eitaa logo
شنۆد
282 دنبال‌کننده
372 عکس
885 ویدیو
2 فایل
تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان که روحش از بدنش جدا شده و می‌‌توانسته حقایق و باطن اتفاقات را ببیند..🌿✨ توصیه می‌کنم حتما صوت‌ها را گوش کنید👌 سفارش ختم صلوات: @khatm_m_shoonod لینک ِ ناشناسمون🌿↯ https://daigo.ir/secret/8162807229
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡 فرصتی دوباره به این مادربزرگ با صفا برای کاری مهم در‌ دنیا... 🌹مادربزرگم زنی نورانی و با صفا بود. او بعد از نجات از سکته مغزی برایمان تعریف می‌کرد: در بیمارستان که بودم به آسمانها رفتم و خیلی چیزها را دیدم. من بهشت را با تمام ویژگی هایش و حتی بالاتر از آن را دیدم. بعد جایی را به من نشان دادند که از تمام باغها و قصرهای دنیا زیباتر بود. به من گفتند اینجا برای توست، اما همینطور که نگاه میکردم و لذت می بردم یکباره پرده ای کشیدند و نتوانستم آن را ببینم. بعد به من گفتند فرصتی به تو میدهیم تا برگردی... 🌹من اصلاً نمی خواستم برگردم. به من گفتند تو وقتی نگذاشتی تا کتاب آسمانی را بخوانی. خدا درس زندگی و آنچه لازم دارید را به زبان ساده برای شما در این قرآن مکتوب کرده و فرستاده. برگرد و تا میتوانی به آموختن قرآن بپرداز. مادر بزرگم پانزده سال وقت گذاشت و در حالی که نمیتوانست از جا برخیزد به مطالعه و دقت در قرآن پرداخت... 📗کتاب نسیمی از ملکوت
🟢 خانمی که در عالم برزخ همنشین امام خمینی (ره) شده بود!!! 🔸داخل کشور عراق دچار مشکل و تجربه نزدیک به مرگ شدم. من در کنار قبرستان متوجه ارواح افراد مختلفی شدم که در آنجا مدفون بودند. 🔸یک خانم جوان آنجا دفن شده بود که با یک نگاه مشاهده کردم که روح او در برزخ میهمان امام خمینی است! این خانم در زمان حیات دنیایی خود، بسیار از امام خمینی تعریف می کرد و به آرمان های حضرت امام بسیار اعتقاد داشت. او به دست عوامل حکومت صدام به شهادت رسید اما به خاطر علاقه اش، در برزخ، با ایشان محشور بود. 🔸آنجا بود که معنای این حدیث را فهمیدم که به هرچه علاقه داشته باشیم با همان محشور خواهیم شد... 📚 کتاب نسیمی از ملکوت
🟢 . بعد از اینکه انسان از گناهی می‌کند و دیگر سمتش نمی رود، گناهانی که قبلا مرتکب شده کاملا از اعمالش حذف می شود. آنجا خدا را به خوبی حس کردم. . . ✍ قسمتی از تجربه نزديک به مرگ، کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 🔸روحم آزاد بود و در تهران برای‌ خودش می‌گشت. وارد اتـاق مجلّل رئـیـس یـک اداره شدم. یکی از کارکنان‌ اداره وارد شد و با ادب بـه رئیس گفت: چند مـاه اسـت بـه مـا کارکنان پیمانی حقوق ندادید، به خدا نمیدانم از کی قرض بگیرم. 🔸رئیس داد زد: مگه نمیدونی اوضاع چطوریه؟ پـول نیست، بـرو بیرون. آن کارمند شب با همسرش بحث کرد که پول ندارم و... همسرش که یک زن جوان روستایی بود شناسنامه‌اش را امانت گذاشت و از سوپری محل مواد غذایی گرفت. جوان فروشنده که بیمار دل بود به این زن گفت هرچه می‌‌خواهی بیا ببر! 🔸کم کم رابطه آن ها بیشتر شد و این زن به فساد کشیده شد... اما من نکته دیگری دیدم. رئیس این اداره پول در اختیار داشت و می‌توانست حقوق ها را بدهد اما به خاطر روحیه تجمل گرایی مبل های اداره را عوض کرد و نمای ساختمان را تغییر داد و... 🔥من دیدم که تمام گناهی که آن زن مبتلا شده بود در نامه عمل آن رئیس اداره هم نوشته شد!! 📚 برشی از کتاب شنود
