🍃🌼همتِ حاج قاسم
محمد حسین اعتقاد داشت که بچههای هیئتی باید ولایتپذیری را یاد بگیرند.
💡باید یک نفر که مسئولیت را بر عهده دارد، حرف آخر را بزند و این الگویی باشد برای تبعیت از ولایت.
با رفتارهای خود هم سعی میکرد افراد را طوری تربیت کند که ولایتپذیر باشد.
پس از شهادتش، حاج قاسم سلیمانی با کلماتی مقتدرانه او را اینگونه توصیف کرد:
💚رشادتها و شجاعتهای شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه میگذاشتم و میگفتم مراقب خودتان باشید.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#مدافعان_حرم
#عاشقان_حاجقاسم
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉 @m_kanalekomeil 👈
نزدیکا👇
m_kanalekomeil
واتساپ 👇
:https://chat.whatsapp.com/0RTqGq3dSKmLWz2oraWKtU
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━╯
یادت #ای_دوست بخیر
نازنینم خوبی⁉️
خبری نیست ز #تــو
دل من میخواهد
که بدانی #بی_تو
دل منـ♥️ اندازه ی دنیا تنگ است
#بهترینم ای دوست
یادگار دیروز
دل من سیر برایت #تنگ است💔
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
┅═✧❁🌷یازهـرا🌷❁✧═┄
🇮🇷━⊰🍃کانال کمیل🍃⊱━🇮🇷
درایتا👇
👉https://eitaa.com/m_kanalekomeil
گروه۱ واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
گروه۲واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
╰━═🇮🇷━⊰🍃❤🍃⊱━🇮🇷═━
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪﻳﺎﺩﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
💠بهش گفتـم :
🌹راضیام شهیـد بشی
ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی
تو جـواب بهم گفـت :
لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊
حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤
✍ راوی : همسر شهید
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🕊
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
[2]
https://chat.whatsapp.com/
GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
[3]
https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگریستن به صلابت نگاهتان...
دلِ در بندم را از بندِ تن آزاد می کند
بعضی ها آفریده میشوند، برای پرواز
#شهید_محمودرضابیضایی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🌸
🔰 نشر دهید و همراه ما باشید
🕊گروه فرهنگے شهید ابراهیم هادے🕊
#پایان_مأموریت_هیئتے_شہـادت_است
╔━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╗
ڪاناݪ ڪمیݪ [شہید ابـراهیم هادے]
🌻|درایـتا
https://eitaa.com/m_kanalekomeil
🌻|در واتساپ
[1]
https://chat.whatsapp.com/DjHvq5l3T4y6g1c6x3w0df
[2]
https://chat.whatsapp.com/
GeMQKfvBTPO4sltpB6OphM
[3]
https://chat.whatsapp.com/LAjPbrfSmOsFZUbLgZwGaE
╚━━━━๑ღ🖤ღ๑━━━━╝
هدایت شده از میم بِلدون😏
در تابوت را باز ڪردند این آخرین فرصت بود ... بدن را برداشتند تا بگذارند داخـل قبـر؛ بدنم بے حس شده بود ، زانو زدم كنار قبر دو سه تا ڪار دیگر مانده بود . باید وصیتهاے محمدحسین را مو به مو انجام مے دادم.
من پیراهن مشڪے اش را از تـوى كيـف درآوردم. همان ڪه محرم ها مے پوشید، يك چفیه مشڪے هم بود ، صدایم مے لرزید . به آن آقا گفتم ڪه این لباس و ایـن چـفيـه را قشنگ بڪشد روے بدنش ، خـدا خیرش بدهد توے آن قیامت ؛ پیراهن را با وسواس كشید روے تنش و چفیه را انداخت دور گردنش .
جز زیبایے چیزے نبود براے دیدن و خواستن ! به آن آقا گفتم:« مے خواست براش سینه بزنم ؛ شما میتونید؟ یا بیاید بالا ، خـودم بـرم براش سینه بزنم » بغضش تركيد. دست و پایش را گم ڪرد . نمے توانست حرف بزند
چند دفعه زد رو سینه محمدحسین. بهش گفتم:« نوحه هم بخونید.» برگشت نگاهم ڪرد. صورتش خیس خیس بود. نمے دانم اشک بود یا آب باران. پرسید:« چے بخونم؟» گفتم :« هرچے به زبونتون اومد. » گفت:«خودت بگو » نفسم بالا نمے آمد .
انگار یڪے چنگ انداخته بود و گلویم را فشار میداد ، خیلے زور زدم تا نفس عمیق بڪشم
گفتم :
از حرم تا قتلگاه
زينب صدا مے زد حسین
دست و پا مے زد حسین ؛ زينب صدا مے زد حسین ...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی