
فقط برای غذا از اتاق میرفتم بیرون
محمد هم رفته بود ماموریت
چون خیلی فشار روی من بود و استرس داشتم
یک شب سر اینکه توی این هاگیر واگیر میخواد بره ماموریت خیلی سرش غر زدم
حدود یک ساعتی داشتم غر میزدم و اخر خسته شد بعد دیدم که اقا خوابش برده و آفلاین شده
الان داشتم درس هایی که در طول سال خوانده بودمو مرور میکردم
امسال عید هیچ جا نرفتم عوضش درس خواندم
سال های بعد حالا با محمد میرفتیم
یک هفته پر از فشار و استرس و درس گذشت
امروز صبح کنکور داشتم
بلند شدم یکم قرآن خواندم صبحانه خوردم
محمد که ماموریت بود . .
قرار شد ریحانه بیاد دنبال من دوتایی بریم حوزه برگزاری آزمون
یکم باهام حرف زد تا آرام بشم
حدود چندساعتی داشتم امتحان میدادم
اگه توی چیزی شک داشتم اصلا تست نمیزدمش
خوب بود ولی دیگه اصلا حوصله نداشتم به اینکه رتبه ام چند میشه فکر بکنم
وقتی داشتیم برمیگشتیم توی ماشین خوابم برد ...
یکم بعد رسیدیم خانه مادر شوهرم
ریحانه انگار وقتی من خواب بودم رفته بود کیک خریده بود
وقتی رفتیم داخل خانه مادر سید استقبالم امد و وقتی فهمید نسبتا کنکور خوب دادم
برایم اسپند دود کرد
بعدش هم چایی و با شیرینی خوردیم
به مامان و باباهم زنگ زدمو خبر دادم که آزمون و خوب دادم خیلی خوشحال شدن و بهم تبریک گفتن...
قرار شد وقتی محمد برگشت نتیجه و بهش بگیم !
اون روز خانه مادر شوهرم موندم ...
-----
محمد بعد یک هفته برگشت
یک راست اومد خانه ما تا بفهمه نتیجه چی شده
بهش گفتم که قبول میشم خیلی خوشحال شد
و ظهرش ناهار دعوتم کرد رستوران
----
سه ماه بعد ...
محمد به بابا گفت :
با اجازه اتون حالا که جهاز تکمیل شده و من هم خونه گرفتم
اول وسیله ها را بچینیم و بعد دیگه بریم سر خونه زندگیمون
بابا گفت :
نویسنده✍| #الفنـور_هانیهبانــو
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🌸🍃
🌸
#رمان_تلالو_ابراهیم
#کپیفقطباذکرنامنویسندهمجازاست
پارت هشتاد
بابا گفت :
خب کی میخواید عروسی بگیرید!؟
محمد جواب داد با اجازه اتون عروسی ما با بقیه فرق داشته باشه. . .
به جای عروسی هانیه را ببرم کربلا . . .
آخه ما عید غدیر عقد کردیم حالا دیگه تا محرم و صفر چند روز بیشتر نمانده!
بابا علی دستی به صورتش کشید و گفت:
ما آبرو داریم ...!
اینجوری که نمیشه بعدش ما همیشه محرم و صفر میرفتیم مسافرت امسال قراره بریم ترکیه !
محمد گفت :
نگرانیتون درک میکنم ، اما خب قبول دارید آدم باید برای دل خودش زندگی بکنه نه حرف مردم!؟
از کجا معلوم سال دیگه بتونیم محرم بریم کربلا!؟
اگه دوست دارید که برید مسافرت میخواید برای شما و برادرتون هم بلیط بگیرم!؟
بابا علی گفت :
نه محمد اصلا حرفش نزن
هانیه خودش چی میگه؟
شاید دلش بخواد عروسی بگیـره
محمد گفت :
من قبلا با هانیه حرف زدم خودش گفت که
کشور های مختلفی رفته اما تاحالا مسافرت کربلا نرفته . . .
بابا علی من و مامان حورا که داخل آشپز خانه بودیم صدا زد و گفت:
محمد میگه عروسی نمیخواد بگیره
میخواد هانیه ببره کربلا ..!
مامان حورا گفت
هرجور خودشون دلشون میخواد ما توی زندگیتون دخالت نمیکنیم
زندگی خودتونه دوست دارید بگیرید دوستم ندارید نگیرید
ولی فردا پس فردا هانیه نیاد بگه ای کاش عروسی میگرفتیم
خودم دیگه جواب دادم و گفتم :
نه مامان حالالباس عروس برای من سند خوشبختی مگه میشه
تازه عروسی کلا یک شبه اما این کربلا یک هفته است
بابا علی اخم هایش رفت توی هم و دیگه چیزی نگفت !
