eitaa logo
🌷مَــعــاد شِـنـاسـے🌷
287 دنبال‌کننده
81 عکس
58 ویدیو
15 فایل
«مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»: لَیسَ بِمُؤمِنٍ مَن لَم یَهتَمَّ بِاِصلاحِ مَعادِهِ! كسی كه در بند اصلاح معاد و آخرت خود نباشد، مؤمن نیست!(فهرست غرر، ص ٦)
مشاهده در ایتا
دانلود
مسافرت با حضور فرشتگان! یكى از حوادث مهمّ زمان احتضار، حضور و ظهور فرشتگان و گرفتن جان محتضر (توفّى) به‌وسیله آن‌ها است; حتى گفته شده: یكى از ادلّه نام‌گذارى زمان قبل از مرگ به «احتضار»، حضور فرشتگان در آن زمان‌است.[1]فرشتگان در امر توفّى تفریط و كوتاهى نمى‌كنند: «...‌حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَكُمُ المَوتُ تَوَفَّتهُ رُسُلُنا و هُم لایُفَرِّطون».(انعام/6، 61) (تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را می‌گیرند؛ و آنها (در نگاهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمی‌کنند.) مقصود از تفریط; ضایع كردن، غفلت، سستى یا ناتوانى است.[2] توفّى به ملك‌الموت نیز نسبت داده شده است: «قُل یَتَوَفـّـكُم مَلَكُ المَوتِ الَّذى وُكِّلَ بِكُم‌...». (سجده/32، 11) بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد» قرآن، گاهى صحنه‌هاى احتضار مؤمنان و كافران را به‌صورت دو نقطه مقابل یك‌دیگر، در كنار هم ذكر مى‌كند تا اختلاف برخورد فرشتگان با این دو گروه به‌گونه روشن‌ترى بیان شود. در آیه‌28 نحل/16 به شدّتِ احتضار ستم‌گران و خوارى آن‌ها در آن زمان اشاره شده: الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند (و بدروغ می‌گویند:) ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است! براساس روایتى از امام باقر(علیه السلام)، فرشته مرگ، هنگام گرفتن روح گنه‌كاران، چهره‌اى متناسب با اعمال و صفات آنان داشته، با قیافه‌اى خشم‌ناك و وحشت‌آور به همراه فرشتگانى كه در دستانشان تازیانه‌هاى آتشین است، به آنان نزدیك شده، جرعه‌اى از شراب دوزخ در گلویشان مى‌ریزد. و در چند آیه بعد، از احتضار پاكان همراه با درود و بشارت سخن رفته است: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِكَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلـمٌ عَلَیكُمُ ادخُلوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلون». (نحل/16، 32) همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!» فرشتگان، جان ستم‌گران را با سختى ستانده و دست‌هاى خویش را براى عذاب آن‌ها[3] یا گرفتن جان‌هایشان[4] مى‌گشایند: «...‌ولَو تَرَى اِذِ الظّــلِمونَ فى غَمَرتِ المَوتِ والمَلـئِكَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَكُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ‌...». (انعام/6، 93) و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان می‌گویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکننده‌ای خواهید دید»! (به حال آنها تأسف خواهی خورد) فرمان فرشتگان به ستم‌كاران (اَخرِجوا اَنفُسَكُمُ= جان‌هایتان را خارج كنید)، امرى تكوینى و به‌معناى قطع تعلّق جان‌هاى آنان از بدن‌هایشان است; زیرا مرگ و زندگى به‌دست انسان نیست.[5] در بیان مراد از این فرمان، وجوه دیگرى نیز‌گفته شده است.[6] فرشتگان هنگام گرفتن جان منافقان و كافران، بر صورت‌ها و پشت‌هاى آنان مى‌زنند: «فَكَیفَ اِذا تَوَفَّتهُمُ المَلــئِكَةُ یَضرِبونَ وُجوهَهُم و اَدبـرَهُم» (محمّد/47، 27) نیز انفال/8، 50. حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان می‌زنند و جانشان را می‌گیرند؟! گفته شده: فرشتگان به این دلیل بر صورت‌هاى این اشخاص مى‌زنند كه از عالمى كه روبه آن دارند، محجوب و رویگردان و به كبر و عجب متّصف هستند و بر پشت‌هایشان به این دلیل مى‌زنند كه به عالمى كه پشت به آن دارند (عالم طبیعت) میل شدید داشته، به حرص و شهوت متّصف‌اند.[7] براساس روایتى از امام باقر(علیه السلام)، فرشته مرگ، هنگام گرفتن روح گنه‌كاران، چهره‌اى متناسب با اعمال و صفات آنان داشته، با قیافه‌اى خشم‌ناك و وحشت‌آور به همراه فرشتگانى كه در دستانشان تازیانه‌هاى آتشین است، به آنان نزدیك شده، جرعه‌اى از شراب دوزخ در گلویشان مى‌ریزد.[8] فرشتگان جان اهل ایمان را با ملاطفت و بشارت آنان به از بین رفتن ترس و غم مى‌ستانند; بدین‌گونه كه از عذاب خدا ترسان و براى ثواب او غمگین مباشید، یا از امور آخرت كه در پیش دارید، مترسید و درباره آن‌چه مانند زن و فرزند، به‌جا نهاده‌اید محزون نباشید[9]: «اِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقـموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلــئِكَةُ اَلاّ تَخافوا و لاتَحزَنوا و اَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتى كُنتُم توعَدون». (فصّلت/41، 30) به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر
آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! بنابر روایتى از امام‌صادق(علیه السلام)نیز آیه پیشین به نزول فرشتگان در حالت احتضار اشاره دارد[10] به نظر برخى، عبارت «كُنتُم توعَدون» كه به‌صورت ماضى استمرارى است بر تنزّل فرشتگان مزبور، پس از مرگ دلالت‌مى‌كند.[11] خداوند در آیه‌64 یونس/10 به مؤمنان پارسا، بشارت در دنیا و آخرت را وعده مى‌دهد: «لَهُمُ‌البُشرى فِى الحَیوةِ الدُّنیا و فِى الأخِرَةِ» بنا بر حدیثى نبوى، ملك الموت و كمك‌كنندگانش (فرشتگان دیگر) براى قبض روح مؤمن به وى نزدیك نمى‌شوند; مگر پس از سلام بر او و بشارت او به بهشت. در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند. در حدیثى از رسول‌اكرم(صلى الله علیه وآله) آمده: بشارت در دنیا رؤیاهاى نیكویى است كه مؤمن مى‌بیند و بشارت در آخرت، بشارت در زمان مرگ است.[12] براساس روایتى از امام صادق(علیه السلام)، ملك‌الموت به مؤمن در حالت احتضار مى‌گوید: آن‌چه امید داشتى، به تو داده شد و از آن‌چه مى‌ترسیدى، ایمنى یافتى; آن‌گاه براى وى درى را به‌سوى منزل‌گاهش در بهشت گشوده، به وى گفته مى‌شود: به سكونت‌گاه خویش در بهشت نظر كن و اینان رسول خدا، على، حسن و حسین(علیهم السلام)هستند.[13] بنا بر حدیثى نبوى، ملك الموت و كمك‌كنندگانش (فرشتگان دیگر) براى قبض روح مؤمن به وى نزدیك نمى‌شوند; مگر پس از سلام بر او و بشارت او به بهشت.[14] فقیهان براى مؤمنان، درباره مسلمان در حال احتضار، احكامى اعمّ از واجب، مستحب و مكروه ذكر كرده‌اند.[15] ________________ [1]. مجمع‌البحرین، ج‌1، ص‌530; جواهر الكلام، ج‌4، ص‌6. [2]. مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌483; تفسیر قرطبى، ج‌7، ص‌7. [3]. الدر المنثور، ج3، ص‌322. [4]. مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌519. [5]. المیزان، ج‌7، ص‌285. [6]. التفسیر الكبیر، ج‌13، ص‌85‌. [7]. تفسیر ابن‌عربى، ج‌1، ص‌481 و ج‌2، ص‌501. [8]. لقاء الله، ص‌205‌ـ‌206. [9]. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌17. [10]. همان. [11]. المیزان، ج‌17، ص‌390. [12]. من لا‌یحضره الفقیه، ج‌1، ص‌150. [13]. تفسیر عیاشى، ج‌2، ص‌124 و 125. [14]. من لا‌یحضره الفقیه، ج‌1، ص‌152. [15]. جواهر الكلام، ج‌4، ص‌6‌ـ‌30. برگرفته از: دایرة المعارف قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انقدر به خودت تلقین کن، که نگاهت به غیبت کردن بشه آدمخوار!
چگونه مرگ را به تاخیر اندازیم؟ 👇👇 از آیات و روایات استفاده مى‌شود كه امور ذیل در تقدیم و تأخیر اجل مؤثرند: الف. ایمان: «قالَت رُسُلُهُم اَفِى اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّموتِ والاَرضِ یَدعوكُم لِیَغفِرَ لَكُم مِن ذُنوبِكُم و یُؤَخِّرَكُم اِلى اَجَل مُسَمًّى». (ابراهیم/10،14) رسولان آنها گفتند: «آیا در خدا شک است؟! خدایی که آسمانها و زمین را آفریده؛ او شما را دعوت می‌کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرری شما را باقی گذارد!» برخى مفسّران از این آیه استفاده كرده‌اند كه نتیجه دنیایى ایمان به خدا و پیامبران، تأخیر مرگ انسان تا زمان معیّن شده و تخلّف‌ناپذیر (اجل‌مسمّى) است.[1] برخى گفته‌اند: تأثیر ایمان در افزایش عمر انسان از دو منظر قابل تبیین است. اوّل، منظر الهى: تقدیر الهى چنین است كه ایمان* را باعث طول عمر آدمى قرار داده است. دوم، منظر طبیعى: ایمان به خداوند و پیامبران و تقید به حرام و حلال الهى و دستورهاى دینى، سبب افزایش امنیت فردى و اجتماعى و پیش‌گیرى از امراض و بیمارى‌ها و در نتیجه افزایش طول عمر آدمى خواهد شد.[2] ب. عبادت و تقوا: «قالَ یقَومِ اِنّى لَكُم نَذیرٌ مُبین * اَنِ اعبُدوا اللّهَ واتَّقوهُ و اَطیعون * یَغفِرلَكُم مِن ذُنُوبِكُم و یُؤَخِّركُم اِلى اَجل مُسَمًّى‌...». (نوح/71، 2‌ـ‌4) گفت: «ای قوم! من برای شما بیم‌دهنده آشکاری هستم،که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معینی شما را عمر می‌دهد؛... این آیه تأخیر مرگ تا اجلى معیّن را نتیجه عبادت خدا و تقوا و اطاعت رسول دانسته و این خود دلیل بر این است كه انسان دو اجل دارد:[3] مسمّى و غیر مسمّى كه اجل غیر مسمّى قابل تغییر‌است. افزون بر موارد پیش‌گفته در روایات نیز امور دیگرى مانند صدقه،[4] صله رحم،[5] روزه ماه‌شعبان،[6] زیارت امام حسین(علیه السلام)[7]، تخفیف دَین،[8] شكر فراوان،[9] قرائت سوره توحید بعد از هر نماز[10] و‌... را عوامل طول عمر و تأخیر اجل، و امورى مانند قطع رحم،[11] آلوده‌دامنى،[12] عقوق والدین،[13] ترك زیارت امام حسین(علیه السلام)[14]، دروغ‌گویى،[15] سوگند دروغ،[16] بستن راه مسلمانان،[17] ادّعاى امامت (به ناحق)[18] و‌... را عوامل تقدیم اجل و كاهش عمر آدمى نام برده‌اند. نویسنده: محمد ابوطالبى _____________ [1]. المیزان، ج‌12، ص‌30. [2]. قاموس المفاهیم، ج‌1، ص‌295. [3]. المیزان، ج‌20، ص‌28. [4]. بحارالانوار، ج‌93، ص‌130. [5]. همان. [6]. المصنف، ج‌2، ص‌514. [7]. المزار، ص‌33. [8]. الامالى، ص‌667. [9]. عیون الحكم، ص‌275. [10]. المجتنى، ص‌90. [11]. سفینة‌البحار، ج‌2، ص‌358. [12]. الخصال، ص‌320. [13]. مستدرك الوسائل، ج‌12، ص‌334. [14]. المزار، ص‌33. [15]. بحارالانوار، ج70، ص‌375; معانى‌الاخبار، ج‌2، ص‌153. [16]. بحارالانوار، ج70، ص‌375; معانى‌الاخبار، ج‌2، ص‌153. [17]. بحارالانوار، ج70، ص‌375; معانى‌الاخبار، ج‌2، ص‌153. [18]. بحارالانوار، ج70، ص‌375; معانى‌الاخبار، ج‌2، ص‌153.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فریادرسانان لحظات وحشت در آخرت شست و شویش داده‌اند ... کفن بر او پیچیده‌اند ... قبر آماده است ... به آرامی درونش می‌گذارند ... سنگ‌ها چیده می‌شوند ... تاریکی همه جا را فرا می‌گیرد ... تنها شد ... تنهای تنها ... ترس تمام وجودش را فراگرفته است ... فرشتگان عذاب می‌آیند ... گزرهایشان را بلند می‌کنند ... فریاد می‌زند ... اما ... هیچ کس صدایش را نمی‌شنود. پدر ... مادر ... همسرم ... دخترم ... پسرم ... رفقیم ... همه می‌روند و او را در ظلمت قبر با فرشتگانی که برای عذابش آمده‌اند تنها می‌گذارند ... سۆال می‌کنند ... خدایت کیست؟ پیامبرت که بود؟ امامت را نام ببر؟ ... زبان در کامش خشکیده است. نمی‌تواند حرفی بزند ... به ناگاه نوری پیدا می‌شود ... ندایی برمی‌خیزد ... نزنید ... رهایش کنید ... من با او هستم ... نگاهش می‌کند ... این کالبد نورانی با این چهره آرامش‌بخش از آن کیست؟! چه کسی در این وانفسای قبر به دادم رسیده است؟! نزدیک می‌آید ... از او می‌پرسد تو کیستی؟ ... لبخندی می‌زند و می‌گوید: من موقوفات و صدقات جاریه تو هستم. آرام باش. از این پس در پناه الطاف ربت خواهی بود. تأثیر وقف در زندگانی اخروی یکی از تمهیداتی که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) برای حفظ و بقای جامعه اسلامی اندیشیده‌اند مسئله وقف است. وقف پشتوانه خدامات گوناگونی است که فرد و جامعه بدان نیاز دارند. متدینان برای جلب رضای خدا در زمان حیات خویش بخشی از اموال خود را برای کارهای خیر و ماندگار از مالیکت خود جدا و آن را برای خدمات عمومی وقف می‌کنند. چنانکه از دیرباز تا کنون بیشتر اماکن رفاهی و خدماتی مانند کاروانسراها، استراحتگاه‌های بین راهی، آب‌انبارها، قنات‌ها و مراکز عبادی مانند مساجد و حسینیه‌ها و مراکز علمی مانند مدارس و کتابخانه‌ها و مراکز بهداشتی مانند بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها از طریق سنت وقف تأسیس و نگهداری شده است و بخشی از تمدن اسلامی مرهون این پدیده مبارک است و جوامع بشری همواره نیازمند این‌گونه کمک‌های ثابت و ماندگارند. در منابع اسلامی و روایات اهل بیت (علیهم السلام) به خیر ماندگار و صدقه جاریه سفارش شده و اجر و پاداش وقف یادآوری شده است.[1] در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چنین آمده است: "إِذَا مَاتَ ابْنُ آدَمَ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثَةٍ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ وَ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ". قَالَ الْعُلَمَاءُ الْمُرَادُ بِالصَّدَقَةِ الْجَارِیَةِ الْوَقْفُ‏؛ انسانی که از دنیا می‌رود جز ار ناحیه سه چیز پیوندش با دنیا قطع می‌شود: دانشی که از آن سود برده شود، یا صدقه جاری (وقف) یا فرزند صالحی که برایش دعا کند". (بحار الانوار، ج 2، ص 23) زمانی که شخص از دنیا می‌رود دستش از زمین خاکی کوتاه شده و دیگر نمی‌تواند کاری به سود آخرت خویش انجام دهد. او می‌ماند و اعمالی که با خود به آخرت برده است. آنجاست که می‌فهمد چه قدر دستش خالی است و چه قدر محتاج آن است که از دنیا ره‌توشه بیش‌تری به همراه می‌آورد. اما در این میان گروه استثنا می‌شوند. افرادی هستند که در سرای آخرت نیز همچنان درگیر کارهایی هستند که در دنیا انجام داده‌اند و نتایج آن را دریافت می‌کنند. در روایات مصادیق گوناگونی از این بهره‌مندی‌ها بیان گردیده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها وقف کردن است. انسانی که در دنیا بخشی از دارایی‌های خویش را برای رضایت خدا و رفاه حال دیگر بندگان خرج می‌نماید، بر طبق مفاد احادیث، تا زمانی که آن مال باقی است و مورد استفاده قرار می‌گیرد او نیز بهره عملش را خواهد دید حتی اگر از دنیا رفته باشد. اموال وقفی در قیامت هم‌چون آبی سرد، آتش عذاب الهی را خاموش کرده و نعمات بهشتی را به ارمغان می‌آورند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است: "لَیْسَ یَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِی حَیَاتِهِ فَهِیَ تَجْرِی بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَوْقُوفَةً لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ یُعْمَلُ بِهَا وَ عُمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ‏؛ پس از مرگ بدنبال مرد نیاید مگر سه خصلت: صدقه جاریه كه در زندگى انجام داده و پس از مرگش باقى است، روش درستى كه بدان عمل شود، و فرزند خوبى كه برایش دعا كند". (تحف العقول، ترجمه کمره‌ای، ص 381) در روایتی دیگر از آن بزرگوار مواردی دیگر یاد شده است: "سِتَّةٌ تَلْحَقُ الْمُۆْمِنَ بَعْدَ وَفَاتِهِ وَلَدٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُخَلِّفُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ بِئْرٌ یَحْفِرُهُ وَ صَدَقَةٌ یُجْرِیهَا وَ سُنَّةٌ یُۆْخَذُ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ‏؛ مۆمن از شش چیز بعد از وفات استفاده مى‏كند فرزندى كه براى او دعا كند، قرآنى كه بعد از ا
و بماند، درختى كه از وى یادگار بماند. چاهى كه مردم از وى منتفع باشند، صدقه جاریه و سنتى كه مردم از آن استفاده كنند". (مشكاة الأنوار، ترجمه عطاردى، ص 141، ح 18) آنچه در این روایات و نمونه‌های مشابه آن ذکر شده است تنها به عنوان بخشی از مصادیق وقف خواهند بود. موقوفات در هر عصر و زمانی می‌تواند جنبه‌هایی متفاوت و گسترده‌تر به خود گیرد. در دوران معاصر از بهترین نمونه‌های آن می‌توان به ساخت مساجد، مدارس و بیمارستان‌ها در مناطق محروم اشاره کرد. بر اساس آنچه بیان گردید تا زمانی که نمازگزاران و عبادت‌کنندگان در مساجد حضور دارند و تا هنگامی که دانش‌آموزان در مدارس درس می‌خوانند و در زمانی که بیماران از بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی و درمانی استفاده می‌کنند ثواب و بهره‌ای بسیار به سازندگان و وقف‌کنندگان آن‌ها خواهد رسید. وقف امری بسیاری نیکو و بسندیده است که نه تنها مورد تأکید شارع مقدس اسلام و ائمه (علیهم السلام) بوده است بلکه آن بزرگواران خود به طور عملی بدان اقدام نموده‌اند. به عنوان نمونه در منابع تاریخی گزارشاتی وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها)[2] اموالی از خود را در راه مسلمین وقف کرده و برای آیندگان به یادگار گذاشته‌اند.[3] نتیجه آدمی در سرای آخرت بسیار محتاج است. او همواره چشم انتظار آن است که از دنیا خیرات و برکاتی برایش ارسال گردد تا اگر در عذاب است از آن رهایی یابد و یا اگر در بهشت برین سکنی گزیده است جایگاه بالاتری کسب نماید. یکی از بهترین راه‌ها برای حفظ ارتباط با دنیا وقف نمودن اموال در دنیا است. بر اساس آنچه در روایات آمده است انسان واقف تا زمانی که از موقوفش استفاده می‌گردد بهره‌های معنوی آن را دریافت می‌کند. پی نوشت ها: [1]. مفاتیح الحیاه، ص 552. [2]. موقوفات حضرت زهرا (سلام الله علیها) به طور عملی نشان می‌دهند که وقف جنسیت‌بردار نیست و هر انسانی می‌تواند از داشته‌های خود در راه خدا استفاده نماید. [3]. ر.ک: مقاله وقف در قرآن و سنت، سازمان اوقاف و امور خیریه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان های شگفت انگیز اولیای خدا ☝️☝️👇👇 داستان اویس قرنی و غذای آسمانی نقل است که اویس یکبار سه شبانه روز هیچ نخورده بود . روز چهارم بامداد بیرون آمد. بر راه یک دینار زر افگنده بود. گفت : از آن کسی افتاده باشد. روی بگردانید تا گیاه از زمین برچیند و بخورد. نگاه کرد ، گوسفندی می آمد. گرده گرم در دهان گرفته پیش وی بنهاد. گفت : مگر از کسی ربوده باشد. روی بگردانید و گوسفند به سخن آمد. گفت : من بنده آن کسم که تو بنده اویی. بستان روزی خدای از بنده خدای. گفت : دست دراز کردم تا گرده بگیرم ، گرده در دست خویش دیدم گوسفند ناپدید شد.