🟣 هر چه سنّم بیشتر میشد ثواب کمتری می‌بردم!!! ✍ نکته دیگری که شاهد بودم اینکه هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب کمتری از نمازهای جماعت و هیئت ها در نامه عملم می‌دیدم! 🔻جوانی که پشت میز نشسته بود (مأمور الهی در برزخ) رو به من کـرد و گفت: خـوب نگاه کن؛ هر چـه سـن و سالت بیشتر میشد، ریا و خودنمایی در اعمالت زیاد تر می‌شد. اوایـل خالصانـه بـه مسجـد و هیئت می‌رفتی اما بعد ها، مسجد میرفتی تا تو را ببینند. هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا بود، چرا به فلان مسجد یا هیئت کـه دوستانت نبودند نمی‌رفتی؟ 📗سه دقیقه در قیامت
🟢 تغییر سرنوشت با آن دعاها...! 🌹در همان لحظه‌ای که گذشته‌ام را دیدم و اعمال من بررسی میشد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود. بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هر جا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود. 🔹یعنی مقام مادر این گونه است. هر یک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد... 📙کتاب شنود اثر گروه شهید هادی
🔴 بی حجابی و هرزگی چشم، هر دو تاوان دارد...! 🔹مرد راننده‌ای را دیدم که خیره شده بود به چهره زنی بسیار که از عرض خیابان رد می‌شد. با یک نگاه از ازل تا ابد او را دیدم! اسمش فرشید بود، اما به خاطر این هرزه‌گی‌ ها زندگی‌اش را از دست خواهد داد. سال بعد از زنش جدا شد. 🔸اما از آن طرف آن زن بد حجاب را دیدم که در محشر، به دنبال فرشید بود تا از او حلالیت بطلبد. حق الناس به گردنش بود. او باعث شد که این فرشید و صدها مثل او از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و کارشان به طلاق منجر شود. او به تمام این مردها بدهکار بود. 📗کتاب شنود
🟣 شکل و ظاهر وسوسه های شیاطین چگونه است؟! 🔥همه جا بودنـد. و البتـه، اطراف آدم های زنده. اغلب، کنار شانه‌ها یا بالای سرشان. گاهی چنان به آدم‌‌ها نزدیک می‌شدند که انگار به زیر پوست آن‌ها نفوذ کرده‌اند! گاهی هم در مجاورت آدم‌ ها، مانند توده‌ای زنبور، روی هم می‌نشستند؛ پس از مدتی، یکباره بر می‌خواستند و می‌رفتند. صدا هایی بم و شبیه خِرخِر از دهان شـان خارج میشـد. دائـم، چـیـزی سیاه و مایع مانند هم قی می‌کردند و روی بسیاری از آدم‌ها می‌ریختند. خدایا پناه می‌بریم به تو از شرّ شیاطین جن و انس...🤲 📗کتاب آن سوی مرگ
