هیهات من الذله رضا هلالی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

خواب و خیال شده کربلا امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313 @madahnab

من عوض شدم روضه همون روضه است علی اکبر حائری ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313 @madahnab

سلام سعید نجفی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

دختر پدری امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی @madahnab

آه از دوری حسین طاهری ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

بی حرف و حدیث دوست دارم محمد حسین پویانفر و رضا هلالی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313@madahnab

دنیا محل گذره محمد حسین پویانفر ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

آه از دوری حسین طاهری ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

شوق پرواز مجتبی رمضانی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

شوق پرواز مجتبی رمضانی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

زلف شب را به سراپای سحر میریزیم صابر خراسانی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313 @madahnab

از خون جوانان حرم لاله دمیده حاج محمود کریمی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

رندان تشنه لب امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

به علی بگو آقاجون مجتبی رمضانی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

میکشی مرا حسین روح الله بهمنی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313 @madahnab

با چشمای خیسم امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @𝑆𝑡𝑢𝑑𝑖𝑜313 @madahnab

عشق بخشنده من امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

با چشمای خیسم امیر کرمانشاهی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

بس کن رباب حسین سیب سرخی ...... 𝒀𝒂 𝒛𝒂𝒉𝒓𝒂............................. #پیشنهادی #فوقالعاده @madahnab

🎤•|ڪربلایۍمهدۍ‌رعنایۍ|• 🔊شور_بین‌زائر‌های‌تُو‌مَشهَد‌آقا‌مَنُو یادت‌نَره..؛💔✋🏿•~ ↓ #ما‌خاک‌پاتیم‌سلطان ↶【به ما بپیوندید 】↷ @madahnab

🎤•|کربلایۍ‌محمدعطایۍ‌نیا|• 🔊شور‌_قُطب‌ِعالَم‌نیومَدی‌‌چِشم‌ْ اِنْتِظارِنوکَرِت‌این‌جُمْعه‌هَم‌نیومَدی..؛⛓♥•~ ↓ #این‌هفته‌هم‌نیومدی ↶【به ما بپیوندید 】↷ @madahnab

⏯ #شور احساسی 🍃من از غدیرم علوی اقتدارم 🍃من بر ولایت سپر یار یارم 🎤 #مهدی_رسولی 👌فوق زیبا ↶【به ما @madahnab

🔳 #شهادت_امام_جواد(ع) 🌴میرسونه دل و امشب به مرادش 🌴بس که خوبه با گدای خونه‌زادش 🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه ⏯ #زمینه 👌بسیار دلنشین ↶【به ما بپیوندید @madahnab

✨﷽✨ ⚜حکایتهای پندآموز⚜ پادشاه و نوجوان ✍یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند. پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند. مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است. جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود. شاه از او پرسید : در این حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم. سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.) همچنان‌در فکر آن بیتم‌که‌گفت پیل بـانی بر لـب دریــای نیل زیر پـایت گر بدانی حال مور همچو حال تست زیر پای پیل 📚گلستان سعدی @madahnab