🚩 عنايت حسینی(ع) به عالم و عامی
🔶 عالم ربانی آیتالله سيدحسين يعقوبي قائنی (از شاگردان عارف دلسوخته آیتالله محمدجواد انصاری همدانی(ره)) ضمن اشاره به این که فتح باب عشق و محبت فوقالعاده الهی برای او از راه توسل به حضرت سيدالشهدا(ع) عنايت شد، چنانکه عارفبالله آیتالله رضوي کشمیری(ره) (از شاگردان آیتالله قاضی(ره)) به او میفرمود: «امام حسين(ع) عجب فيوضات و معاني مهمي را مفت و مجاني به شما ميدهند!»، داستان «مرحوم حاجي صابونی» را به نقل از دكتر احمدخان احسان، تعریف میکند؛ که خلاصه آن چنین است:
✅ مرحوم حاجي صابونی كه در اطراف تهران صابونپزي داشت، به هر دری ميزد تا برايش فتح بابي شود، موفق نميگشت. حتی نزد اقطاب صوفیه و بعضي از كسانيكه مدعي مقامات معنوي بودهاند رفت، ولی متوجه شد كه آنها مطلوب او نيستند. او میگفت: سالها كارم فكر كردن بود و در موقع تفكر به قدري از خود غافل ميشدم كه يك بار در اتاق مشغول فكر بودم، بعد از ساعتي متوجه شدم يك پوست گردو در زانويم فرو رفته و خون جاري شده است و اصلا متوجه نشدهام! با این وجود، پس از ده سال تفكر چيزي نفهميدم. سرانجام عازم كربلا شده و يك اربعين به حضرت سيدالشهدا(ع) توسل جستم تا برايم فتح بابي شود.
هر شب به حرم ميرفتم و نافلة شب را نيز در آنجا ميخواندم. شب چهلم فرا رسيد و چون تا آن شب هيچ خبري نشده بود، حالت يأس به من دست داده و مردد شدم كه آيا آن شب نيز حرم بروم يا نه؟! آن شب مأيوسانه و با حالي بسيار افسرده به حرم رفتم. نماز شب را خواندم و در سجدة بعد از نماز وتر بودم كه در مكاشفهاي حضرت سيدالشهدا(ع) به من فرمودند: «به ايران بازگرد. فيض ما به قدر ظرفيتت به تو خواهد رسيد».
حاجي صابوني در حالي كه فيض امام حسين(ع) تمام وجودش را گرفته بود بسيار مسرور و با نشاط با كالسكه عازم ايران ميشود و در طول راه كتاب «لسان الغيب» را كه كتابي نسبتاً قطور و پر از حكمت است به شعر سروده و اطرافيانش مينويسند! آنگاه در ايران پس از آنكه به خود آمده و حالش عادي ميگردد، كتاب «بيان الغيب» را در توضيح و شرح «لسان الغيب» بيان مينمايد. دكتر احمدخان ميگفت: من «امي» بودن پيغمبر اكرم(ص) را درست درك نميكردم تا اينكه با حاجي آشنا شدم. و چون ميدانستم او سواد ندارد وقتي آن تحول فوقالعاده و حكمتهاي پر ارزش را از او ديدم اين مسأله برايم حل و قابل درك شد.
✅زماني كه جناب آخوند خراساني(ره) صاحب «كفاية الاصول» در نجف تدريس ميكرد، حاجي صابوني به نجف رفته، در درس جناب آخوند شركت نمود. مرحوم آخوند بحث مشكلي را عنوان كرده، پس از سه روز بحث پيرامون آن، روز چهارم به نتيجه رسيده و مبحث را خاتمه دادند و از نظر شاگردان حاضر در درس نيز امضا شد.