🟡 چگونه اعمالمان را حفظ کنیم که با گناهان از بین نروند؟! 🌹جوان پشت ميز (مأمور الهی در برزخ) وقتی نابودي بسياري از اعـمـال مـرا ديـد، نـكتـه جالبي بـه مـن ياد آور شد و گفت: من ديده‌ام برخی انسان‌ های دانا، جدای از اينكه كارهاي خود را براي رضاي خدا انجام مي‌دهند، ثواب آن را به يکی از چهارده معصوم (ع) هديه می‌كنند. 🍃انسان ها ممكن است در ادامه زندگی به خاطر گناهان و اشتباهات، ثواب اعمال خوب خود را از دست بدهند، در نتيجه وقتي به برزخ می‌آيند، مانند تو دست خالی هستند، در اين زمان، آن‌ها كه اين ثواب ها را هديه گرفته‌اند به آن شخص سر می‌زنند و از او دلجويی می‌كنند. اهل‌بیت علیهم‌السلام كه به اين ثواب ها احتياج ندارند، لذا اين اعمال خير را به همان شخص بر می‌گردانند. بنابراين به شما توصيه ميكنم كه خالصانه ثواب تمام كارهای خير خودتان را به مقربين درگاه الهي هديه نماييد...✨ 📘کتاب سه دقیقه در قیامت
🟣 انتقال اعمال خوبم به پرونده دوستم!!! 🔸همینطور که به صفحه اول (کتاب اعمالم) نگاه می کردم و به اعمال خودم افتخار می‌کردم، یکدفعه دیدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود، اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم؟! 🔻گفت: بله درست می گویی، اما همـان روز یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. 📗کتاب سه دقیقه در قیامت
⚠️کوچکترین اعمال بررسی می‌شود...! 🍃حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخی‌های بیش از حد و صحبت‌های پشت سر مردم و غیبت‌ها و... نابود می شد و اعمال زشت من باقی می‌ماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد. اما خیلی سـخـت بـود، هـر روز ما دقیـق بررسی و حسابرسی می‌شد. کوچک‌ترین اعمال مورد بررسی قرار می‌گرفت... 📕سه دقیقه در قیامت
🔴 زمانی که شیاطین پیش انسان می‌آیند! 🍃زمانی کـه بـه بـلـوغ رسیدم همیشـه مقید بـه نماز بـودم، یـک روز صبح بدون‌ دلیل از رخت‌خواب برای نماز بلند نشدم! وقتی آفتاب طلوع کرد یکباره دیدم یک چیز سیاه از سقف اتاق، به کنار من افتاد! با ترس از جا پریدم. با وحشتی که در صدایم بود پرسیدم تو که هستی؟ از جان من چه می‌خواهی؟ 🔸(او یک شیطان بود)گفت: من با تو هستم. هر وقت خدا را رها کنی پیش تو می آیم... 📘کتاب بازگشت
🔴 نهایت تلاش شیطانک‌ها در لحظه مرگ...! 🍃(شیاطین در غالب) موجوداتی مـثـل حشرات عظیم‌ الجثه بـه بیمارستان حـمـلـه کـرده بودند، هیـچـکـس بـه‌ غیر از من آن‌ ها را نمی‌دید. کل محوطه بیمارستان پر شده بود. این حیوانات به هر بیماری که به حالت کما رفته بود و یا در حال مرگ بود حمله می‌کردند، تا نگذارند لحظات آخر به یاد خدا باشند. آن‌جا بود که فهمیدم جـان دادن چـه ســخــت اسـت... 📙کتاب شنود
🟢 مقامی بالاتر از بهشت و نعمت‌هایش! 🌹در ماجرای تجربه نزدیک به مرگ خودم، مشاهده کردم که در جایی شبیه مسجد کوفه قرار دارم. وارد شبستان شدم، تمام‌ شهدا جمع‌ بودند. همه دور وجود نازنین آقا اباعبدالله حلقه زده بودند‌. می‌گفتند و می‌خندیدند و... نمی‌دانید چه حالی بود. ملائک شهدا را صدا می‌زدند و می‌گفتند بهشت و نعمت‌هایش آماده است... اما آنها می گفتند: بروید، بهشت ما اینجاست... آنها لحظه ای از جمع خوبان جدا نمی‌شدند... 📙کتاب تقاص
🚫 پارک ممنوع! 🌻برای ملاقات با همسرم به بیمارستان رفـتـم، ماشین را در جایی قـرار دادم که سدّ معبر بود. راه چند ماشین برای چند دقیقه بسته شد. می‌توانستـم جـلوتـر پـارک کنـم امـا نـرفتم. اما وقتی دیدم که راه بسته شـده، برگشتم و ماشین را جا به جا کـردم. جــلـوتــر جــای پــارک بــود. در آن‌سوی هستی به من نشان دادند که تو با این سد معبر که برای راحتی خودت بود، باعث شدی کـه هفت نفر معطل شـده و بـرخی از آن‌‌ها دیـر به محل کار برسند! چهره آنها را به من نشان دادند و گفتند: باید از این هفت نفر که وقتشان را ضایع کردی رضایت بگیری. باور کنید که از آن روز دیگر پارک دوبل انجام نمی‌دهم. خیلی مراقبت میکنم که در رانندگی حق کسی ضایع نشود... 📗کتاب شنود
🔴 فیلم سه بعدی زندگی با تمام جزئیات! 🔸هر چه که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم، آن‌ ها جدی نوشته بودند؛ در داخل این کتاب، در کنار هر کدام از کارهای روزانه من، چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره می‌شدیم، مثل‌ فیلم به نمایش در می‌آمد. آن هم فیلم سه بعدی با تمام جـزئیات! یعنی در مواجـه بـا دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم. لذا نمی‌شد هیچ کدام از آن کارها را انکار کرد. غیر از کارها، حتی نیت های ما ثبت شده بود. آن‌ها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود... 📗کتاب سه دقیقه در قیامت
🟡 مردم او را نمی‌خواهند...! 🌹در مورد امام عصر(عج) و زمـان ظـهـور پـرسـیـدم. (مأمور الهی در برزخ) گفت: باید مردم از خدا بخواهند تا ظهور مـولایـشـان زودتــر اتفـاق بیفتد تـا گرفتاری‌ دنیا و آخرتشان‌ برطرف‌ شود. اما بیشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمـان (عج) را نمی‌خواهند! 🍃اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری به ایشان مراجعه می کنند. بعد مثالی زد و گفت: مدتی پیش، مسابقه فوتبال بود. بسیاری از مردم، در مکان‌های مقدس، امام زمان(عج) را برای نتیجه این بازی قسم می‌دادند! 📘کتاب سه دقیقه در قیامت ‌
🟢 توصیفی از جلوه های یک باغ بهشتی! 🔸مشکلی که در بیان مطالب آنجاست، عدم وجود مشـابـه در ایـن دنیاست. یعنی نمی‌دانیم زیبایی های آنجا را چگونه توصیف کنیم؟! اما باید طوری بگویم که بتواند به ذهن نزدیک باشد؛ 🌷من وارد باغ بزرگی شدم که انتهای آن مشخص نبود. از روی چمن هایی عبور می‌کردم که بسیار نرم و زیبا بودند. بوی عطر گل‌های مختلف مشام انسان را نوازش می‌داد. درختان آنجا، همه نوع میوه ای را در خود داشتند. میوه هایی زیبا و درخشان. مـن بـر روی چـمـن ها دراز کـشـیـدم. گویی یک تخت نرم و راحت و شبیه پر قو بود. بوی عطر همه‌جا را گرفته بود. نـغـمـه پـرندگان و صدای شرشر آب رودخـانـه بـه گـوش مـی رسـیـد. اصلا نمی‌شود آنجا را توصیف کرد... 📕کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 چطور رنگ ماشین را برگردانم؟! 🍃در جوانی، عاشق اتومبیل بودم. عاشق ماشین های مدل بالا. آلبومی داشتم که پر از عکس ماشین های آخرین سیستم بود. اگر در خیابان، یک ماشین مدل بالا میدیدم، هیجان زیادی به من دست میداد. هیجانی توأم با حسادت نسبت به صاحب ماشین. 