eitaa logo
استاد مرتضی جوادی آملی
550 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
286 ویدیو
45 فایل
استاد حوزه و دانشگاه فهرست: https://eitaa.com/m_vaezjavadi/904 لینک اولین مطلب کانال: https://eitaa.com/m_vaezjavadi/3
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 شروع دروس استاد مرتضی جوادی آملی در سال تحصیلی جدید ◀️ اول مهر ماه 1403 🔹 کلاس اسفار : شنبه تا چهار شنبه ـ ساعت 10:15 تا 11 صبح 🔹کلاس تفسیر: یکشنبه تا سه شنبه ـ ساعت 11:15 صبح تا 12 ظهر ◀️مکان: خیابان صفائیه، کوچه ۱۹، دفتر حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله 🌐 https://mvaezjavadi.ir 🆔 @m_vaezjavadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فلسفه علم می ‌تواند علم را از شبه‌علم نجات دهد 🔹 استاد مرتضی جوادی آملی: سرّ اینکه امثال آیت‌الله جوادی آملی از استدلال و برهان فروتر نمی ‌آیند و به داستان، خاطره، خیال، خواب و رؤیاباوری و رؤیاپردازی نمی ‌پردازند، برای این است که علم با عقلانیت، استدلال و برهان خاص به خود پیش می ‌رود و شبه‌ علم با احساسات، عواطف و رسانه‌ ای بودن کارها و امثال ذالک. 👈 مشروح گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی، استاد خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم در موضوع «پدیده علم» و «پدیده شبه علم» در پی می آید: 👇👇👇👇 🌐https://mvaezjavadi.ir 🆔 @m_vaezjavadi
▫️
جماران:
حضرتعالی در ابتدا دیدگاه خود را دربارۀ پدیده علم و در مقابل آن شبه‌علم بفرمایید. 🔹 این مسأله یک مسأله نوپدیدی نیست و در طول تاریخ علم همزاد با علم، شبه‌ علم هم شکل گرفته است. این اتفاق جدیدی نیست که شبه‌علم چالش جدی و اصلی ‌ترین چالش برای علم باشد. من مایلم که این بحث را یک مقدار قرآنی کنم و از جایگاه قرآن به ساحت علم نگاه کنم. حق سبحانه و تعالی این عالَم را که ایجاد کرده، این عالَم مجموعه‌ای آمیخته از حق و باطل و خیر و شر است. اقتضای باطل هم از طریق شباهت شکل می‌گیرد. یعنی معمولاً باطل‌ها یک ظاهر، جلوه‌ و پرده‌ای از حق دارند، اما لایه‌های متعددی از باطل هم دارند. خدای عالم این معنا را در بحث محکم و متشابه مطرح می‌کند. ما پدیده‌ای برتر و بالاتر از قرآن نداریم. قرآن یک موهبت الهی است و عالی‌ترین هدیه‌ای است که خدای عالم به بشر موهبت فرموده است. گرچه همه‌ی صحف و کتب آسمانی، هر کدام صُحیفه‌های هدایت‌اند اما برترین و سید صُحف آسمانی، قرآن است. خدای عالم در قرآن می‌فرماید که با اینکه قرآن نور است و تمام آنچه را که در آن هست، هدایت است اما به جهت اینکه انسان‌ها در عالم لفظ و عبارت‌های مادی و جهان طبیعت هستند، برخی از آیات در ارائه و نشان دادن حق به تمام معنا گویا نیستند و در مقام ارائه و رسانیدن حق ناقص هستند لذا این نقش، ایجاد شبهه می‌کند. متشابهات در قرآن عزیز وجود دارد و خدای عالم تصریح به وجود متشابهات دارد و هشدار جدی داده و فرموده است که به متشابهات نزدیک نشوید و معاذ الله در قلب کسانی که به سمت متشابهات حرکت می‌کنند «زیغ» وجود دارد: «فَأَمَّا الَّذینَ فی‌ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْه»‌ (آل عمران/7 ). در ادامه خداوند فرمود: کسانی که قدرت ارجاع متشابهات به محکمات را دارند، می‌توانند از کلیت قرآن بهره ببرند وگرنه همه‌ی افراد، توان بهره‌مندی از همه‌ی آیات را ندارند. این متشابهات همان شبه قرآن به لحاظ معنایی هستند. محکمات، حقایق قرآنی را خوب توضیح می‌دهند و قابلیت اینکه به لحاظ معنایی متشابهات را هم پوشش دهند، دارند. اما کسانی که قدرت ارجاع متشابهات به محکمات را ندارند، نمی‌توانند از آیات الهی بهره‌مندی را داشته باشند. بنابراین، این شباهت همواره در گذشته و حال چالش‌زا بوده و اکنون هم در مباحث علمی این چالش تحت عنوان شبه‌علم بیشتر است. شاید اولین و بزرگترین چالش علم همان شبه‌علم است. همانطور که در باب قرآن هم بزرگترین چالش، چالش متشابهات است که: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند در حقیقت زمینه‌ی افسانه‌گرایی، فسون‌گرایی، خرافه‌گری و نظائر آن در چنین شرایطی فراهم می‌شود. بنابراین مسأله‌ی شبه‌علم که همان مشابهت است اختصاصی به علم ندارد. در این رابطه هم خدای عالم مسأله‌ی قرآن را این‌گونه تعریف کرده و فرموده است که سعی کنید به متشابهات نزدیک نشوید و تنها کسانی که قدرت دارند می‌توانند با ارجاع متشابهات به محکمات، از متشابهات هم بهره محکمی ببرند. بنابراین، مسأله قیاس در دین از یک سو و تفسیر به رأی از دین از سوی دیگر، چالش‌هایی است که قرآن را به سمت شبه قرآن می‌برد و این نوع از مسائل را پیش می‌آورد. پس، هر جایی در نظام طبیعت اینگونه است؛ هر چیزی که وجود داشته باشد شبیه آن هم هست. حتی به لحاظ مسائل مادی می‌گویند که هم طلا وجود دارد و هم شبه طلا که مطلّاست. مطلّا که طلا نیست یک رویه و ظاهری از طلا دارد اما حقیقت آن غیر از طلا است. بنابراین مسئله‌ی بر حذر داشتن اینکه قیاس در دین نشود یا تفسیر به رای نشود، برای این است که شبه دین یا شبه قرآن، حکم قرآن را پیدا نکند. 👇👇👇👇
▫️
جماران:
از دیدگاه شما شیوه‌ی مبارزه با پدیده و چالش شبه‌علم چیست؟ 🔹 تنها جایی که می‌توان با این چالش به صورت جدی مبارزه کرد، مسأله فلسفه‌های مضاف است. به نظر می‌رسد که فلسفه‌های مضاف این رسالت را دارند که علم را از شبیه آن ممتاز و تفکیک کنند و اجازه ندهند تا شبه‌علم موجب خطا و انحراف در افکار افراد عالم، جامعه و نظائر آن باشد. لذا این مسأله نه تنها در ارتباط با علم است، در ارتباط با دین هم است. حتی در ارتباط با عزاداری؛ ما امروزه گرفتار «شبه عزاداری» هستیم و در واقع عزاداری واقعی نیست. مثل اینکه عده‌ای در مقابل سنت گرفتار بدعت هستند. سنت، علم است و بدعت، شبه‌علم. عزاداری واقعی عزاداری حقیقی است که واقعاً معنای عزا و حزن و اندوه و مصیبت را به صورت حقیقی در چهره‌ی انسانی و جامعه منتقل می‌کند. بسیاری از این موکب‌ها و امثال ذالک، شبه عزاداری‌ و شبه مصیبت هستند و نه مصیبت واقعی. پس همه چیز شبیه دارد: در دین، هم دین داریم و هم شبه دین. در فلسفه هم، هم فلسفه داریم و هم شبه فلسفه. اینکه جناب صدرالمتألهین متفلسفین و فیلسوف‌نماها را در رساله سه اصل و نظائر آن رسوا می‌کنند، برای این است که این‌ها شبه‌علم و شبه فلسفه ایجاد می‌کنند. امروزه مسئله‌ی عرفان‌های کاذب و شبه عرفان‌ها، یک مشکل جدی است و در حالی که دانش عرفان حقیقی از پرفرازترین جاذبه علمی برخوردار است اما عرفان‌های کاذب و شیطانی به عنوان شبه عرفان خودنمایی می‌کنند و باعث می‌شوند که عرفان حقیقی شناخته نشود. بنابراین، آنچه که امروزه می‌توان در این رابطه تلاش کرد و امتیاز بین علم و شبه‌علم را تبیین کرد، مسأله فلسفه‌های مضاف است. یکی از رسالت‌های فلسفه‌های مضاف این است که تفکیک بین علم را از شبیه آن مشخص کند. برای نمونه، فلسفه‌ی عرفان، فلسفه‌ی فلسفه، فلسفه‌ی فقه، فلسفه‌ی کلام و سایر فلسفه‌های مضاف، رسالت‌های متعددی دارند و از جمله آن‌ها این است که بتوانند علم را از شبه‌علم ممتاز کنند. حتی فلسفه علم اگر به درستی رسالت خود را انجام دهد می‌تواند علم را از شبه‌علم نجات دهد. امروزه کسانی که با رویکرد شبه‌علمی در جامعه حرکت می‌کنند، بسیار زیاد هستند. متأسفانه رسانه‌ها بیش از اینکه فضای علم را به جامعه منتقل کنند، با شبه‌علم بیشتر سروکار دارند. چرا که شبه‌علم با برهان و استدلال و عقلانیت مخصوص به آن علم کار نمی‌کند، بلکه در آن احساسات، عواطف، اتفاق‌ها و حوادث بیشتر نقش دارد. معیارهایی که برای شبه علم وجود دارد، با معیارهایی که برای علم هست کاملاً متمایز و ممتاز است. اگر امروزه دانشمندان هر رشته‌ای با رویکرد فلسفۀ مضاف به علم خودشان بنگرند، فلسفه علم می‌تواند شبه‌علم را از علم ممتاز کند، فلسفه‌ی فلسفه می‌تواند فیلسوف‌نمایان و متفلسفین را از فیلسوفان حقیقی جدا کند، فلسفه‌ی عرفان می‌تواند عارف‌نمایان و کسانی که به اصطلاح در کسوت عارف ظاهرند اما از حقیقت عرفان بهر‌ه‌ای ندارند را جدا کند. چالش امروز جهانی را می‌توان شبه حق در همه رشته‌ها مثل فلسفه، عرفان، کلام، فقه، اخلاق، حقوق، مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی دانست. حتی امروزه در مسأله‌ی عزاداری عده‌ای بسیار مخلصانه، شناخت دقیقی به عزا دارند و عزاداری اصیل و درستی می‌کنند اما بسیاری از این موکب‌ها شبه عزاداری است؛ بدعت‌هایی است که در عزاداری نهاده می‌شود و متاسفانه در جامعه معمولاً شبه عزاداری‌ها بر اساس قصه، داستان، خواب و خیال است و مداحی‌هایی با صوت‌های آنچنانی، تحریک عواطف و احساسات می‌کنند و این عزاداری‌ها را به عنوان عزاداری حقیقی معرفی می‌نمایند. بنابراین، مسأله شبه‌علم هم‌زاد با خود علم است و مسأله نوپدیدی نیست. عرض کردیم در قرآن هم این معنا راه دارد، اما خدای عالم، معیارهایی را برای این علم بیان کرده است. سرّ اینکه امثال آیت‌الله جوادی آملی از استدلال و برهان فروتر نمی‌آیند و به داستان، خاطره، خیال، خواب و رؤیاباوری و رؤیاپردازی نمی‌پردازند، برای این است که علم با عقلانیت، استدلال و برهان خاص به خود پیش می‌رود و شبه‌علم با احساسات، عواطف و رسانه‌ای بودن کارها و امثال ذالک. لذا شاید برخی بگویند که آیت‌الله جوادی آملی در صحبت‌ها، صحبت سنگینی می‌کنند، نه؛ حرف اگر بخواهد استدلالی و برهانی باشد و مرجعیت علمی ایجاد کند باید با استدلال، برهان و عقلانیت مناسب با آن باشد. البته با خیال، احساسات و عواطف هیچ‌کس مخالف نیست، اما اگر خیال‌ها، احساسات و عواطف، معطوف به برهان، استدلال و عقلانیت باشد بسیار خوب و کمال‌زاست. بنابراین، فکر می‌کنم مرجعیتی که برای علم باید ایجاد شود، راستی‌آزمایی و عیارسنجی است که در علم باید به کار گرفته شود. همین مسأله اگر در شبه‌علم به کار گرفته شود، این‌قدر حاکمیت، سلطه و چیرگی را بر احساسات و عواطف جامعه نمی‌تواند قرار دهد و مؤثر باشد. 👇👇👇👇