⚜️زبان عربی دهم
*درس اول*
🔅أنجُم: ستارگان
🔅أنزَلَ: نازل کرد
🔅أنعُم: نعمت ها
🔅أوجَدَ: پدید آورد
🔅بالِغ: کامل
🔅جَذوة: پارهٔ آتش
🔅جَهَّزَ: مجهز کرد
🔅خَضِرَة: سرسبز
🔅دُرَر: مرواریدها
🔅ذا/ ذو: این
🔅ذات: دارای
🔅ذاکَ: آن
🔅زانَ: زینت داد
🔅شَرَرَة: اخگر
🔅شَقَّ: شکافت
🔅ضیاء: روشنایی
🔅غُصون: شاخه ها
🔅غَیم: ابر
🔅قُلْ: بگو
🔅مُستَعِرَة: فروزان
🔅مُنهَمِرة: ریزان
🔅نَضِرة: تروتازه
🔅نَمَتُ: رشد کرد
🔅یُخرِجُ: در می آورَد
*پاورقی*
🔅تَعارُف: آشنایی با یکدیگر
🔅قاعَة: سالن
🔅مَطار: فرودگاه
🔅 معَ الاسف: متاسفانه
#لقمه_عربی
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
لغات عربی *درس دو دهم*
☘أَحسَنتِ: آفرین بر تو
☘أَخبَرَ: خبر داد
☘أَرسَلنا: فرستادیم
☘اِصطِفاف صَباحيّ: صف صبحگاهی
☘أَطفَأَ: خاموش کرد
☘أَعمِدَة: ستون ها «مفرد : عَمود»
☘أَغلَقَ: بست
☘اِقتِراح: پیشنهاد
☘اِمتَلَكَ: مالک شد
☘اِنتَفَعَ: سوپ بُرد
☘بَهائِم: چار پایان (به جز درندگان )
«مفرد : بَهیمَة»
☘بِقاع: قطعه های زمین
«مفرد:بُقْعَة»
☘تَعاوَنَ: همیاری کرد
☘تَیّار: جریان
☘جاءَ بِ: آورْد
☘حافَظَ: نگهداری کرد
☘حُجُرات: اتاق ها
☘حُرّ: آزاد ، آزاده
☘حِصَّة: زنگ درسی ، قسمت
☘حِفاظ عَلَی: نگهداری از
☘حَنَفیَّةُ الْماءِ: شیر آب
☘دَوام مَدْرَسيّ: ساعت کار مدرسه
☘دَورَةُ الْمیاهِ: سرویس بهداشتی
☘رَمَی: پرت کرد
☘زائِد: به علاوهٔ
☘سائح: گردشگر
☘شَعب: ملت
☘عِندَئِذٍ: در این هنگام
☘فَرَغَ: خالی شد
☘قامَ: برخاست
☘لَبِثَ: درنگ کرد
☘ما أَجمَلَ: چه زیباست
☘مارَسَ: انجام داد ، تمرین کرد
☘مَرافِق عامَّة: تأسیسات عمومی
☘مِضیاف: مهمان دوست
☘مُغلَق: بسته شده
☘مُکَیَّفُ الْهَواءِ: کولر
☘مُواطِن: شهروند ، هم میهن
☘ناقِص: منهای
☘نَشاط: فعالیت
☘نَصَحَ: پند داد
☘نُفایَة: زباله
☘هُدوء: آرامش
☘هاتِف: تلفن
☘یُساوی: مساوی است با
#لقمه_عربی
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
لغات عربی *درس سه دهم*
🔺 أثار: برانگیخت
🔺 اِحتفلَ: جشن گرفت
🔺 أرسَلَ: فرستاد
🔺أصبحَ: شد
🔺إعصار: گردباد
🔺امریکا الوُسطی: آمریکای مرکزی
🔺امطَرَ: باران بارید
🔺بَسَط: گستراند
🔺بَعُدَ: دور شد
🔺تَرَی: میبینی
🔺تساقطَ: پی در پی افتاد
🔺التعرُّف علی: شناختنِ
🔺ثَلج: برف
🔺حسناً: بسیار خوب
🔺حیَّرَ: حیران کرد
🔺سَحَبَ: کشید
🔺سمَّی: نامید
🔺سَوداء: سیاه
🔺سنویاً: سالانه
🔺صدَّقَ: باور کرد
🔺حتی تصدِّق: تا باور کنی
🔺ظاهرة: پدیده
🔺عَبْرَ: از راهِ
🔺فِلْم: فیلم
🔺لاحَظَ: ملاحظه کرد
🔺المحیط الاطلسی: اقيانوس اطلس
🔺مَفروش: پوشیده
🔺مِهرَجان: جشنواره
🔺نُزول: پایین آمدن
#لقمه_عربی
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
#مرور_لغات عربی دهم
درس 4️⃣
اِحتَرَمَ: احترام گذاشت
اِحتِفاظ: نگاه داشتن
إساءة: بدی کردن
اِستَوَی: برابر شد
أَشْرَکَ: شریک قرار داد
اِعتَصَمَ: چنگ زد (با دست گرفت)
أَکَّدَ: تأکید کرد
أُنثَی: زن، ماده
اِن جالَسْتَهُ: اگر با او همنشینی کنی
اِن ماشَیْتَهُ: اگر با او همراهی کنی
أَلَّا: که نه...
أَلَّا نَعبُدَ: که نپرستیم (أَنْ+لا+نَعبُدُ)
أَیُّ إساءَةٍ: هرگونه بدی، هرگونه بیادبی
تَجَلَّی: جلوهگر شد
تَعارَفوا: یکدیگر را شناختند
«لِتَعارَفوا: تا یکدیگر را بشناسید»
تَعایَشَ: همزیستی داشت
تَفَرَّقَ: پراکنده شد
لا تَفَرَّقوا: پراکنده نشوید
تَفَقَّهوا: دانش بیاموزید
جازَ: جایز است
جَمارِك: گمرک
حَبل: طناب «ج: حِبال»
حُرّیَّة: آزادی
حمیم: گرم و صمیمی
خِلاف: اختلاف
خُمْس: یک پنجم
دَعا: فرا خوانْد، دعا کرد
یَدعونَ: فرا میخوانند
ذَکَر: مرد، نر
ذِکْرَیات: خاطرات
سَبَّ: دشنام داد
سُکّان: ساکنان
سِلْمیّ: مسالمت آمیز
سِلْم: صلح
سَواء: یکسان
صالَة: سالن
عَلَی مَرِّ الْعُصورِ: در گذر زمان
عَمیل: مزدور «ج: عُمَلاء»
فَرِحٌ: شاد
فَرَّقَ: پراکنده ساخت
فَضْل: برتری، فزونی
قائِد: رهبر
قائِم: استوار، ایستاده
لَدَی: نزد «لَدَیْهِم: دارند
مَعَ بَعض: با همدیگر
مِنْ دونِ اللّٰهِ: به جای خدا، به غیر خدا
مِنْ فَضْلِك: لطفاً
#لقمه_عربی 🥨
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
#مرور_لغات درس 5️⃣ عربی دهم
🍇اِبتَعَدَ: دور شد
🍇حَتَّی تَبتَعِدَ: تا دور شود
🍇اِتِّجاه: جهت
🍇أَدارَ: چرخاند، اداره کرد
🍇أن تُدیرَ: که بچرخاند
🍇أَن تَرَی: که ببیند
🍇اِستَفادَ: بهره بُرد
🍇أَن یَستَفیدَ: که بهره ببرد
🍇إضافَةً إلَی: افزون بر
🍇أَعشاب طِبّیَّة: گیاهان دارویی «مفرد: عُشب طِبّیٌ»
🍇أَفرَزَ: ترشّح کرد
🍇اِلتَأَمَ: بهبود یافت
🍇أَن یَلْتَئِمَ: تا بهبود یابد
🍇اِلتِقاطُ صُوَرٍ: عکس گرفتن
🍇إنارَة: نورانی کردن
🍇بَرّیّ: خشکی، زمینی
🍇بَطّ، بَطَّة: اردک
🍇بَکتیریا: باکتری
🍇بوم، بومَة: جغد
🍇تَأَثَّرَ: تحت تأثیر قرار دارد
🍇تَحتَوي: در بر دارد
🍇تَحَرَّكَ: حرکت کرد
🍇تَنشُرُ: پخش میکند
🍇جُرح: زخم
🍇حَرَّكَ: حرکت داد
🍇حَوَّلَ: تبدیل کرد
🍇حِرباء: آفتاب پرست
🍇دَلَّ: راهنمایی کرد
🍇دونَ أَن: بی آنکه
🍇ذَنَب: دم «ج: أَذناب»
🍇زَیت: روغن «ج: زُیوت»
🍇سارَ: حرکت کرد، به راه افتاد
🍇سائل: مایع
🍇ضَوء: نور «ج: أضواء»
🍇ظَلام: تاریکی
🍇عَوَّضَ: جبران کرد
🍇قِطّ: گربه
🍇لَعِقَ: لیسید
🍇مُضيء: نورانی
🍇مُطَهِّر: پاک کننده
🍇وِقایَة: پیشگیری
🍇مَلَكَ: مالک شد، دارد، فرمانروایی کرد
🍇یَستَطیعُ: میتواند
🍇یَستَعینُ بِ : از ... یاری میجوید
🍇یَنبَعِثُ: فرستاده میشود
#لقمه_عربی 🌯
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
