#مقتل_مستند
#عاشورا
لایوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
⚫️ خارج کردن امام زین العابدین از خیمه های آتش گرفته توسط حضرت زینب کبری سلام الله علیهما
در بعضی مقاتل آمده است که، وقتی خیمه ها را آتش زدند، زینب علیهاالسلام نزد امام سجاد علیهالسلام آمد و عرض کرد: ای یادگار گذشتگان و پناه باقی ماندگان! خیمه ها را آتش زدند، چه کنیم؟ امام علیهالسلام فرمود: از خیمه ها بیرون آیید.
آن گاه از خیمه ها بیرون آمدند؛ ولی زینب علیهاالسلام باقی ماند و کنار بستر حجت خدا امام سجاد علیهالسلام به آن حضرت مینگریست. امام علیهالسلام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار و خروج از خیمه نبود.
از این رو زینب علیهاالسلام در خیمه ی امام علیهالسلام سراسیمه گاهی به طرف راست و گاهی به طرف چپ و گاه به آسمان نگاه میکرد و دستهایش را بر اثر شدت ناراحتی به هم میزد و گاهی وارد خیمه امام علیهالسلام میشد و بیرون میآمد.
یکی از سربازان به زینب علیهاالسلام عرض کرد: چرا مثل سایر بانوان فرار نمیکنی؟ فرمود: ما بیماری در میان این خیمه داریم، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با وجود این که آتش از هر سو شعله میکشد.
📚سید بن طاووس، الملهوف، ص ۱۸۱
📚بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۵۸
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_مستند
⚫️ واقعه ای دردناک در شام روز #عاشورا
در شب شام غریبان، حضرت زینب علیهاالسلام در زیر خیمه نیم سوخته، اندکی خوابید. در عالم خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دید. عرض کرد: مادرجان! آیا از حال ما خبر داری؟! حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب سلام الله علیها عرض کرد: پس شکوهام را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین علیهاالسلام جدا میکردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه سلام الله علیها را پیدا کن. حضرت زینب سلام الله علیها برخاست. هرچه صدا زد، حضرت رقیه سلام الله علیها را نیافت. با خواهرش ام کلثوم علیهاالسلام، درحالیکه گریه میکردند وناله سر میدادند، از خیمه بیرون آمدند و به جستجو پرداختند؛تا اینکه نزدیک قتلگاه صدای او را شنیدند. آمدند کنار بدنهای پاره پاره؛ دیدند رقیه علیهاالسلام خود را روی پیکر مطهر پدر افکنده، و درحالیکه دستهایش را به سینه پدر چسبانیده است درد دل میکند.
حضرت زینب علیهاالسلام او را نوازش داد. دراین وقت سکینه علیهاالسلام نیز آمد و با هم به خیمه بازگشتند. درمسیر راه، سکینه علیهاالسلام از رقیه علیهاالسلام پرسید: چگونه پیکر پدر را جستی؟ او پاسخ داد: آنقدر پدر پدر کردم که ناگاه صدای پدرم را شنیدم که فرمود: بیا اینجا، من دراینجا هستم.»
📚مبکی العیون ص۲۷
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_مستند
⚫️ غارت ....
آنگاه که به خیمه ها حمله ور شدند، وحشیانه به غارت اموال درون خیمه ها پرداختند و حتی نوشته اند:
حتی جعلوا ینتزعون ملحفه المرأه عن ظهرها؛
چادری را که یکی از بانوان بر کمر بسته بود ربودند.
📚سید بن طاووس، الملهوف، ص ۱۸۰
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_مستند
#عاشورا
لایوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
⚫️ عصر عاشورا ...
اهل بیت که دیگر همهی مصائب به آن ها هجوم آورده بود، در حال فرار نزدیک کشتهها آمدند، با دیدن آن بدنها فریاد برداشتند، لطمه به صورت زدند، راوی میگوید: والله من زینب را فراموش نمیکنم که در آن حال برای ابیعبدالله علیه السلام میگریست و با صدای جان سوز و قلبی سوزان میگفت: «وا مُحمداه، صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حُسینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماء مُقَطَّعُ الأعضاء وَ بَناتُک سبایا» ای حبیب خدا که فرشتگان آسمان بر تو درود میفرستند، این حسین توست که در میان بیابان افتاده، به خونش غلتیده، اعضایش قطعه قطعه شده، دخترانت اسیر شدند، نسلت را کشتهاند، باد بیابان بر آنان میوزد، «بِأبی مَن أضحی عسکَرَهُ فی یَومِ الإثنَینِ نَهبا» پدر و مادرم فدای آن که یاران و سرا پردهی جلالش را روز دوشنبه، در سقیفه به غارت بردند، و خیمههایش را واژگون کردند. پدر و مادرم فدای آن مسافر غریبی که امید بازگشت برای او نیست. پدر و مادرم فدای بدن چاک شدهای که جای درستی در بدن او وجود ندارد و برای معالجه و درمان کارش از کار گذشته است.
پدر و مادرم فدای آن که جان من تنها، فدای او باد. پدر و مادرم فدای آن که غرق محنت بود تا جان سپرد. پدر و مادرم فدای آن که با لب تشنه شهید شد و محاسن شریفش به خون سرش رنگین شد و از محاسنش خون میچکید. پدر و مادرم فدای آن که جدّش پیامبر خداست. پدر و مادرم فدای آن که نوهی رسول هدایت است. پدر و مادرم فدای محمد مصطفی ۹ و علی مرتضی علیه السلام و خدیجهی کبری سلام الله علیها و فاطمهی زهرا سلام الله علیها سیدهی نساء.
راوی میگوید: والله قسم، دوست و دشمن به این حال گریه کردند، سپس سکینه آمد خودش را روی بدن پدر انداخت، گلوی بریده را به آغوش گرفت و رها نمیکرد. امّا «فَجتَمَعَ عِدَّة مِنَ الأعراب حَتی جَرّوها عَنه» عدهای از این اعراب جمع شدند و او را به زور از بدن پدر بزرگوارش جدا کردند.
📚 ارشاد مفید ص۱۸۰
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
4_6019384162694204002.mp3
993.6K
🔴 سلسله مباحث عالم ربانی حجت الاسلام والمسلمین استاد #بندانی_نیشابوری حفظه الله تعالی
🔸موضوع : #آداب_نوکری
🔸جلسه هفدهم
کانال معرفتی "معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
4_6019384162694204003.mp3
836.9K
🔴 سلسله مباحث عالم ربانی حجت الاسلام والمسلمین استاد #بندانی_نیشابوری حفظه الله تعالی
🔸موضوع : #آداب_نوکری
🔸جلسه هجدهم
کانال معرفتی "معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
#پست_ویژه⭐️
⚫️ حکایت بسیار شیرین و زیبا از وساطت #امام_سجاد " سلام الله علیه " برای آزاد شدن یک #آهو از دست صیاد
▪️جابر جعفى از إمام باقر عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود ؛
پدرم با عدّه اى نشسته بود كه ناگاه آهويى از صحرا آمد و مقابل ايشان ايستاد ، همهمه كرده و دستهايش را به زمين مى كوبيد .
بعضى از أصحاب عرض كردند يابن رسول الله اين آهو چه مى گويد؟ گويا شما را مى شناسد .
حضرت فرمود او مى گويد يكى از پسران يزيد از يزيد بچّه آهويى طلب كرده است و او نيز به شكارچىها دستور داده تا يكى را شكار كنند ، و ديروز آنها بچه مرا گرفته اند در حالى كه به او شير نداده بودم . مى خواهم كه بچّهام را برگردانند تا به او شير بدهم و سپس به آنها بدهم.
إمام عليه السّلام شخصى را به دنبال شكارچى فرستاد و او آمد . حضرت فرمود اين آهو مى گويد كه تو بچّه اش را گرفته ای و او را شير نداده است و از من میخواهد كه از تو بخواهم تا بچّه اش را به او برگردانى .
شكارچى گفت يا ابن رسول الله من جرأت اين كار را ندارم .
حضرت فرمود پس بچّه آهو را بده تا به او شير دهد و برگرداند . شكارچى پذيرفت و بچه آهو را آورد . وقتى كه آهو بچّه اش را ديد همهمه اى كرد و اشك از چشمانش سرازير گرديد .
حضرت فرمود اى شكارچى ، بخاطر من بچه اش را به او ببخش . شكارچى هم قبول كرد . آهو با بچّه اش مى رفت و مى گفت گواهى مى دهم كه شما از خاندان رحمت هستيد و بنى أميّه از خاندان لعنت.
📚 بحار الأنوار ۴۶ / ۳۰ .
🔻صَلّی الله عَلی الطّفلِ الرّضیعِ المَذْبُوح من الأذن إلی الأذن .....
#حکایات
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#تاریخ_مستند
⚫️حضرت شهربانو ( مادر #امام_سجاد ) سلام الله علیهما ، بعد از زایمان از دنیا رفت ...
