🔹 از نعمان بن حارث سخن رفت که در پی آن ابلاغ، از پیامبر پرسید خود، علی را بدین منزلت برگزیدی یا فرمان خدا بوده؟ و چون پیامبر، آن را امر الهی دانست، عذاب را بر خویش، خواستار شد( سآل سائل بعذاب واقع) که مفسران اهل سنت مانند ثعلبی در الکشف والبیان( ج ۱۰،ص۳۵)،ابن الجوزی در تذکره الخواص(ص ۱۹؟)، حاکم حسکانی در شواهدالتنزیل( ج ۲، ص۳۸۲) شان نزول طلیعه آیات معارج را پذیرفته و آن را گزارش داده اند و مفسران دیگری چون: ابن کثیر در تفسیرالقرآن العظیم( ج۴،ص۴۴۶)،سیوطی در درالمنثور(ج۶،ص۲۶۴)،بیضاوی در انوارالتنزیل( ج۵،ص۲۴۴)، زمخشری در کشاف( ج۴،ص۶۰۸) و فخر رازی در مفاتیح الغیب( ج۳۰،صص۱۲۱و۱۲۲)فقط با اختلاف نام( نضربن حارث،به جای نعمان بن حارث) به این روایت و شان نزول پرداخته اند و طرفه سخن آنکه، نعمان بن حارث از واژه مولا در" من کنت مولاه فهذا علی مولاه" اگر فهم عرفی ناظر بر سرپرستی( در برابر دوست و دوستی) نداشت، منطقا چنین عذابی را خواستار نمی شد و وقوع این اعجاز در آن صحرا می خواهد از ارتکاز فهم مخاطبان بر سرپرستی دلالت نماید تا بعدها، دیگران بر کجروی خویش دستاویز لغوی نجویند.
🔸امام هادی در این زیارت، از علی علیه السلام نه به عنوان" عمود الدین" که به عنوان" دین الله القویم" یاد می نماید و چگونه حضرت دین قیم و قویم خدا باشد، اما ولایتش امر مستحدث تلقی شود؟
🔹سخن پایانی آنکه امام هادی، مقصود و مصداق کریمه" عم یتساءلون " را امام علی علیه السلام می داند؛ کریمه ای که برخی روایات مقصود از آن را رستاخیز می دانند و پیوند این دو، نشان می دهد که پذیرش ولایت مطلقه امیرمومنان، نه از شئون عاقبت به خیری که عین بختیاری و رستگاری است.
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
May 11
گشتی در کتابخانه.pdf
3.54M
#اختصاصی
#لطایف_و_معارف
📚 گشتي در كتابخانه شخصي آقا
✍️ دكتر غلامعلي حداد عادل
🔻اشاره
«الْكُتُبُ بَسَاتِينُ الْعُلَمَاءِ؛ كتابها بوستانهاي علمايند» بوستانهاي سبز و قامت برافراشتهاي كه اولين ثمره آنها، يقين و آرامش است؛ «مَن تَسَلَّی بِالکُتُبِ لَم تَفُتْهُ سَلوَةٌ؛ کسی که با کتاب بيارامد، هیچ آرامشی را از دست ندهد» .
آنچه در پي ميآيد، روايت دكتر حداد عادل از حوزه مطالعاتي و كتابخانه شخصي مقام معظم رهبري (مدظله العالي) است؛ البته وي در ابتدا تصريح ميكند: آنچه ميگويم استنباطهايي است كه در خلال ساليان طولاني يعني سي سال انس و آشنايي با ايشان ـ در ذهن من جمع شده است.
معارف
❇️ قلمرو گسترده
اولين نكته اين است كه قلمرو علايق مطالعاتي ايشان خيلي رسمي و منطبق بر حوزة مطالعات متعارف روحانيان نيست. بيشتر روحانيان به اقتضاي فضاي حوزه و درس و بحثي كه دارند، منطقة خاصي در مطالعه مورد علاقهشان است. هر صنف و گروه ديگر هم همينطور هستند؛ مهندسها، پزشكها و... بالاخره هر كسي يك قلمرو مشخص و مخصوصي براي مطالعة خودش انتخاب ميكند.. .
❇️ ادامه مطلب در فایل pdf
📚منبع: نشریه معارف 71.
🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
🔰نشست دانشافزایی ویژۀ اعضای هیئت علمی و استادان:
🌗« آموزش عالی در افق 1420 ـ یک رویکرد جهانی»
«افقهای جهانیِ پیش روی آموزش عالی در تحقق اثرگذاری اجتماعی دانشگاهها»
🎙سخنران: دکتر مجتبی شریعتی نیاسر
استاد دانشگاه تهران و معاون سابق آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران
زمان: یکشنبه 18 تیرماه 1402 از ساعت 10 صبح لغایت 12 ظهر
مکان: سالن اجتماعات دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی
*این نشست به صورت حضوری و برخط برگزار و به شرکتکنندگان گواهی حضور اعطا خواهد شد.*
حضور در این نشست برای استادان و مدیران دانشگاهیِ علاقهمند به مسائل آموزش عالی کشور مفید خواهد بود.
لینک ورود برخط:
https://online.mazaheb.ac.ir/ch/virtual-courses
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#برش_کتاب
🌗 راه درک تجدد
✍🏻 دکتر رضا داوری اردکانی
🔸اصول و مبادی تجدد را کسی وضع نکرد بلکه در تاریخ ظهور کرد. اگر بپرسند واضع اصل پیشرفت چیست و چه کسی گفته است آدمی اراده است و میتواند و باید با ارادهاش جهان را صورت بشری بدهد، از کسانی مثل پترارک میتوان نام برد ولی کسی آنها را بنیانگذار اصول نمیداند. هیچکس نمیداند که چه شد و چرا ناگهان در پایان قرون وسطی، نویسندگان از قدرت علم و از آزادی گفتند و فیلسوفان و دانشمندانی چون بیکن و گالیله و دکارت با همه اختلافهایی که با هم داشتند با نظرهای کموبیش یکسان از تفکر گذشته بریدند و طرح تازه درانداختند.
🔹راه درک تجدد، راه میانه ستایش و سرزنش نیست، بلکه شیوهی نقد و درک است.
📗 بلای بیتاریخی و جهان بیآینده
🔖 صفحه 40 و 38
🌐 کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#نقد_حال
🌗 تأثیر مدرنیته بر حوزه و زندگی حوزوی
🎙آیتالله احمد مُبلّغی/ نظریه پرداز حوزوی و استاد درس خارج حوزه علمیه قم
🔶🔹تغییراتی که در جامعه بر اثر مدرنیته رخ داده و موجب ایجاد دستور کارهای مطالعاتی به ویژه در حوزه علوم دینی شده، چند نکته دارد:
🔸 اگرچه از دیرباز فقه به مسائل مستحدثه توجه داشته اما پس از مدرنیته حجم توجه به مسائل مستحدثه گسترش یافته و بسیاری از مسائل مستحدثه، موضوعاتی است که در اثر روابط اجتماعی ناشی از مدرنیته شکل گرفتهاند و فقها آنها را به عنوان مسائل مستحدثه در دستور کار مطالعاتی قرار دادهاند. به این معنا که اگر مدرنیته نبود در روابط اقتصادی و اجتماعی این موضوعات پدید نمیآمد. بنابراین بخشی از توسعهای که در دامنه فقه اتفاق افتاده بر اساس نظر انداختن به موضوعاتی است که حاصل وضعیتهای اجتماعی ناشی از مدرنیته است.
🔹 بسیاری از عالمان دین در طول تاریخ با موضوعات مربوط به دین و زندگی در جامعه سروکار داشتهاند؛ اما در دوران مدرنیته، با توسعه علوم و فناوری، تحولات فرهنگی و اقتصادی و تغییر در نگرش انسان به دنیا، نگاه عالمان دینی به دین و زندگی تحت تاثیر قرار گرفت. با توسعه علم و فناوری، بسیاری از سؤالات پیچیده درباره مفاهیم دینی مطرح شد که در گذشته مورد توجه نبود. این سؤالات شامل مسائلی مانند رابطه بین علم و دین، حقوق انسانی و.... میباشد.
🔸 با ظهور تکنولوژیهای جدید و توسعه شهرنشینی، سبک زندگی علما و خانوادههای آنان نیز تحت تأثیر قرار گرفت.
🔹 مدرنیته بسیاری از عالمان دینی را در تکاپوی بازسازی روش در مطالعات علوم دینی و فقهی قرار داد که یکی از محورهای آن موضوع ثابت و متغیر است. دانشمندانی که بهتر تحولات اجتماعی را شناختهاند و از طرف دیگر قدرت نظریهپردازی روشی در علوم دینی داشتهاند، بهتر توانستهاند در حوزه ثابت و متغیر نظریهپردازی کنند. نظریه قشر و لب، یکی از نظریههایی است که در حوزه روش شناسی مطالعات دینی و در زمره نظریههای مربوط به ثابت و متغیر مطرح شده است.
🔷🔸امروزه از فناوری برای مطالعه یا ارائه دین یا تحقیق در زمینههای مختلف آموزشی و پژوهشی یا تبلیغی دین استفاده گستردهای می شود، به طوری که هیچ فردی نیست که از فناوری و محصولات آن برای تعمیق مطالعات دینی و گسترش دامنه مطالعات دینی استفاده نکند؛ لذا شکل مواجهه علما با مدرنیته را میتوان در سه مقوله دانست:
1️⃣ برخی علما به صورت هرچه تمام تکنولوژیهای حاصل از شرایط مدرنیته را پذیرفتهاند.
2️⃣ برخی دیگر در مواجهه با شرایط اجتماعی حاصل از مدرنیته _ یعنی موضوعات جدیدی را که مدرنیته خلق کرده است یا واقعیتهایی را که در عرصه شکلدهی به نظامهای اجتماعی ایجاد کرده است_ مشکلی ندارند. یعنی این علما در زمینه پارهای از عناصری که در سبک زندگی رخ داده با احتیاط بیشتری حرکت کرده و بخشهایی از سبک زندگی را که منافی با ارزشهای مسلم اسلامی نیست، پذیرفتهاند.
3️⃣ اکثریت علما نگاه مثبتی به مجموعهای از اصول و اندیشههایی که مدرنیته در نوع نگاه به زندگی ارائه کرده، ندارند.
کانال نشریه معارف🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
#معرفی_کتاب
🔻پرسش و پاسخ دانشجویی با موضوع
امام موسی کاظم (علیه السلام) ، تاریخ و سیره
📚 برای مشاهده متن کامل کتاب، به این آدرس مراجعه فرمایید:
https://www.porseman.com/!k73
جهت درج سوال و ارسال نظرات خود مي توانيد از راه هاي زير استفاده کنيد:
🌐 سامانه پرسمان: porseman.com
📲 پيامك : 30001619
📩 ربات سروش، ایتا ، گپ و بله @porsemanbot
📦 پرسمان در پيام رسان هاي سروش، ايتا، گپ و بله @Porseman
🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
🌗 تلاش علمی امام کاظم(ع) در مقابل اهل حدیث
🌸به بهانه میلاد با سعادت امام کاظم (ع)🌸
🔸یکی از مهم ترین فعالیت های علمی امام کاظم(علیه السلام)، مقابله با اهل حدیث بود. جماعتی که بعد از آزاد شدن نقل احادیث نبوی، متأثر از موج جعل احادیث، پدید آمده بودند و با بازتفسیر ظاهرگرانه و انحرافی از آموزه های قرآنی و اسلامی، معضلات معرفت شناسانه فراوانی پدید آوردند. مرور مثال هایی از شیوه مواجهه امام(ع) با آنها نشان می دهد که حضرت چگونه تمامی تلاش شان را برای زدودن اثر فعالیت های انحرافی اهل حدیث از جامعه آن روز به کار گرفتند.
🔹 اهل حدیث در مسأله جبر و اختیار، جبری مسلک بوده و این اندیشه، افراطی در برابر تفریط «معتزله» بود. روشن است که اعتقاد به جبر می توانست پایه های قدرت خلفا را تقویت کرده و اشتباهات آنها را توجیه کند. هم چنانکه می توانست مردم را از اعتراض نسبت به آنها بازدارد. در نقلی آمده است که «حسن بصری» را تهدید کردند که اگر دست از عقیده خود به اختیار بر ندارد، حکومت را خبردار کنند.(1) اهل حدیث برای اثبات عقیده خود به برخی از آیات و روایات تمسک می کردند. در برابر، «اهل عدل» نیز به آیات دیگر و نیز روایاتی تمسک می کردند. در اینجا نیز فهم درست آیات و بازگرداندن متشابهات به محکمات مهم بود.
🔸از جمله روایات این باب، حدیث «السَّعِيدُ مَنْ سَعِدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ الشَّقِيُ مَنْ شَقِيَ فِي بَطْنِ أُمِّه»(2)؛ (سعادتمند کسی است که در شکم مادرش سعادتمند شد و شقاوتمند کسی که در شکم مادرش شقاوتمند شد). این حدیث می توانست به گونه ای معنا شود که مذهب جبر را به طور کامل مورد تأیید قرار دهد، از این رو مشکلاتی را در ذهن یاران ائمه(عليهم السلام) به وجود آورده و آنان درباره معنای درست حدیث سؤال می کردند. در این باره، از امام کاظم(ع) سؤال شده است. ایشان در پاسخ فرمود: «انسان شقی کسی است که، وقتی در شکم مادر است، خداوند می داند که او کردار اشقیا را دارد و سعید کسی است که وقتی در شکم مادر است، خداوند می داند او کردار سعادتمندان و نیک بختان را دارد».(3)
🔹همچنین در بحث های مربوط به جبر و اختیار سؤالی از امام(عليه السلام) درباره «عامل معصیت» هنگام ارتکاب آن توسط بنده، شد. آن حضرت پاسخ روشنی ارائه داده، فرمودند: «لَاتَخْلُو مِنْ ثَلَاثَةٍ: إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَيْسَتْ مِنْهُ فَلَايَنْبَغِي لِلْكَرِيمِ أَنْ يُعَذِّبَ عَبْدَهُ بِمَا لَمْ يَكْتَسِبْهُ وَ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنَ الْعَبْدِ وَ لَیْسَ کَذَلِکَ، فَلَايَنْبَغِي لِلشَّرِيكِ أَنْ يَظْلِمَ الشَّرِيكَ الضَّعِيفَ وَ إِمَّا أَنْ تَكُونَ مِنَ الْعَبْدِ وَ هِيَ مِنْهُ فَإِنْ عَاقَبَهُ اللَّهُ فَبِذَنْبِهِ وَ إِنْ عَفَى عَنْهُ فَبِكَرَمِهِ وَ جُودِهِ»(4)؛ [عمل بنده] از سه حالت خارج نیست: یا آن که از خدای عزّ و جلّ صادر شده و ربطی به بنده ندارد، [در این صورت] سزاوار نیست که خداوند کریم، بنده اش را به آنچه انجام نداده، عذاب دهد و یا آن که [عمل بنده] مشترکاً از خداوند و بنده صادر گشته، در این صورت سزاوار نیست که شریک قوی [خدا] به شریک ضعیف [بنده] ظلم کند و یا آن که عمل بنده از خود بنده صادر شده و از اوست، در این صورت اگر خداوند او را عذاب دهد، به دلیل گناهی است که از وی سر زده است و اگر خداوند از گناه بنده چشم پوشی کند، ناشی از کرم و بخشش خداوند است.
📗 معاونت پژوهش پایگاه آیت الله العظمی مکارم شیرازی
📚 پینوشتها:
1. الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، دار الكتب العلمية ، بيروت، 1410 هـ ق، الطبعة الأولی، ج 7، ص 122؛
2. نهج الفصاحة، پاينده، ابو القاسم، دنياى دانش، تهران، 1382، هـ ش، چاپ چهارم، ص 529.
3. التوحيد، نويسنده: ابن بابويه، محمد بن على، محقق/ مصحح: حسينى، هاشم، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1398 هـ ق، چاپ اول، ص 356.
4. بحارالأنوار، همان، ج 108، ص 59.