eitaa logo
🌷مهمانی شهدا 🌷
54 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
669 ویدیو
26 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Ashmaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺 🌸وصیت‌نامه ‌‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی🌸 «قسمت سوم» 🌿 سارُق، چارُقم پر است از امید به "تو و فضل و کرَم تو" 🌿همراه خود دو چشم بسته آورده ام، که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها یک ذخیره ارزشمند دارد...! و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است...گوهر اشک بر اهل بیت است....گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم..... دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم......... 🌿خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه چیزی دارندو نه قدرت دفاع دارند.... 🌿 اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم....!! و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. 🌿 وقتی آن‌ها را به سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. 🌿خداوندا! پاهایم سست است.رمق ندارد.😔 جرأت عبور از پلی که از «جهنّم» عبور می‌کند،ندارد... 🌿من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک‌تر است و از شمشیر بُرنده تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. 🌿من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده ام... و دورِ خانه ات چرخیده ام... و در حرم اولیائت در بین الحرمین حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم...و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم...!! 🌿و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. 🌿امیددارم آن‌جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم ها، آن‌ها را ببخشی. خـــــــداوندا، « سر من، عقل من، لب‌ من، شامّه من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به سر می‌برند. 🆔 @m_setarehha
🌺🌺🌺 🌸بچه ها تا ۱۴ سالگی نباید اخبار را بشنوند یا ببینند. 🌿کودکان و نوجوانان اخبار را به صورت اتفاقی یک در میلیون نمی بینند بلکه آنچه را می بینند و می شنوند بر طبق منطق قیاسی، مطمئن خواهند بود، برای آنها و خانواده شان هم اتفاق خواهد افتاد و باعث کابوس، ترس از دزد، آدمکشی، ترس از تاریکی و تنها بودن خواهد شد. 🌿اگر فرزندی داریم در حضور آنها اخبار نگاه نکنیم. 🌿دیدن فیلمهایی با مضمون جنگ و خشونت، بازیهای کامپیوتری جنگی باعث ایجاد وحشت در بچه ها خواهد شد. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
🌺🌺🌺 🌸خاطرات زیبای شهید تورجی زاده🌸 راوی:خانم سلمانی  🌿کارم شده بود گریه.صبح تا شب،شب تا صبح گریه می کردم.با دست خودم پسرم را بدبخت کرده بودم!دیگر نمی دانستم چه کنم.آبروی ما در خطر بود.حاضر بودیم هر چه که می شد بدهیم اما تنها پسر ما نجات یابد! 🌿واقعا نمی دانستم چه کنم.به تنها پسر من هم تهمت زدند!پسری که اهل نماز شب است.بسیار مومن است و ... 🌿همه به من گفتند این دختر به درد شما نمی خورد اما گوش نکردم!حالا همه خانواده در عذاب بودند.حتی راضی نمی شد مهریه اش را بگیرد و برود.همه درها به روی ما بسته شده بود.دیگر هیچ چاره ای نداشتیم. 🌿شب جمعه بود.به گلستان شهدا رفتم.خدا را به حق شهدا قسم دادم.صبح فردا تصمیم گرفتم بروم امام رضا علیه السلام.گفتم: آنقدر می مانم تا مشکل ما حل شود. 🌿دیدن چهره غم زده ی پسرم مرا آزار می داد.عصر جمعه بود.در حالی که اشک می ریختم خوابم بُرد. 🌿در مسجد جمکران بودم.به سمت محراب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حرکت کردم. 🌿جوانی خوش سیما به سمت من آمد. شبیه رزمندگان دوران جنگ بود. 🌿پیراهن سفیدش روی شلوار بود. موهای بلند و زیبایی داشت. 🌿وقتی به من رسید گفت: بروید سر مزار تورجی!! با تعجب گفتم : تورجی؟! 🌿مزار یک شهید را نشانم داد! حالت قبور شهدای اصفهان را داشت. زنی بسیار مجلل و با وقار هم در کنار قبر بود. 🌿خوب به عکس بالای قبر نگاه کردم.جوان بسیار زیبایی بود.یکدفعه از خواب پریدم!به اطراف نگاه کردم . پسرم آن طرف اتاق نشسته بود. 🌿صدایش کردم و گفتم : جواد،شهیدی به نام تورجی می شناسی؟! 🌿با تعجب گفت:چطور؟! گفتم: به احتمال زیاد در همین اصفهان دفن است. 🌿پسرم بلند شد و به طرف من آمد.با چشمانی گرد شده از تعجب گفت: مادر خواب دیدی؟! با علامت سر حرفش را تایید کردم. 🌿گفت:چند روز قبل توی مسجد حاج آقا از محبت حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. بعد در مورد شهیدی به نام تورجی که عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بوده صحبت کرد. 🌿 با هم را افتادیم. وارد گلستان شهدا شدیم.پسرم گفت: خب حالا کجا بریم. 🌿گفتم: من که سواد ندارم. برو از این مغازه بپرس شهید تورجی می شناسی؟! 🌿جوان فروشنده بیرون آمد. آدرس را می شناخت. ما را تا مزار شهید همراهی کرد. تا چشمم به چهره اش افتاد اشک در چشمانم حلقه زد.این همان شهیدی بود که ساعتی قبل در خواب دیده بودم. نشستم و زار زار گریه کردم. 🌿گفتم: خدایا من خودم نیامدم.تو راه را به ما نشان دادی.خودت مشکل ما را حل کن. 🌿خیلی اشک ریختم تا موقع نماز آنجا بودیم. 🌿همان شب دوباره در عالم خواب او را دیدم.خودش بود. خود شهید تورجی. آمده بود خانه ما. در گوشه اتاق نشسته بود. لبخند زیبایی بر لب داشت. 