🔸روزی داشتم از کنار یک ماشین آخرين سیستم که پارک شده بود می‌گذشتم. مطابق معمول، قلبم به لرزه درآمد؛ ایستادم و به دقت نگاهش کردم. ناگهان حسادت، مرا از خود بی خود کرد. نگاهی به اطراف انداختم کسی نبود. خودکارم را از جیبم در آوردم و محکم روی کاپوت کشیدم، به قدری محکم که کمی رنگ از کاپوت جدا شد. 🍃در عالم دیگر، می‌دانستم که قیافه‌اش چگونه است. از درون، ضجه زدم و به مأموران الهی) گفتم: به دادم برسید. اخر، رنگ از کجا بیاورم؟! چه طوری می توانم رنگ ماشین را برگردانم؟! 📘کتاب آن سوی مرگ ‌‌
🔴 باید صبر کنیم، حتی اگر یک بچه باشد...! 🍃حتی اگر کسی حق الناس بدهکار است اما از طلبکار خود بی اطلاع است، با دادن رد مظالم برطرف می شود. اما حق‌الناسی که صاحبش را بشناسد باید در دنیا برگرداند. حتی اگر یک بچه از ما طلبکار باشد و در دنیا حلال نکرده باشد، باید در آن وادی صبر کنیم تا بیاید و حلال کند. 📒کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‎‌
🟢 آنجا هر چه را اراده کنی حاضر می‌شود! 🌻بر روی چمن ها دراز کشیدم. گـویی یـک تـخـت نـرم و راحـت و شبیه پر قو بود. به بالای سرم نگاه کردم. درختان‌ میوه و یک درخت نخل پر از خرما را دیدم. با خودم گفتم: خرمای اینجا چه مزه ای دارد؟ یکباره دیدم درخت نخل به سمت من خم شد. من دستم‌ را بلند کردم و یکی از خـرمـاها را چـیـدم و داخـل دهــان گذاشتم. نمی‌توانم شیرینی آن خرمـا را با چیزی در این دنیا مثال بزنم. در اینجا اگر چیزی خیلی شیرین باشد، باعـث دلزدگی می‌شـود. امـا آن خـرما نمی‌دانید چقدر خوشمزه‌ بود. از جا بلند شدم. دیدم چمن‌ها به حالت‌ قبل برگشت... 📕کتاب سه دقیقه در قیامت
💎 این گوهر خیلی گرانقدر است! 🌹هنگام بررسی اعمالم، نقایص کارهایم را که می‌دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! این حرارت تمام بدنم را می سوزاند و قابل تحمل نبود. همه جای بدنم می‌سوخت، بجز صورت و سینه و کف دست‌هایم! من از نوجوانی در هیئت و مسجد محل حضور داشتم. به توصیه پدرم که از بزرگان شنیده بود؛ وقتی در مجالس اهل بیت علیهم‌السلام گریه می‌کردم، اشک خود را به صورت و سینه ام می کشیدم. برای همین این سه عضو بدنم نمی‌سوخت! 📗کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌
🟡 بهشتیان از همه بیشتر مجذوب چه چیزی در بهشت می‌شوند؟ 🌷اینـجـا بهشتیـان همچـون‌ پروانـه بـه‌ گرد شمع وجودی اهــل بـیـت عـلیـهـم الـسـلام حـلـقـه می‌زننـد و از وجـود نورانی آنها استفاده می‌کنند. مـن از نعمـت های بهشت کـه برای‌ سؤال‌ کردم. از قصر ها و حوریه ها و... گفت: «تمام نعمت‌ ها زیباست، اما اگر لذت حضور در جمع اهل بیت را درک کنی، لحظه‌ای حاضر به ترک محضر آنها نخواهی بود. من دیده‌ام که برخی از شهدا، تاکنون سراغ حوریه های بهشتی نرفته‌اند، از بس که مجذوب جمال نورانی محمد و آل محمد (ع) شده‌اند.» 📙کتاب سه دقیقه در قیامت