لغات درس 6️⃣ عربی دهم
أَثَريّ: تاریخی
اِحتِواء: دربرگرفتن
إحصاء: شمارش
أَطوَل: بلندترین
بُحَیرَة: دریاچه
بَرید: پست
بِطاقَة بَریدیَّة: کارت پستال
تُراث: میراث
تَسجیل: ثبت کردن
ثَقافیَّة: فرهنگی
جَذَبَ: جذب کرد
حَصَلَ عَلَی: به دست آورد
حَلَویّات: شیرینیجات
خَلّاب: جذّاب
سَجّاد: فرش
سیاحَة: جهانگردی، گردشگری
شاطِئ: ساحل «ج: شَواطِئ»
صَحراویَّة: کویری
رائع: جالب
ریفيّ: روستایی
عُطْلَة: تعطیلی
عِمارَة: ساختمان
فُستُق: پسته
قائِمَة: لیست
قُبَّة: گنبد
قَضاءُ الْعُطُلاتِ: گذراندن تعطیلات
کَهف: غار «ج: کُهوف»
لابُدَّ مِن: ناگذیر
مَعالِم: آثار
مَلحوظ: قابل لحاظ
مَناطِقُ الْجَذبِ السّیاحي: مناطق دارای جاذبهٔ جهانگردی
نَظَراً لِ : نظر به
نِفط: نفت
وَقَعَ: واقع شد، اتفاق افتاد، افتاد «مضارع: یَقَعُ»
یَدَویَّة: دستی
🍇پاورقی
مٍمَّ= مِنْ+ما: از چه
تَقَعُ: واقع است
رَمْل: ماسه
صَیدَلیَّة: داروخانه
صَیدَلیّ: داروخانه دار
أَدویَة: داروها «مفرد: دَواء»
مِحرار: دماسنج
قُطْن: پنبه
جِلْد: پوست
کانَ لِ : داشت
*با تشکر از دوست عزیزمون خانم خورشیدطلب بابت کمک در تهیه لغات* 💖
#لقمه_عربی
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
مرور لغات درس 7️⃣ عربی دهم
آبار: چاهها «مفرد: بِئر
اِتِّصالات: مخابرات
اِستَعمَرَ: خواستار آباد کردن شد
اِستَغرَقَ وَقتاً طَویلاً: وقتی طولانی گرفت
اِستِهلاك: مصرف
أَقَلُّ خَطَراً: کم خطرتر، کم خطرترین
أُنبوب: لوله «ج: أَنابیب»
أَنجَح: موفقتر، موفقترین
إنذار: هشدار
أَنشَأَ: پدید آورد، آفرید
بُلدان: کشورها «مفرد: بَلَد»
بِناء: ساختن، ساختمان
تَحذیریَّة: هشدارآمیز
حَصَلَ عَلی: به دست آورد
سَماد: کود
صَدَّرَ: صادر کرد
صُخور: صخرهها
صیانَة: نگهداری، تعمیر
غاز: گاز
مُبیدَةُ الْحَشَراتِ: حشره کش
مَحَطَّة: ایستگاه
مَدُّ خُطوطِ الْأَنابیبِ: کشیدن خطوط لوله
مَصافی: پالایشگاهها «مفرد: مَصفَی»
مُصَدِّرَة: صادرکننده
مَطّاط: پلاستیک، کائوچو
مُنحَدَر: سرازیری
مَوادُّ التَّجمیلِ: مواد آرایشی
مَوانِئ: بندرها «مفرد: میناء»
ناقِلاتُ النِّفطِ: نفتکشها
وَقود: سوخت، مواد سوختنی
یَجِبُ: واجب است، باید
یَضَعونَ: قرار میدهند
وَضَعَ: قرار داد /یَضَعُ: قرار میدهد
یُفتَحُ: باز میشود
یُغلَقُ: بسته میشود
یُنقَلُ: منتقل میشود
🐠پاورقی
أَکمِل: کامل کن
اِستَمِعوا: گوش فرا دهید
مَسْؤولُ الاِستِقبال: مسئول پذیرش
أَعطِني: به من بده
دَوام: ساعت کار
مَواعِد: وقتها
جُبنَة: پنیر
زُبدَة: کَره
دَجاج: مرغ
مَرَق: خورشت
سُفُن: کشتیها
مَنجَمُ الْفَحم: معدن ذغال سنگ
#لقمه_عربی 🍉
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
*درس ۱ عربی ۱۱*
🍓إذَنْ: بنابراین
🍓اِستِهلاك: مصرف کردن (اِستَهلَكَ، یَستَهلِكُ)
🍓اُغضُض مِن صَوتِكَ: صدایت را پایین بیاور (غَضَّ، یَغُضُّ)
🍓اِقصِد: میانهروی کن (قَصَدَ، یَقصِدُ)
🍓أَقِم: بر پای دار
«أَقِمِ الصَّلاةَ: نماز را بر پای دار.» (أَقامَ، یُقیمُ)
🍓اِقتِصاد: صرفه جویی (اِقتَصَدَ، یَقتَصِدُ)
🍓أَنکَر: زشتتر، زشتترین=أَقبَح
🍓اِنهَ: بازدار (نَهَی، یَنهَی)
🍓اوْمُرْ: دستور بده «و+اومُر=وَأْمُر»
🍓تَربَويّ: پرورشی
🍓تَعمُرُ: عمر میکند، ماندگار میشود (عَمَرَ، یَعمُرُ)
🍓جَبّار: ستمکارِ زورمند «صفت خدا به معنای توانمند»
🍓حَمیر: خرها «مفرد: حِمار»
🍓خَدّ: گونه
🍓شَبَّهَ: تشبیه کرد (مضارع: یُشَبِّهُ)
🍓عَزمُ الْأُمور: کارهای مهم
🍓فَخور: فخر فروش «متضاد: مُتَواضِع»
🍓فُنون: هنرها «مفرد: فَنّ»
🍓قَیِّم: ارزشمند
🍓لَ : بی گمان (حرف تاکید)
🍓لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ: با تکبر رویت را برنگردان «مضارع: یُصَعِّرُ»
🍓لا تَمشِ: راه نرو (مَشَی، یَمشي)
🍓لِیَهتَديَ: تا راهنمایی شود (ماضی: اِهْتَدَی)
🍓مُختال: خودپسند=مُعجَبٌ بِنَفسِهِ
🍓مَرَحًا: شادمانه و با ناز و خودپسندی
🍓مَشْي: راه رفتن
🍓مُعجَبٌ بِنَفسِهِ: خودپسند
🍓إعجابٌ بِالنَّفسِ: خودپسندی
🍓مُنکَر: کار زشت
🍓نَموذَج: نمونه «ج: نَماذِج»
🍓یُقَدِّمُ: تقدیم میکند، میفرستد (ماضی: قَدَّمَ)
#لقمه_عربی 🍄
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
*درس ۱ عربی ۱۱*
🍓إذَنْ: بنابراین
🍓اِستِهلاك: مصرف کردن (اِستَهلَكَ، یَستَهلِكُ)
🍓اُغضُض مِن صَوتِكَ: صدایت را پایین بیاور (غَضَّ، یَغُضُّ)
🍓اِقصِد: میانهروی کن (قَصَدَ، یَقصِدُ)
🍓أَقِم: بر پای دار
«أَقِمِ الصَّلاةَ: نماز را بر پای دار.» (أَقامَ، یُقیمُ)
🍓اِقتِصاد: صرفه جویی (اِقتَصَدَ، یَقتَصِدُ)
🍓أَنکَر: زشتتر، زشتترین=أَقبَح
🍓اِنهَ: بازدار (نَهَی، یَنهَی)
🍓اوْمُرْ: دستور بده «و+اومُر=وَأْمُر»
🍓تَربَويّ: پرورشی
🍓تَعمُرُ: عمر میکند، ماندگار میشود (عَمَرَ، یَعمُرُ)
🍓جَبّار: ستمکارِ زورمند «صفت خدا به معنای توانمند»
🍓حَمیر: خرها «مفرد: حِمار»
🍓خَدّ: گونه
🍓شَبَّهَ: تشبیه کرد (مضارع: یُشَبِّهُ)
🍓عَزمُ الْأُمور: کارهای مهم
🍓فَخور: فخر فروش «متضاد: مُتَواضِع»
🍓فُنون: هنرها «مفرد: فَنّ»
🍓قَیِّم: ارزشمند
🍓لَ : بی گمان (حرف تاکید)
🍓لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ: با تکبر رویت را برنگردان «مضارع: یُصَعِّرُ»
🍓لا تَمشِ: راه نرو (مَشَی، یَمشي)
🍓لِیَهتَديَ: تا راهنمایی شود (ماضی: اِهْتَدَی)
🍓مُختال: خودپسند=مُعجَبٌ بِنَفسِهِ
🍓مَرَحًا: شادمانه و با ناز و خودپسندی
🍓مَشْي: راه رفتن
🍓مُعجَبٌ بِنَفسِهِ: خودپسند
🍓إعجابٌ بِالنَّفسِ: خودپسندی
🍓مُنکَر: کار زشت
🍓نَموذَج: نمونه «ج: نَماذِج»
🍓یُقَدِّمُ: تقدیم میکند، میفرستد (ماضی: قَدَّمَ)
#لقمه_عربی 🍄
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓
*درس ۱ عربی ۱۱*
🍓إذَنْ: بنابراین
🍓اِستِهلاك: مصرف کردن (اِستَهلَكَ، یَستَهلِكُ)
🍓اُغضُض مِن صَوتِكَ: صدایت را پایین بیاور (غَضَّ، یَغُضُّ)
🍓اِقصِد: میانهروی کن (قَصَدَ، یَقصِدُ)
🍓أَقِم: بر پای دار
«أَقِمِ الصَّلاةَ: نماز را بر پای دار.» (أَقامَ، یُقیمُ)
🍓اِقتِصاد: صرفه جویی (اِقتَصَدَ، یَقتَصِدُ)
🍓أَنکَر: زشتتر، زشتترین=أَقبَح
🍓اِنهَ: بازدار (نَهَی، یَنهَی)
🍓اوْمُرْ: دستور بده «و+اومُر=وَأْمُر»
🍓تَربَويّ: پرورشی
🍓تَعمُرُ: عمر میکند، ماندگار میشود (عَمَرَ، یَعمُرُ)
🍓جَبّار: ستمکارِ زورمند «صفت خدا به معنای توانمند»
🍓حَمیر: خرها «مفرد: حِمار»
🍓خَدّ: گونه
🍓شَبَّهَ: تشبیه کرد (مضارع: یُشَبِّهُ)
🍓عَزمُ الْأُمور: کارهای مهم
🍓فَخور: فخر فروش «متضاد: مُتَواضِع»
🍓فُنون: هنرها «مفرد: فَنّ»
🍓قَیِّم: ارزشمند
🍓لَ : بی گمان (حرف تاکید)
🍓لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ: با تکبر رویت را برنگردان «مضارع: یُصَعِّرُ»
🍓لا تَمشِ: راه نرو (مَشَی، یَمشي)
🍓لِیَهتَديَ: تا راهنمایی شود (ماضی: اِهْتَدَی)
🍓مُختال: خودپسند=مُعجَبٌ بِنَفسِهِ
🍓مَرَحًا: شادمانه و با ناز و خودپسندی
🍓مَشْي: راه رفتن
🍓مُعجَبٌ بِنَفسِهِ: خودپسند
🍓إعجابٌ بِالنَّفسِ: خودپسندی
🍓مُنکَر: کار زشت
🍓نَموذَج: نمونه «ج: نَماذِج»
🍓یُقَدِّمُ: تقدیم میکند، میفرستد (ماضی: قَدَّمَ)
#لقمه_عربی 🍄
j๑ïท↯
📚|→❥• @Book_80⃟🤓