🔴 سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره #میرزا_مهدی_اصفهانی
🔹 بخش دوم 🔽
🔹مرحوم #لطیفی_نسب:
حضرت(ع) مطالب دیگری را درباره خودم و مسائل اجتماعی فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند:
«دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و تربیت دانشآموزان بپرداز»
و فرمودند: «شما چرا در این گرفتاری و بیپولی از نماز جناب #جعفر_طیار غافل بودید که نماز جناب جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم».
هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت(ع)، در همان شب کامل شد.
خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند و فرمودند: «اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار.
آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن».
از در که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم.
دقایقی بعد صدای مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم.
صبح، در حجره را زدند.
دیدم شیخ با منزلت و بزرگواری آمدهاند.
گفت: من #میرزا_مهدی_اصفهانی هستم!
بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و گفتند: خوشا به حالت، دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفتهاید، آن حوالة ما را بدهید!!!
سفره را آوردم و ایشان لقمهای تناول نمود و گفت: از آن پولها هم سکهای به من بدهید!!!
ایشان به ازای آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادی بود.
چند ماهی که در مشهد بودم محضرشان را درک کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود.
والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا
📚 منبع:سایت رسمی مرحوم #لطیفی_نسب
کانال معارفی "مکتب تفکیک"
@maktabtafkik
#تقویم_شیعه
🔴 ششم #جمادی_الاول سالروز #جنگ_موته و شهادت جناب #جعفر_طیار " سلام الله علیه "
🔻جنگ موته
▪️در سال هفتم هجرت در چنین روزی جنگ موته به وقوع پیوست. تعداد مسلمین در این جمگ سه هزار نفر و تعدا کفار صد هزار نفر بود.
این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه ای از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به قیصر روم بود، در زمینهای موته به دستور شرحبیل بن عمرو سردار لشکر روم دستگیر شد و دستهای او را بستند و گردنش را زدند. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به موته روانه فرمودند.
در این جمگ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار دادند و فرمودند: «هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه، عبداللَّه بن رواحه».
هر سه این بزرگواران شهید شدند. اول جناب جعفر به میدان آمد و بعد از مبارزه دلیرانه ای دو دست آن حضرت را قطع کردند، و با اینکه جراحتهای زیادی بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هیبت و شجاعتهای آن حضرت در میدان، کسی جرأت جدا کردن سر آن حضرت را نمی کرد. لذا دشمن دفعه حمله کرد و بدن آن حضرت را با نیزه از زمین بلند کردند. در همان لحظه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در مدینه بر فراز منبر تشریف داشتند و ماجرا را برای مردم بیان می فرمودند. ناگهان صورت مبارک را به طرف آسمان بلند کردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنایت فرمود که با ملائکه در بهشت پرواز می کند.
پس از شهادت هر سه امیر تعیین شده از طرف پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله، را در یک قبر دفن کردند. از خبر شهادت جناب جعفرپیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بسیار گریستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند.
🔻سوابق جناب جعفر
▪️اولین مردی که بعد از علی علیه السّلام به امر جناب ابوطالب علیه السّلام پشت سر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امیر المؤمنین علیه السّلام ده سال بزرگتر بود.
در حبشه هنگامی که عمروعاص و دیگران قصد داشتندذ نجاشی را راضی کنند که جعفر و همراهانش را تحویل دهد، او آیاتی از کتاب الهی تلاوت نمود که نجاشی و اطرافیانش گریستند. عمروعاص چندین بار خواست جعفر و همراهانش را نزد نجاشی افرادی نادرست جلوه دهد ولی نتیجه بر عکس شد و احترام آنها نیز نزد نجاشی بیشتر شد، مخصوصاً زمانی که آیات در رابطه با حضرت عیسی علیه السّلام قرائت شد.
آخر الامر عمروعاص غذائی مسموم تهیه کرد و برای جعفر فرستاد که آن حضرت را شهید کند، ولی گربه ای آمد و از آن غذا مختصری خورد و بقیه غذا ریخت و آن گربه هم مرد، و توطئه عمروعاص فاش شد.
در روز فتح خیبر، جعفر به همراه همسرش و دیگر مسلمانان به مدینه آمدند، و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از آمدن آنان بسیار خوشحال شدند و فرمودند: «نمی دانم به کدام خوشحالتر باشم: به فتح خیبر یا به آمدن جعفر»؟
📚 منتخب التواریخ: ص 57 - 58
📚 سیری در شرح ابن ابی الحدید: ج 2، ص 410 - 411.