▪️مرحوم شیخ صدوق درباره مادر حضرت امام زینالعابدین(سلام الله علیه) این حدیث را ذکر کرده است که سهل بن قاسم نوشجانی میگوید: «امام رضا(سلام الله علیه) در خراسان به من فرمود: بین ما و شما خویشاوندی است. گفتم: این خویشاوندی چیست؟ فرمود: هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز، خراسان را فتح کرد، دو دختر از دختران یزدگرد؛ پادشاه ایران را پیدا کرد و آنان را نزد عثمان بن عفان فرستاد. عثمان بن عفان یکی از آن دو را به امام حسن(سلام الله علیه) و دیگری را به امام حسین(سلام الله علیه) بخشید. این دو دختر پس از زایمان، وفات کردند. همسر امام حسین(سلام الله علیه)، امام سجاد(سلام الله علیه) را به دنیا آورد. پس از درگذشت همسر امام حسین، یکی از کنیزان آن حضرت، امام سجاد( سلام الله علیه) را سرپرستی کرد».
📚عیون اخبار الرضا، تصحیح و تعلیق: لاجوردی، سید مهدی حسینی، ج 2، ص 128، ح 6
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
⚫️ بر اثر اجبار و کم خوابی کاروان اسراء ، مبتلا به کم بینایی و نابینایی شدند
▪️وَ أَمَّا أُمُّ كُلْثُومٍ فَحِينَ تَوَجَّهَتْ إِلَى الْمَدِينَةِ جَعَلَتْ تَبْكِي وَ تَقُول:
أَ فَاطِمُ لَوْ رَأَيْتِينَا سَهَارَى
وَ مِنْ سَهَرِ اللَّيَالِي قَدْ عَمِينَا
🔸حضرت ام کلثوم صلوات الله علیها هنگام بازگشت به مدینه با چشمی گریان فرمودند: ای فاطمه! کاش ما شب بیدارانی که از زیادی بیخوابی ( کم بینا یا نابینا ) شدهایم را میدیدی.
📚بحارالأنوار (ط.بيروت)، ج45، ص197
مصائب الاسارة
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#حدیث_اشک
#سیره_اهلبیت_سلام_الله_علیهم
🔴 سر مبارک حضرت #امام_سجاد صلوات الله علیه در عزای پدرشان #سیدالشهدا صلوات الله علیه شکست ..
▪️قَاٰمَ عَلَیٰ طُولِهِ وَ نَطَحَ الْجِدَارُ بِوَجْهِهِ، فَکَسَرَ انْفَهُ وَ شَجَّ رَأسَهُ وَ سَاٰلَ دَمُهُ عَلَیٰ صَدْرَهُ وَ خَرَّ مَغْشِّیَاً عَلَیْهِ مِنْ شِدَّةِ الْحُزْنِ وَ الْبُکَاءَ.
🔸در حین اینکه راوی در منزل امام زین العابدین صلوات الله علیه مشغول روضه خوانی بود، حضرت تمام قد ایستادند و صورت مبارک خود را به دیوار منزل کوبیدند، به نحوی که بینی و سر حضرت شکاف برداشت و خون بر صورت و محاسن ایشان جاری گشت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند...
📚 دار السلام، جلد ۲، صفحه ۱۴٨، مؤسسة التاريخ العربي
📚 الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها، جلد ۲۲، صفحه ۴۸۱
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
#تاریخ_مستند
🔴 #امام_سجاد هنگامیکه نگاهش به فرزند حضرت اباالفضل سلام الله علیهما افتاد، چنین فرمودند:
▪️نَظَرَ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام إِلَى عبیدالله بْنِ عَبَّاسِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاسْتَعْبَرَ ثُمَّ قَالَ مَا مِنْ يَوْمٍ أَشَدَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ يَوْمِ أُحُدٍ قُتِلَ فِيهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ بَعْدَهُ يَوْمَ مُؤْتَةَ قُتِلَ فِيهِ ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ علیهالسلام وَ لَا يَوْمَ كَيَوْمِ الْحُسَيْنِ علیهالسلام ازْدَلَفَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ وَ هُوَ بِاللَّهِ يُذَكِّرُهُمْ فَلَا يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْياً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً ثُمَّ قَالَ علیهالسلام رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛
▪️امام سجاد علیهالسلام به عبیدالله بن عباس بن على علیهالسلام نگريست و گریه کرد و فرمود: روزى دشوارتر از احد بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نبود كه شیر خدا و رسولش، عمويش حمزه در آن جنگ به شهادت رسيد و پسازآن جنگ موته بود كه پسرعموى ايشان، جعفر بن ابیطالب شهيد شد.