مامان حورا هم که مثل همیشه همه چیز را به خودم واگزار کرد
بعد از ناهار
با محمد رفتیم داخل اتاق من محمد گفت :
باید چند تا چیز به اتاقت اضافه بکنی
امروز بریم بخریم؟
+ بریم چی میخوای اضافه بکنی؟
محمد :
تو کاری نداشته باش
+ محمد نظر تو درمورد عروسی و کربلا چیه!؟
محمد :
خب من نظرمو گفتم شما باید تصمیم بگیری
اما خب ...
من میگم بریم کربلا چون شاید سال دیگه محرم نتوانیم بریم کربلا
عروسی فقط لذت دنیوی داره اما کربلا لذت دنیوی و اخروی داره
اما بازم تاکید میکنم هرکسی حق داره انتخاب بکنه
+ من دلم میخواد برم کربلا اما عمو و مادر جون اینبار کوتاه نمیان
محمد گفت :
توکل بر خدا هرچی بخواد همون میشه...
---
باهم رفتیم بیرون یکم خرید کردیم
محمد به خاطر کارش و ماموریتش خسته بود
برای همون کم حرف میزد دیگه سریع اومدیم
موقع برگشت محمد یک گلدون شمعدونی برای مامان خرید که از دلشون دربیاره اگه ناراحت شدن
---
گلدون و به مامانم دادمو گفتم محمد برای شما خرید خیلی خوشحال شد
چشماش پر اشک شد و گفت:
من اگه پسر ندارم خدا بهم دامادی مثل محمد داده
شب با محمد دوساعتی تلفنی حرف زدم
دقیقا یک جاهایی من اجازه نمیدادم حرف بزنه یک جاهایی محمد اجازه نمیداد من حرف بزنم
انقدر که حرف هاو پیشنهاد ها زیاد بود
بالاخره به این نتیجه رسیدیم که به جای عروسی بریم کربلا ...
محمد توی بحث واقعا نمیزاشت ادم حرف بزنه بعدشم زود ناراحت میشد
از طرفی منم سکوت میکردم یهو میزدم سیم آخر
بالاخره گفتم که هرکسی عیبی داره
منم عیب خودمو دارم
این حرف محمد که میگفت:
ممکنه سال دیگه نتوانیم بریم کربلا خیلی اذیتم میکرد حتی یکبار پشت تلفن با عصبانیت بهش گفتم :
محمد یک بار دیگه بگی سال دیگه شاید نتوانیم بریم کربلا کله ات و میکنم
هنوز ما نرفتیم زیر یک سقف به فکر مرگی
بعد از تلفن دوساعته من و محمد
مادر محمد زنگ زد به خانه و با مامان حورا حرف زد
مامان حورا قبول کرد و حرفی نزد میخواست دخالت نکنه
اما باباعلی خیلی عصبانی بود از دست من و محمد
برای همین اصلا باهام حرف نمیزد...
یک ساعت
دو ساعت
سه ساعت
گذشت اما اصلا نه باهام حرف زد و نه نگاهم کرد!
پیامک دادم به محمد و گفتم :
بابا خیلی از دستمون ناراحته اصلا باهام حرف نمیزنه
محمد جواب داد که :
باشه
اول خیلی ناراحت شدم گفتم من اومدم با محمد حرف دلمو بزنم بعد به من فقط میگه "باشه
با خودم گفتم احتمالا از اینکه امشب باهم بحث کردیم دلخور شده
فردا زنگ خانه زدن بابا علی در باز کرد
محمد و مادرش با یک جعبه شیرینی و گل اومدن داخل ...
بهشون خوش آمد گفتیم
مامان حورا خیلی خوشحال شد اما باباعلی باز هم ناراحت بود
مامان برای اینکه جو خانه عوض بکنه با خنده گفت :
آقا محمد ما دیگه دختر نداریم که با گل و شیرینی اومدی دوباره خواستگاری"
محمد هم مثل مامان حورا با خنده گفت:
نویسنده✍| #الفنـور_هانیهبانــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃من تشنه رو جرعه آبم بده
🍃سلام دادم و آقا جوابم بده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #نماهنگ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎐 #مکتب_حاج_قاسم |#حاج_قاسم
🎞دلم نمیاد بگم جاش خالیه...
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑🇮🇷❤️🇮🇷๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╚━━━━๑🌱❤️🌱๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد سیدالشهدا(ع) یاد میکنند.🌹❤️
بیاد #شهید_ابراهیم_هادی
شادی روحش صلوات 🌺
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی🕊
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#انتقام_سخت
━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━
درایتا👇
👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤️🍃⊱━🇮🇷═━╯
🍃بسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم🍃
🌿اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌿
به وقت سلام صبح گاهی...
سلام میکنم از دور بر تو و حرمت
سلام من به بلندای بیرق و علمت
السلام علیک یا اباعبدالله...
#فراق