eitaa logo
معارف الشیعه
3.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
673 ویدیو
304 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
از راست به چپ: شیخ عبدالنبی کجوری ره علامه حافظیان ره شیخ هاشم قزوینی ره سید جلیل زرآبادی ره شیخ مجتبی قزوینی ره قاب عکس بالا سمت راست هم تصویر علامه زرآبادی رحمت الله علیه هست @allamezarabadi
" نگذارید بر زمین بریزد " مرحوم حاج که نزد مرحوم آقا نیز استفاده کرده نقل کرد در ایام قدیم در حسینیه ابوترابی منبر می رفتم و علمای مهمی مثل حاج سید ابوتراب ابوترابی،حاج شیخ رحیم سامت،حاج آقا بزرگ علوی و...حاضر میشدند و عمامه ها بر زمین گذارده و بسیار میگریستند.همیشه باخودم میگفتم این بکاءآقایان چه آثاری دارد.... سالها بعد شبی خواب دیدم در حسینیه خودم مجلس عزا برقرار است و علمای شهر همه حاضرند.ناگهان دیدم مرحوم حاج سید ابوتراب از در وارد شد ولی فقط من ایشان را میبینم.جلو رفتم و سلام کردم و گفتم حاج اقا ان طرف چگونه است.وی تسبیحش را زیر عبایش برد و استخاره کرد و گویا استخاره خوب آمده بود لذا فرمود :انجا همه کاره امام حسین است. من از حرف وی حالت گریه پیدا کردم و اشکم جاری شد که ان مرحوم فورا نهیب زد مواظب اینها باش زمین نریزد؛انجا خیلی به این اشکها اهمیت میدهند.. رحمه الله علیهم. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
و سفارش می کنم به دستمالی که اشک های زیادی در رثای جدم حسین مظلوم علیه السلام و اهلبیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می کردم ، بر روی سینه در کفنم بگذارید .... کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
ای غروب جمعه مولایم چه شد ......
@marthiyeh-motiei(1).mp3
5.58M
مناجاتی بسیار زیبا با امام زمان " سلام الله علیه " حاج @allamezarabadi
" فروکش کردن سیل با تربت امام حسین علیه‌السلام " مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله‌العظمی (حفظه الله تعالی ) : زمان مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری [مؤسس حوزه علمیه] سیل عظیمی در قم آمد و جاهایی را خراب کرد. من خردسال بودم. صدای سیل وحشتناک بود. منزل ما در کوچه ارک بود و صدای خروش سیل می‌آمد. حاج آقای ما مرتّب سر کوچه می‌رفت که اگر سیل به آن طرف آمد، فوری به ما کمک کند که فرار کنیم. بعد شنیدم که آقای حاج شیخ مقداری از تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را به فرزندشان حاج آقا مرتضی داده بود که در آب بریزد و سیل فروکش کرده بود. جرعه‌ای از دریا، ج1، ص544 کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
جعلت فداک و فدا أبيک یا مولای یا قاسم ابن الحسن " سلام الله علیکما " کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
امام صادق " سلام الله علیه " فرمودند: حنکوا اولادکم بتربة الحسین عليه السلام فإنها امان؛ کام کودکانتان را با تربت حسین عليه السلام بردارید چرا که خاک کربلا فرزندانتان را بیمه مى کند. وسائل الشيعه، کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
4_303989968370402353.mp3
1.6M
روضه حضرت قاسم ابن الحسن " سلام الله علیهما " حجت الاسلام .... @allamezarabadi
" ای پسرم ..... " لقمان حکیم عليه السلام : يا بُنيَّ ، إذا أتَيتَ ناديَ قَومٍ فارْمِهِم بسَهمِ السّلامِ، ثُمَّ اجلِسْ في ناحِيَتِهِم فلا تَنْطِقْ حتّى تَراهُم قد نَطَقوا ، فإنْ رأيتَهُم قد نَطَقوا في ذِكرِ اللّه ِ فأجْرِ سَهمَكَ مَعهُم ، و إلاّ فَتَحوَّلْ مِن عِندِهِم إلى غَيرِهِم . فرزندم! هرگاه به انجمنى درآمدى، با تيرِ سلام شكارشان كن و آن گاه كنارشان بنشين و سخن مگوى، تا آنها زبان به سخن گشايند. اگر ديدى از خدا سخن به ميان آوردند، با آنان همسخن شو و گرنه، از ميان آنان به ميان جمعى ديگر برو. ( تنبيه الخواطر : ۱/۳۱ ) کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" تشرفی که محل دقت است " حضرت استاد حاج (زیدعزه) : حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است. وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم:« سلام عليكم» . گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم:« بفرماييد». گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند:« چى هست؟» گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi