eitaa logo
مـاء معـین
1.3هزار دنبال‌کننده
431 عکس
138 ویدیو
111 فایل
اَتـمَنّٰاك ⚘ https://t.me/maae_maeinhttps://www.instagram.com/maae_maein ادمین محترم! فوروارد یا کپی با آی‌دی.
مشاهده در ایتا
دانلود
مـاء معـین
ملکه‌ یا ملکه‌های شما، چی یا چیا هست؟
گاهی انسان در تنهایی‌های خود خراب کرده که باید آن را درست کند. بالأخره انسان با یک معصیت هم دور می‌شود و عوارض آن می‌آید؛ باید دوباره برگشت و تحت عَلَم و ولایت اهل بیت علیهم السلام رفت و إلّا عبادت ِ تنها فایده ندارد. برای این برگشت به اهل بیت علیهم‌السلام هیچ چیزی مثل نیست. - شیخ جعفر ناصری @maae_maein
شما سؤالی ندارید؟ گاهی فکر می‌کنم بزرگی ِ آدم‌ها به بزرگی ِ سؤال‌هایشان است. نمی‌دانم کجای کار ایراد دارد که ما هر چه بزرگتر می‌شویم و با سوادتر و با تجربه‌تر؛ به جای این که سؤال‌هایمان هم بزرگتر شوند؛ حل می‌شوند...کوچک می‌شوند... تمام می‌شوند... نمی‌دانم آدمی که سؤال ندارد -مثلاً خودم- برای چه زندگی می‌کند... توی این دنیا دنبال چیست... می‌خواهد به کجا برسد... شاید تقصیر کتاب‌های دینی دوران تحصیل‌مان است که آخر هر درسی تمام سؤال‌های مهم را ردیف می‌کرد و ما هم جواب‌شان را از توی درس پیدا می‌کردیم و حفظ می‌شدیم و بعد دیگر خیال‌مان راحت بود که همه‌ی جواب‌ها را بلدیم... شاید تقصیر شیوه‌ی زندگی ماست که مدام سرگرم دنیا می‌شویم و سؤال‌های کودکی را در همان کودکی به خاک می‌سپاریم... گاهی که غرق دغدغه‌ها و ابتلائات روزمره‌ی زندگی‌مان هستیم و در مستی غفلت (سکرة التباعد) روزگار می‌گذرانیم؛ خدا دلش به حالمان می‌سوزد و قشنگ‌ترین و دلرباترین فرشته‌هایش را به زمین می‌فرستد و لباس آدمیزاد تنشان می‌کند تا هر از گاهی سؤال‌های کودکی‌مان را یادمان بیاورند... بچه‌ها همیشه سؤال‌های بزرگی از ما می‌پرسند... گاهی از سؤال‌هایشان خنده‌مان می‌گیرد... گاهی خیال می‌کنیم جواب سؤال‌هایشان را بلدیم و دنبال این می‌گردیم که با چه زبانی جوابشان را بدهیم که بفهمند و دیگر هم سؤالشان را تکرار نکنند... من امتحان کرده‌ام؛ می‌شود پشت هر کدام از سؤال‌های بچه‌ها یک «راستی» بگذاریم و دوباره آن سؤال را از خودمان بپرسیم... یکی از سؤال‌هایی که هر بچه‌ای یک روز از پدر و مادرش می‌پرسد این است: «خدا کجاست؟» به جای این که برویم سراغ معلومات کتاب‌های درسی‌مان و دنبال حل مشکل بچه‌ها باشیم خوب است از خودمان بپرسیم: راستی خدا کجاست؟ راستی چرا باید به این سؤال جواب بدهیم؟ سؤال به این قشنگی حیف نیست که جواب پیدا کند و تمام بشود و دیگر سؤال نباشد؟ جواب پیدا کنیم که چه بشود؟ که دیگر خیالمان راحت شود و زندگی‌مان را بکنیم؟ گاهی فکر می‌کنم بعضی از سؤال‌ها باید برای همیشه سؤال بمانند... باید آدم همه‌ی زندگی‌اش را بگذارد و دنبال جواب آنها بدود... مثل همین «خدا کجاست». شاید همه‌ی عاشق‌های دنیا که سر به بیابان گذاشته‌اند و عاقبت در خون خودشان دست و پا زده‌اند دنبال همین سؤال بوده‌اند و بیچاره‌ی همین سؤال شده‌اند... عاشق‌هایی که امروز داستانشان بر سر زبان‌هاست... عاشق‌هایی که شاید هیچ‌وقت تمرین‌های کتاب دینی‌شان را حل نکرده بودند... کاش اگر بچه‌ها از ما پرسیدند «خدا کجاست»؛ طوری که انگار داغ دل ما را تازه کرده باشند در آغوش‌شان بکشیم؛ بگوییم عزیزم چه خوب شد که پرسیدی؛ بعد دستشان را بگیریم بگوییم عزیزم بیا با هم دنبال خدا بگردیم... با هم برویم گوشه و کنار زندگی را زیر و رو کنیم... ببینیم خدا کجای زندگی‌مان است... کجای زندگی‌مان نیست... به باغچه و گلدان‌ها سر بزنیم... هر جا رد پای خدا را دیدیم به هم نشان بدهیم و ذوق کنیم... هی تشنه‌تر بشویم که پس خدا خودش کو... از هر کجا که بوی خدا را حس کردیم؛ هم دیگر را خبر کنیم... یک کاری کنیم که این سؤال هی بزرگتر بشود... بی‌تابمان کند... بشود فکر و ذکرمان... بشود آب و نانمان... گاهی فکر می‌کنم؛ یک کودک باید چطور کودکی کرده باشد و چطور زندگی کرده باشد و این سؤال «خدا کجاست» را چطور روز به روز برای خودش بزرگ کرده باشد که وقتی مثلاً سیزده سالش شد و باز مثلاً یک شب عاشورایی؛ بزرگترین سؤال زندگی‌اش بشود این که: یعنی من هم فردا شهید می‌شوم؟... که همین «خدا کجاست» آنقدر، «بی‌تاب» و «بیقرار» و «عاشقش» کرده باشد که مرگ برایش از عسل شیرین‌تر باشد... ماها هیچ وقت نمی‌توانیم به اندازه‌ی آن کودک سیزده ساله بزرگ بشویم... همچین کودکی حتماً باید توی آغوش امام زمانش بزرگ شده باشد... اما می‌توانیم زندگی‌اش را آرزو کنیم... می‌توانیم بخواهیم... حداقل یکی از حسرت‌هایمان باشد... . . . را دوست دارم... پر از سؤال است... پر از «أینَ...» پر از «متی» و «إلی متی» ... نمی‌گذارد سؤال‌های آدم کوچک شوند... جواب هیچ کدام از سؤال‌های آدم را نمی‌دهد... فقط آنها را بزرگ می‌کند... ناله و ضجه‌ی آدم را به پای سؤال‌هایش بلند می‌کند... سؤال‌هایی که عاشق‌ها؛ هر جمعه از خودشان و از خدای خودشان با ندبه می‌پرسند... أین بقیة الله... خدا بقیه‌اش کجاست؟... @maae_maein
طولانی هست لطفاً اما بخوانید و راجع به جملات فکر کنید ..
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
سبک زندگی شاد_۵۳.mp3
10.59M
۵۳ 🎓 عاقل تـــویی؛ اگه نذاری هیچ چیز، حتی گناهات، از بغلِ خدا، جدات کننـــد! چجــوری؟ @ostad_shojae
هدایت شده از مـاء معـین
بدان که غربت دو معنی دارد: • دوری از خاندان و وطن و شهر. • کمی ِ ياوران. و امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به هر دو معنی غريب است. - مکيال المکارم، ج١، ص١٧٩ @maae_maein