💎 گوهر‌های به ظاهر کوچک اما نابی که در آخرت خیلی به درد می‌خورند! 🌹دستم خــالــی بود، هـر چـه از اعمالم می‌گفتم آن‌ها رد می‌کردند. ناگهان یکـی از آن‌ ها گـفـت: نـاراحـت نباش تو گرانبهایی نزد‌ ما داری. یادت هست زمانی کـــه می خواستی از نـجـــف بــه کـربـــــــلا بــروی امـــا کرایــه نداشتی، خار بـه پـاهـایـت رفـت و به خدا اعتراض کردی، اما ناگهان پشیمان شدی و از ته دل گفتی: (اَلحَمدُ لِله رَبِ العالمین). با تعجب گفتم بله یادم هست. آن مَلَک گفت: این شکری که به جا آوردی همان گوهری است که نزد ما محفوظ است.✨ 📗کتاب بازگشت
🟣 ثواب حجّ نرفته در نامه اعمالم! 🔸با تعجب ديدم كه ثواب حج در نـامـه عمل من ثبت شده! به مأمور الهی با لبخندی از سر تعجب گفتم: حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجوانی کی مكه رفتم که خبر ندارم!؟ گفت: برخی اعمال باعث می‌شود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهربانی به پدر و مادرت نگاه کنی. یا مثلا زيارت با معرفت امام رضا علیه السلام و... 📗کتاب سه دقیقه در قیامت
🔴 هر ظلمی که کرده بودم بر خودم وارد میشد! 🍃بـه محض وارد شدن بـه برزخ تمام احساساتم از درون کودکی تا زمانی کــه مـرده بودم دوباره زنــده شــد. حتی فـکر هـایـی کـــه از سرم گـذشـتــه بـــود را دوباره می‌دیدم. تمام بدی ها و کتک کاری های خود را می‌دیدم! با این تفاوت که در مرور اعمالم، من بودم که کتک می‌خوردم! من بودم که تحقیر می‌شدم! هر ظلمی که به دیگران کرده بودم چندین برابر بر خودم وارد میشد. خجالت و ناراحتی وجودم را گرفته بود. نمی‌دانستم چه کنم... 📙کتاب بازگشت
🟢 کسی که می‌تواند آینده ما را ۱۸۰ درجه به سمت خوبی ها تغییر دهد! 🌹در همان لحظه ای که گذشته ام را دیدم و اعمال من بررسی میشد، دعاهای مادرم را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود. بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که با دعای پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود. یعنی مقام مادر این گونه است. هر یک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد... 📗کتاب شنود
🟢 . . بعد از اینکه انسان از گناهی می‌کند و دیگر سمتش نمی رود، گناهانی که قبلا مرتکب شده کاملا از اعمالش حذف می شود. آنجا خدا را به خوبی حس کردم. . . ✍ قسمتی از تجربه نزديک به مرگ، کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- 💠 انگشتر شفا بخش روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا (ع) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔴 باطن محیط گناه‌آلود یا بهشتی، که ما متوجه آن نمی‌شویم! 🌻یکی از تجربه گران می‌گفت: بعد از بازگشت به دنیا تا چند روز حالات عجیبی داشتم. اگر به محیطی می‌رفتم که در آن گناه صورت می‌گرفت یا برای اهل جلسه گناه کردن عادی بود حالم بد میشد و نمی‌توانستم آن محیط را تحمل کنم. گویی شرایطی مانند عذاب جهنم و بوی تعفن آنجا به مشام می‌رسید. بر عکس وقتی به مکانهای مقدس می‌رفتم یا در کنار افراد معنوی قرار می‌گرفتم بوی بهشت را حتی از فاصله دور حس می‌کردم. مجالست و همنشینی با اینها برایم بسیار لذت بخش بود. 📗کتاب نسیمی از ملکوت