eitaa logo
مـاء معـین
1.2هزار دنبال‌کننده
427 عکس
132 ویدیو
105 فایل
اَتـمَنّٰاك ⚘ https://t.me/maae_maeinhttps://www.instagram.com/maae_maein ادمین محترم! فوروارد یا کپی با آی‌دی.
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیده‌ام که ملائک به وقتِ حاجتِ خویش قسم دهند خدا را به آبرویِ حسن [علیه‌السلام] - کریمِ‌آل‌طه -
به خِشت خشتِ ستون‌های عرش، ربِّ کریم؛ نوشته با قلم حُسن، یا امامِ حسن 💚
بساطِ خانه‌ی کرم همیشه فرق می‌کند دعا نکرده هم مرا تو مستجاب می‌کنی .. - کریمِ‌آلِ‌طه -
@maae_maein حالا که رنج، تیغش را بیخِ شاهرگِ زندگیمان گذاشته و دست‌بردار نیست، دقیق نگاهش کنیم. بشناسیمش! ببینیم چی از جانِ ما می‌خواهد؟! قبل از این‌که زیر چکمه‌هایش له بشویم، سوارش بشویم و فتحش کنیم! اگر رنج، چیزِ بدی بود، چرا در طولِ تاریخ، همیشه عزیزترین انسان‌های عالَم بیشتر از همه مهمانش بوده‌اند؟! - ماجده محمدی
شیر در کاسه‌ی ما نیست ولی اشک که هست ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی ..
‏يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ أغِثنِي بِعَلِيِّ
الهی به سجده‌ی خونین ِ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام عجّل لولیک الفرج ..
جوشن، تمام‌کننده‌ی همه‌ی حجت‌هاست برای هر کس که کاری داشت، ولی نمی‌دانست چه‌طور شروع کند. برای همه‌ی لکنتی‌ها و خجالتی‌ها یا برای همه‌ی دیرجنبیده‌ها، مناسبِ همه‌ی عشّاق، بابِ میلِ همه‌ی زودرنج‌ها، چه برای اشک‌بریزها چه برای منزوی‌ها،چه سرشلوغ‌‌ها، برای ایستاده‌ها، مانده‌ها، برای خستهْ‌برگشته‌ها، ‌برای همه به‌اندازه‌ی کافی «اسم» برای صدا کردن هست. این طولانی‌شدنِ دلپذیر برای همین است، برای این است که هر کس بالاخره به «اسم» دلخواهش برسد و بگوید پیدایش کردم و سرِ حرف‌های مانده‌ی یک‌ساله را باز کند. جوشن، مسیر هزار قدمیْ توی گل‌ها و اشک‌هاست. هر گلی بویی دارد برای همه‌ی آنها که بدونِ عجله راه رفتند و دلشان نخواست راه تمام بشود، مسیرِ دایره‌ایِ آینه‌کاری شده که همه‌ی راه خودت را نشان می‌‌هد، که آخرش هم‌ می‌رسد به خودت. من همیشه مشتاقِ دیدار خودم هستم بعد از تمام شدن جوشن. کدرِ و گم‌کرده و بعد، برّاق و شفاف و پیداکرده و بخشیده‌شده. شب، هزار بار به همه‌ی اسم‌هایی که دوست داری صدایت می‌کنم. به همان اسمی که «نشان به آن نشان» بوده میانمان. به همان چیزهای فاش‌نشونده! به این طرف نگاه نمی‌کنی؟ آشتی نزدیک نیست؟ - امیرحسین معتمد @maae_maein
بی سحر روزہ نگیرید یتیمانِ علی که حسن کیسه‌ی نانِ پدرش را آورد...
کلام بلندی از حضرت امام علی علیه السلام، نقل شده است که فرمودند: «من عاشق زندگی‌ام و بیزار از دنیا.» پرسیدند: مگر بین زندگی و دنیا چه فرقی است؟ فرمودند: «دنیا حرکت بر بستر خور و خواب و خشم و شهوت است و زندگی، نگریستن در چشم کودک یتیمی است که از پس پرده‌ی شوق به انسان می‌نگرد.» @maae_maein
نوشتند: عصرها تشریف می‌بردند کنار ِ بساط ِ میثم خرمافروش و می‌نشستند به گپ و گفت. مردم قیمت خرما می‌پرسیدند و رد می‌شدند؛ بی‌توجه به این موقعیت ِ رشک برانگیز. اشرفِ ِ انسان‌های زنده، مشغول گفتگو با «رفیق» بودند و مردم فقط رد می‌شدند. ما هم همونیم. فقط رد می‌شیم از کنار ِ موقعیت‌های شریف. - مجید خسرو انجم @maae_maein
لقمه‌ای نان و کمی شیر مرا مهمان باش جانِ آقا به بیابان نکن افطار بیا ... @maae_maein
ای کاش می‌شد امشب ای قرآنِ ناطق دستِ شما را جای قرآن سر بگیرم ...
من آدمِ روزهای آخرم، خوشه‌چینِ تنها، دیر می‌آیم، زود می‌روم.‌ آخر می‌آیم، اول می‌روم. مثل آنانکه توی مجلس‌ها کفش‌ به دست در انتها ایستادند‌ کسی حضورشان را حساب نمی‌کند. مجلس که تمام شد تیز می‌روند. گم می‌شوند. من بلد نیستم جلوی صف بنشینم، ادایش را هم ندارم، رویم نمی‌شود انگار، ادای خوب‌ها را در بیاورم. انگار به دهنم زیاد می‌آید. من آدم نجواهای یواشکی‌ام، از آن‌ها که عمری قایمکی با تک مهری در چراغی خاموش، گوشه اتاقشان یواشکی نماز خوانده‌اند و ترسیده‌اند کسی ببیندشان. از آن‌ها که سجده‌ نمازهای بی‌سجاده‌شان بلند نیست و مثل کودکان خجالتی چسبیده به دیوار کله می‌کشند و فقط می‌گویند: سلام و بعد از شرم فرار می‌کنند چون به حد یک سلام فقط آمده‌اند حاضریشان را در جمع بزنند. آن‌ها که از شرم توی مهمانی حتی خجالتشان می‌شود غذا توی دهانشان بگذارند. من همان کودک شرم زده توی مهمانی‌ام. آمده‌ام انگار بهر تماشا. چیزی نمی‌خورم. بر نمی‌دارم. می‌ترسم بلد نباشم. خرابکاری کنم. غذام نصفه می‌ماند. توی گلوم می‌ماند اما آن لحظه‌ی مقدسِ خروج، آن لحظه‌ی پایانِ مهمانی، با آن دلشوره‌ی عجیب، زل زده‌ام به مهربانیِ تو، که دستِ خالی و بی‌عیدی راهی‌ام نکنی... من تا خانه هزار بار عیدی تو را می‌شمارم... - عطیه همتی @maae_maein
می‌گوید: یابن رسول الله، من ماه رمضان ختم‌های قرآن کردم، یک ختم قرآن برای جدت پیغمبر، یک ختم قرآن برای جدت امیرالمؤمنین، یک ختم قرآن برای جده‌ات حضرت زهرا، تا رسید به اینکه  ختم قرآنی برای تو کردم یا اباالحسن، ما لی بهذا؟ آیا برای من در قبال این عمل چیست؟ این حدیثی است که گوهرِ قرائتِ قرآن را به آخر مرحله می‌رساند. ما لی بهذا؟ در مقابل این عمل برای من چیست؟ امام فرمودند: لک بذلك أن تکون معهم [يوم القيامة]. اصلاً خودِ من الآن که می‌گویم، متحیّرم. فرمودند: جزای تو که قرآن خواندی، ختم قرآن را هدیه کردی به رسول خدا، به علی مرتضی، جزای تو این است که با او باشی و از او جدا نشوی. این مرد، فقیه است، وقتی این کلمه را شنید مبهوت شد، گفت: لی هذا بهذا؟ در مقابل این، این برای من است؟ معیّت، آن هم با خاتم، با سید اوصیاء؟ سه مرتبه امام فرمودند: نعم، نعم، نعم، بله، بله، بله، جزای تو این است که با او باشی در روز قیامت. - آیت الله وحید خراسانی @maae_maein
من به نیابت از تمام آدم‌ها، تمام دردها و تمام مشکلات و سختی‌ها از تو عذرخواهی می‌کنم. از تویی که طاقتت کم بود و اندوهت بسیار، از تویی که شیشه بودی و با سنگ‌ها مقابله کردی. از تویی که بارها شکستی و بی‌آنکه اعتراض کنی، خودت را بند زدی، به سختی روی پا ایستادی و تمام تلاشت را کردی تا جریان داشته‌باشی. جهان نیاز دارد به آدم‌هایی شبیه به تو، به آنان که در عین تحریک‌پذیری، مقاوم‌اند. به آنان که فولاد نیستند! همه چیز را می‌فهمند و احساس می‌کنند و قابلیت خم شدن و شکستن و خرد شدن دارند، اما تمام تلاششان را به کار می‌گیرند تا از خودشان یک انسان باکیفیت و قابل اتکا بسازند و تحسین‌برانگیز باشند. من به نیابت از جهان، به تو افتخار می‌کنم؛ به تو! تویی که یکی از معدود نورهایی هستی که جهان را در نهایت کدورت و بحرانش، روشن نگه داشته... - نرگس صرافیان طوفان @maae_maein
بساطِ خانه‌ی کرم همیشه فرق می‌کند دعا نکرده هم مرا، تو مستجاب می‌کنی .. @maae_maein