آنگاه آن حضرت [با یادکرد از پدرشان] فرمود: اى حسين! روزى همانند روز [شهادت] تو نيست. روزى كه سىهزار تن كه خود را از اين امت مىپنداشتند، او را محاصره كردند و هريک در قتل ایشان به نيت تقرب به خداوند داشت. آن حضرت پروردگار را به یاد آنان مىآورد، ولی آنان هوشيار نمىگشتند تا اينكه او را به ستم و دشمنى شهيد كردند.
در اين هنگام امام سجاد علیهالسلام به فرزند حضرت اباالفضل علیهالسلام فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند كه جان باخت و خويشتن را فداى برادرش كرد تا اينكه دستان او افتاد. خداوند در برابر اين فداكارى، دو بال به او عطا كرد كه همراه فرشتگان در بهشت، پروازكنان مىگردد، همانسان كه به جعفر بن ابیطالب عطا نمود.
براى عباس [علیهالسلام]، نزد خداوند منزلتى والاست كه در رستاخيز، شهيدان تاريخ به آن غبطه مىخورند.
📚الامالی صدوق، ص 462-463، ح10
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
🔴 جزع و بی تابی #امام_سجاد سلام الله علیه تا حد قالب تهی کردن از مصیبت دفن نشدن ابدان شهدای کربلا ...
▪️[کامل الزیارات] عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَلَّامٍ الْکُوفِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَاسِطِیِّ عَنْ عِیسَی بْنِ أَبِی شَیْبَةَ الْقَاضِی عَنْ نُوحِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ قُدَامَةَ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام ... لَمَّا أَصَابَنَا بِالطَّفِّ مَا أَصَابَنَا وَ قُتِلَ أَبِی علیه السلام وَ قُتِلَ مَنْ کَانَ مَعَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ إِخْوَتِهِ وَ سَائِرِ أَهْلِهِ وَ حُمِلَتْ حَرَمُهُ وَ نِسَاؤُهُ عَلَی الْأَقْتَابِ یُرَادُ بِنَا الْکُوفَةَ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ صَرْعَی وَ لَمْ یُوَارَوْا فَیَعْظُمُ ذَلِکَ فِی صَدْرِی وَ یَشْتَدُّ لِمَا أَرَی مِنْهُمْ قَلَقِی فَکَادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ وَ تَبَیَّنَتْ ذَلِکَ مِنِّی عَمَّتِی زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ الْکُبْرَی فَقَالَتْ مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی فَقُلْتُ وَ کَیْفَ لَا أَجْزَعُ وَ لَا أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَی سَیِّدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُصْرَعِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ لَا یُکَفَّنُونَ وَ لَا یُوَارَوْنَ وَ لَا یُعَرِّجُ عَلَیْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ کَأَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتٍ مِنَ الدَّیْلَمِ وَ الْخَزَرِ ...
🔸قدامة بن زایده از پدرش نقل کرده، امام علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: ... وقتی در طفّ آن مصائب بر سر ما آمد و پدرم (امام حسین علیه السلام) و همراهان و پسران و برادران و دیگر اهل بیتش به شهادت رسیدند و اهل حرم و زنانش را سوار بر شتر کرده و به سمت کوفه حرکت دادند، من شروع به نگاه کردن به آنان کردم که بر زمین افتاده بودند و دفن نشده بودند پس آن مسئله خیلی بر دلم گران آمد و چنان از دیدن ایشان اندوهگین شدم که نزدیک بود روحم از بدنم خارج شود. عمه ام زینب، دختر بزرگ علی - علیه السلام - به حالم پی برد و فرمود: ای تنها باز مانده جد و پدر و برادرانم! چرا اینقدر بیتابی و داری خود را به کشتن می دهی؟ گفتم: چطور بی قرار نباشم و جزع و هلع نکنم، و حال آنکه می بینم که سرورم و برادرانم و عموهایم و پسر عموهایم و خانواده ام در خون خود غلتیده و بر ریگ های بیابان، غارت شده اند کفن نشده و دفن نشده اند و کسی بر بالای سرشان نیست و هیچ بشری به آنها نزدیک نمی شود، گویا آنها خانواده ای از دیلم و خزر (غیر مسلمان) هستند.
📚کامل الزیارات/باب88/ح1
📚بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء/ج28/ص57 و ج45/ص179
📚زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد/ص566
📚زینب الکبری (نقدی)/ص41
📚نفس المهموم/ص352
📚منتهی الآمال
📚جامع أحاديث الشيعة(بروجردی)/ج12/ص438
📚وفيات الأئمة/ص445
📚العوالم/ص362
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa