eitaa logo
معارف الشیعه
3.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
785 ویدیو
311 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی اسدآبادی @valiyollah14
مشاهده در ایتا
دانلود
" سلطان اجنه " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگریا گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . دانای اسرار ص۲۲۶ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معارفی " مکتب تفکیک " @maktabtafkik
🔴 " بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shias
🔴 " بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shias
🔴 " بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shias
🔴 " بگویید بروند ... " فرزند مرحوم حاج نقل می نمودند که : روزی به آقا سید موسی خبر می دهند که همسر ایشان بیهوش افتاده و حال خوشی ندارد ، آقا سید موسی متوجه می شوند که این کار از سوی اجنّه است لذا پیغامی می فرستند که پیغام را می رسانند ولی می بینند که خانم ایشان همچنان بیهوش افتاده است . دوباره برای سید موسی خبر می آورند که خانم هنوز بیهوش اند . آقا سید موسی می فرمایند که بروید به آنها بگویید اگر نروند آتششان می زنم ، وقتی این پیغام را می رسانند می بینند که خانم به هوش آمده . از خانم ایشان می پرسند قضیه از چه قرار بوده است ؟ ایشان می فرمایند : یکی دو نفر از اجنّه مرا اذیت کردند . پرسیدند مگر پیام سید به اجنّه نرسید ؟ فرمودند : دفعه اول که پیغام آوردید ، آن دو گوش ندادند منتهی دفعه دوم یکی به دیگری گفت : برویم که آقا هرچه بگویند انجام می دهند . اینگونه بود که آنها دست از سر من برداشتند . 📚 دانای اسرار ص۲۲۶ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shias