📚 وقایع المشهور: ص 94
#تاریخ_مستند
کانال معرفتی "معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
#مهدویت
#عظمت_علماء_تفکیک
💢سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره مرحوم #میرزا_مهدی_اصفهانی به مرحوم #لطیفی_نسب
بخش دوم 🔽
🔻مرحوم #لطیفی_نسب:
حضرت سلام الله علیه مطالب دیگری را درباره خودم و مسائل اجتماعی فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند:
«دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و تربیت دانشآموزان بپرداز»
و فرمودند: «شما چرا در این گرفتاری و بیپولی از نماز جناب #جعفر_طیار غافل بودید که نماز جناب جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم».
هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت، در همان شب کامل شد.
خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند و فرمودند: «اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار.
آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن».
از در که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم.
دقایقی بعد صدای مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم.
صبح، در حجره را زدند.
دیدم شیخ با منزلت و بزرگواری آمدهاند.
گفت: من #میرزا_مهدی_اصفهانی هستم!
بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و گفتند: خوشا به حالت، دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفتهاید، آن حوالة ما را بدهید!!!
سفره را آوردم و ایشان لقمهای تناول نمود و گفت: از آن پولها هم سکهای به من بدهید!!!
ایشان به ازای آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادی بود.
چند ماهی که در مشهد بودم محضرشان را درک کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود.
والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا
📚 منبع: سایت رسمی مرحوم #لطیفی_نسب
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
#تقویم_شیعه
🔴 ششم #جمادی_الاول سالروز #جنگ_موته و شهادت جناب #جعفر_طیار " سلام الله علیه "
🔻جنگ موته
▪️در سال هفتم هجرت در چنین روزی جنگ موته به وقوع پیوست. تعداد مسلمین در این جمگ سه هزار نفر و تعدا کفار صد هزار نفر بود.
این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه ای از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به قیصر روم بود، در زمینهای موته به دستور شرحبیل بن عمرو سردار لشکر روم دستگیر شد و دستهای او را بستند و گردنش را زدند. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به موته روانه فرمودند.
در این جمگ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السّلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار دادند و فرمودند: «هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه، عبداللَّه بن رواحه».
هر سه این بزرگواران شهید شدند. اول جناب جعفر به میدان آمد و بعد از مبارزه دلیرانه ای دو دست آن حضرت را قطع کردند، و با اینکه جراحتهای زیادی بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هیبت و شجاعتهای آن حضرت در میدان، کسی جرأت جدا کردن سر آن حضرت را نمی کرد. لذا دشمن دفعه حمله کرد و بدن آن حضرت را با نیزه از زمین بلند کردند. در همان لحظه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در مدینه بر فراز منبر تشریف داشتند و ماجرا را برای مردم بیان می فرمودند. ناگهان صورت مبارک را به طرف آسمان بلند کردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند دو بال به آن بزرگوار عنایت فرمود که با ملائکه در بهشت پرواز می کند.
پس از شهادت هر سه امیر تعیین شده از طرف پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله، را در یک قبر دفن کردند. از خبر شهادت جناب جعفرپیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بسیار گریستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند.
🔻سوابق جناب جعفر
▪️اولین مردی که بعد از علی علیه السّلام به امر جناب ابوطالب علیه السّلام پشت سر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نماز خواند، جناب جعفر بود. او از برادرش امیر المؤمنین علیه السّلام ده سال بزرگتر بود.
در حبشه هنگامی که عمروعاص و دیگران قصد داشتندذ نجاشی را راضی کنند که جعفر و همراهانش را تحویل دهد، او آیاتی از کتاب الهی تلاوت نمود که نجاشی و اطرافیانش گریستند. عمروعاص چندین بار خواست جعفر و همراهانش را نزد نجاشی افرادی نادرست جلوه دهد ولی نتیجه بر عکس شد و احترام آنها نیز نزد نجاشی بیشتر شد، مخصوصاً زمانی که آیات در رابطه با حضرت عیسی علیه السّلام قرائت شد.
آخر الامر عمروعاص غذائی مسموم تهیه کرد و برای جعفر فرستاد که آن حضرت را شهید کند، ولی گربه ای آمد و از آن غذا مختصری خورد و بقیه غذا ریخت و آن گربه هم مرد، و توطئه عمروعاص فاش شد.
در روز فتح خیبر، جعفر به همراه همسرش و دیگر مسلمانان به مدینه آمدند، و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله از آمدن آنان بسیار خوشحال شدند و فرمودند: «نمی دانم به کدام خوشحالتر باشم: به فتح خیبر یا به آمدن جعفر»؟
📚 منتخب التواریخ: ص 57 - 58
📚 سیری در شرح ابن ابی الحدید: ج 2، ص 410 - 411.
📚 وقایع المشهور: ص 94
#تاریخ_مستند
کانال معرفتی "معارف الشیعه "
@maaref_shiaa