🌺#داستان_کوتاه_خواندنی📘
" #هرگز_زودقضاوتنکنيد"
زن دیروقت به خونه رسید آهسته کلید رو انداخت و در را باز کرد
و یکسر به اتاق خواب سر زد ناگهان بجای یک جفت پادو جفت پا داخل رختخواب دید !!
بلافاصله رفت و چوب گلف شوهرش رو برداشت و تا جایی که
میخوردند آن دو را با چوب گلف زد و خونین و مالی کرد.
بعد با حرص بطرف اشپزخانه رفت تا آبی بخورد.
با کمال تعجب و سرفه کنان شوهرش را دید که درآشپزخانه نشسته است.
شوهرش گفت : سلام عزیزم، رسیدن بخیر !!
پدر و مادرت سر شب از شهرشون به دیدن ما اومده بودند چون خسته بودند بهشان اجازه دادم تو رختخواب ما استراحت کنند راستی بهشون سلام کردی؟
═══✿☟عضویت☟✿═══
@maaboodam
❤️عاشقیبامعبود👆
✾࿐༅🍃❤️🍃༅࿐