🌿گفتم: جوان من تو را نمی شناسم. اما به راه شما اعتقاد دارم. ما را به شما حواله دادند. خودت کمک کن. 🌿نگاهی به پسرم کرد. گفت: انشاالله مشکل حل است. 🌿روز بعد پدر بزرگ آن دختر آمد خانه ما. از روستا آمده بود. با شوهرم صحبت کرد و گفت: اینها به درد هم نمی خورند! 🌿من با پدر و مادر دختر صحبت کردم. ما مهریه هم نمی خواهیم! بیایید مشکل را سریع تر حل کنیم! ما هم با تعجب به حرف های او گوش می کردیم. 🌿سال بعد برای پسرم به خواستگاری رفتیم. از خود شهید تورجی خواسته بودم. گفتم من سواد ندارم. 🌿پسرم هم انسان مومن و سر به زیر است.دنبال این مسائل نیست. اگر واقعا دختر خوبی است خودت کمک کن! 🌿سه سال از آن ماجرا گذشته.پسرم اکنون متاهل است. زندگی بسیار خوبی هم دارد. بار ها با همسرش به سر مزار شهید تورجی رفته اند. خدا را هم به خاطر این نعمت شکر گذارند. 📚 کتاب یازهرا صفحه ۱۹۱تا۱۹۳ 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺 🌸امیرالمؤمنین‌ علی علیه السلام:🌸 🌿ألْبَانُ‌ الْبَقَرِ دَوَاءٌ وَ سُمُونُهَا شِفَاءٌ وَ لُحُومُهَا دَاء.. 🌿 شیر گاو، درمان است. وروغن آن شفاء، و گوشت آن درد.. 📚 كافى، ج 6، ص 337. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
🌸از عارفي پرسيدند :🌸 🌿چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده! 🌿و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى ، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و... صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟ 🌿فرمود : اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند. يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند. « آيه این است» 🌿"انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما" 🌿خداوند و ملائکه اش براى پيامبر ﷺ صلوات ميفرستند. «شما هم بياييد و همراهى کنيد» 🌿علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است 🌿انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد. 🌸 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🌺🌺🌺 🌸تربیت در زندگی متاهلی🌸 .🌿زن و مرد در زندگی مشترک نباید به کوچکی رفتار بد خود نگاه کنند، اگر یک بی‌احترامی به همسر یا بددهنی و حرمت‌شکنیِ به ظاهر کوچک اتفاق بیفتد زمینه‌ای برای بی‌احترامی و حرمت‌شکنی بعدی‌ شما می‌شود. 🌿حتی بهانه‌ای برای مقابله به مثل کردن همسرتان و در نتیجه پیشروی تخریب دومینوی زندگی می‌گردد🤯 در بازی دومینو وقتی یکی از مهره‌ها به مهره‌ی بعدی برخورد می‌کند یکی یکی مهره‌ها سقوط کرده و خراب می‌شوند. یعنی عامل ریزش صدها مهره فقط افتادن یک مهره است.😱 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
🌺🌺 🌺 🌸وصیت‌نامه شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی🌸 «قسمت چهارم‌» 🌿یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله! 🌸خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام...🌸 🌿خداوند،‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده ام...!! 💔 اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند...😭 عزیــــ🌹ــــز من! جسم من در حال علیل شدن است....چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟! 🌿خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.... 🌿عزیزم! من از بی قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم...😭 کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوســ💞ـــتت دارم. 🌿خوب میدانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن... 🌿خدایا وحشت همه ی وجودم را فرا گرفته است!! من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن!! مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آن‌ها را خدشه دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن🤲 🌿معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم... 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
🌺🌺🌺 🌸خدایا شکر🌸 🌿از صبح تا عصر به ادارات مختلف شهرمان رفتم اما مشکل من حل نشد. 🌿 با اینکه از جانبازان جنگ بودم، اما اینقدر عصبانی شدم که به تمام مسئولین فحش دادم و گفتم: " کاش داعش می آمد و شما را... " 🌿آخر شب، فرزندم که از شرایط من ناراحت بود گفت: " بابا، من امروز یک کتاب جالب خواندم. 🌿خیلی آرامش به من داد. بیا شما بخوان." 🌿 بعد کتابی را که تصویر یک شهید روی آن بود به من نشان داد. کتاب را انداختم آن طرف و گفتم: " همش دروغه." و بعد خوابیدم. 🌿جوان خوش سیمایی بالای سرم آمد و گفت: " دوست عزیز، چرا اینقدر ناشکری؟! چیزی نشده. مشکل شما را اگر خدا صلاح بداند حل می کند. خدا را به خاطر این همه نعمتی که داده شکر کن. نعمت‌ها را بیشتر می‌کند و... " 🌿 از خواب پریدم. خودش بود. همان جوانی که تصویرش روی جلد کتاب قرار داشت. کتاب را از گوشه اتاق برداشتم. نوشته بود: " سلام بر ابراهیم. خاطرات شهید ابراهیم هادی" 🌿 او به من این کلام الهی را یادآور شد: ✨ لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنکُم وَ لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدیدُُ ✨ 🌸"...اگر شکر گذاری کنید (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است." 🌸 📚خدای خوب و ابراهیم ص ۷ دلاتـــــون شھـــــدایـــــے روزتون معطر با عطر و بوی شهدا 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا