جوشن، تمامکنندهی همهی حجتهاست برای هر کس که کاری داشت، ولی نمیدانست چهطور شروع کند. برای همهی لکنتیها و خجالتیها یا برای همهی دیرجنبیدهها، مناسبِ همهی عشّاق، بابِ میلِ همهی زودرنجها، چه برای اشکبریزها چه برای منزویها،چه سرشلوغها، برای ایستادهها، ماندهها، برای خستهْبرگشتهها، برای همه بهاندازهی کافی «اسم» برای صدا کردن هست.
این طولانیشدنِ دلپذیر برای همین است، برای این است که هر کس بالاخره به «اسم» دلخواهش برسد و بگوید پیدایش کردم و سرِ حرفهای ماندهی یکساله را باز کند.
جوشن، مسیر هزار قدمیْ توی گلها و اشکهاست. هر گلی بویی دارد برای همهی آنها که بدونِ عجله راه رفتند و دلشان نخواست راه تمام بشود، مسیرِ دایرهایِ آینهکاری شده که همهی راه خودت را نشان میهد، که آخرش هم میرسد به خودت. من همیشه مشتاقِ دیدار خودم هستم بعد از تمام شدن جوشن. کدرِ و گمکرده و بعد، برّاق و شفاف و پیداکرده و بخشیدهشده.
شب، هزار بار به همهی اسمهایی که دوست داری صدایت میکنم. به همان اسمی که «نشان به آن نشان» بوده میانمان. به همان چیزهای فاشنشونده! به این طرف نگاه نمیکنی؟ آشتی نزدیک نیست؟
- امیرحسین معتمد
#مفاتیح_عزیز
#جوشن_کبیر
@maae_maein
کلام بلندی از حضرت امام علی علیه السلام، نقل شده است که فرمودند: «من عاشق زندگیام و بیزار از دنیا.» پرسیدند: مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است؟ فرمودند: «دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی، نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پردهی شوق به انسان مینگرد.»
@maae_maein
نوشتند: عصرها تشریف میبردند کنار ِ بساط ِ میثم خرمافروش و مینشستند به گپ و گفت. مردم قیمت خرما میپرسیدند و رد میشدند؛ بیتوجه به این موقعیت ِ رشک برانگیز. اشرفِ ِ انسانهای زنده، مشغول گفتگو با «رفیق» بودند و مردم فقط رد میشدند.
ما هم همونیم. فقط رد میشیم از کنار ِ موقعیتهای شریف.
- مجید خسرو انجم
@maae_maein
لقمهای نان و کمی شیر مرا مهمان باش
جانِ آقا به بیابان نکن افطار بیا ...
@maae_maein