eitaa logo
مبلّغان دینی ☘
2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5هزار ویدیو
1.4هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ اصل زندگی بعد از این گهواره است! ⁉️ سؤل: چرا زمین در آیه‌ی «ألَم نَجعَلِ الارضَ مهاداً» به گهواره تشبیه شده است؟ ◀️ انسانی که هفتاد سال عمر دارد، فقط دو ماه در گهواره می‌ماند تا استخوان‌ها و ماهیچه‌های او درست قوام بگیرد. بعد از مدت دو ماه، دیگر باید پایین بیاید، زیرا اصل بعد از گهواره است. 🔺 آیه می‌فرماید: ای انسان! این تو را نفریبد. همیشه این‌جا ماندنی نیستی. این‌جا در مقابل عمر آخرتی تو به منزله‌ی دوره‌ی گهواره است. اصل زندگی بعد از این گهواره است. آن‌قدر این دو ماهه‌ی گهواره ناچیز است که هیچ‌وقت در زندگینامه‌های اشخاص نمی‌گویند یک دوره در گهواره زندگی کرده است. مدت دنیا نیز در مقابل چنین است. 👤 📌 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
✳️ چشمش به ارباب افتاد! 🔻 چند نفر که همگی پیکان داشتیم، در پمپ بنزین به نوبت ایستاده بودیم. در این بین یک ماشین بنز با رنگ متالیک سر رسید و پولی به کارگر پمپ بنزین داد که بنزین بزند. او درب ماشین را نیمه‌باز گذاشته و با ژست متکبرانه‌ای آرنج خود را به سقف ماشین تکیه داد، از داخل ماشین پیپی را برداشت و روشن کرد و در حالی که با افاده و تکبر به ما نگاه می‌کرد، شروع به پُک‌زدن آن نمود. در این حال بود که یکباره چشمش به آن طرف خیابان افتاد و باعجله پیپ را خاموش و سپس دستمالی برداشت و شروع کرد به پاک‌کردن اطراف ماشین و با نگرانی به آن طرف خیابان خیره شده بود. پس از مدت‌زمان کوتاهی متوجه شدیم که این آقا راننده‌ی ماشین است و ارباب او از آن طرف خیابان می‌آید تا سوار ماشین شود و این آقا به محض اینکه چشمش به ارباب افتاد، همه‌ی پَک و پوزش فرو ریخت و... ✅ اگر ما احساس کنیم و چشممان به افتد، حتی انتظار و هم از خدا نداریم و می‌گوییم: را باید، بدون چون‌وچرا، و زمزمه خواهیم کرد: ما گدایان خیل سلطانیم شهر بند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهد آنیم گر براند و گر ببخشاید ره به جای دگر نمی‌دانیم 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 صص ۷۴-۷۳ 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامه‌ی شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانه‌ی او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازه‌ی ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانه‌ی ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانه‌ی من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 ص ۹۵ 📚به ماهنامه مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/m_moballeghan