همه از اوییم
و به او بازمی گردیم...
علی آقای #ادبی عزیز، برادر مهربانم، برق پر نشاط نگاهت و روی باز و لبخند همیشگی ات ، سالها بود در #شبکه_افق بدرقه راه همه ما بود...
چه سخت است که حالا به جای آن لبخند پر طراوت، حرمان و تلخی ببینم...
برادرم سحر شنیدم که بر قلبت چه گذشته و چگونه خدای عزیز مقدر کرده، تنها فرزند دلبندت را به آغوش بهشت خود بکشد...
تردید ندارم دختر خردسالت رفته است تا در بهشت برای پدر و مادرش راه بازکند و انتظار بکشد...
این فقدان و ضایعه تلخ و سنگین است اما مطمئنم محبت سیدالشهداء قلبت را استوار نگاه خواهد داشت...
خدای عزیز را در ماه ضیافتش به اولیائش قسم می دهیم بر قلب شما پدر و مادر عزیز صبر، و بر صبر زیبایتان اجر و برای دخترتان همنشینی با دختر شهید دمشق عنایت کند...
ما را در غم خود شریک بدان...
#طباخیان