پس از درس، حاجي با قباي بلند و كلاه نمدي در بين راه جلو رفته، سلام ميكند و ميگويد: آقا! مطلبي را كه در اين سه روز مورد بحث قرار داديد متأسفانه به نتيجة صحيحي در آن نرسيديد. جناب آخوند سوال ميكنند: به چه دليل؟ حاجي جواب مناسبي ميدهد. مرحوم آخوند كه جواب متين حاجي را ميبيند متوجه متانت علمي وي ميشود و آدرس محل سكونت او را گرفته و در خلال مدتي كه حاجي در نجف بوده، هر شب عباي خود را بر سر كشيده، نزد او ميرود و تا صبح با ايشان به مباحثات علمي ميپردازد. بعدها نيز كه حاجي صابونی به تهران برگشت، با يكديگر مكاتباتي داشتند كه مرحوم آخوند سوالاتي ميكرده و حاجي جواب ميداد. دكتر احمدخان به آیتالله سيد يعقوبي قائنی ميگفت: من آن نوشتهها را دارم. (تلخیص از كتاب سفينةالصادقين)
#اربعین_حسینی
۶ آبان ۱۳۹۷
1_31298173.pptx
8.22M
📌فایل POWREPOINT تغییر و نوآوری در معارف اسلامی #حجت_الاسلام_قریشی
#پژوهشگاه_فرهنگ_و_معارف_اسلامی
۷ آبان ۱۳۹۷
🌻 روش شناسی مناظرات امام رضا(ع)
🖌 پیش از بیان اجمالي نمونههايي از این مناظرات، باید به چند نكته روششناختی موجود در شیوه مناظره امام(ع)اشاره كرد كه برخی از آنها امروزه نیز در میان متفكران مغرب زمین مورد توجه قرار گرفته است:
🔶 1. شاید مهمترین نكته روش شناسانه در این مناظرات این است كه ایشان علاوه بر استدلالهاي خود با عمل و رفتار توحیدی، مردم را به انتقال اعتقادات ذهنی به عملی دعوت میكرد. این به آن معناست كه تنها عقل و آگاهی انسان نیست كه باید در پذیرش حقیقت قانع شود بلكه در حقیقت جویی، عواطف و سایر امكانات وجودی آدمی هم باید مورد توجه قرار بگیرد؛ و این نكتهای است كه امروزه در میان مباحث جدید معرفتی نیز مورد توجه بسیاری از متفكران قرار دارد.
🔶 2. رویه امام رضا(ع)در مناظرات این نبود كه اعتقاد خود را بر طرف مقابل تحميل كند و يا اعتقادات اسلام را براي او حقبالقوه فرض نمايد. در واقع حضرت(ع)در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری جویی نبود بلكه با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی میپرداخت.
🔶 3. اصلي كه در مناظره وجود دارد این است كه نمیشود با هیچ فردی مناظره كرد مگر اینكه مشتركاتی بین افراد وجود داشته باشد، به عبارتي دیگر هر انساني حتی اگر بخواهد از دیگری سؤالی بپرسد، باید یك امر مشترك بین آنها وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترك برای رفع مجهولات خود استفاده كند. در واقع باید از مشتركات برای رسیدن به اختلافها و رفع آن حركت كرد. *
🔶 4. نكته بسیار مهم قابل استنباط از مناظرات حضرت این است كه ایشان به رغم علم به نیت سوء ماٌمون در برگزاری این مناظرات، از اين جلسات سر باز نزد و ضمن پرهیز از نیت خوانی (هر چند دقیق و درست كه خود مبتنی بر بصیرت اهل بیت(ع) است) در مقام بحث و نظر به آن اعتنایی نكرد. به بیان دیگر سخن گوینده،( البته در مقام بحث و نظر نه در میدان جنگ مانند ماجرای مواجهه خوارج باحضرت علی(ع)در جنگ صفین) باید مورد توجه باشد نه شخصیت و نیت وی.
*. گفتگوی علامه سید جعفر مرتضی العاملی، مورخ و اندیشمند لبنانی با تارنمای آینده.
📚 منبع: نشریه معارف، شماره 82.
۱۰ آبان ۱۳۹۷
♻️ سلسله مباحث گفتارپژوهی(49)
👈 نوشته ذیل، ادامه نکات مهم بدست آمده از مصاحبه اساتید پیشکسوت و موفق دروس معارف اسلامی در موضوعات مختلف با عنوان گفتار پژوهی است، که با ذکر نام استاد به صورت دستهبندی شده تقدیم میگردد.
🔶 اهمیت اولین جلسه در شروع نیمسال تحصیلی
✅ 20. حجت الاسلام و المسلمین اکبر فرحزادی، استاد دروس معارف در دانشگاههای کشور: در جلسه اول همیشه سعی دارم ارتباط گیری لازم را با دانشجو داشته باشم، ضمن اینکه یک اعتبار زایی نیز برای خودم ایجاد کنم، نه اینکه جلوهگری و یا خودستایی کنم، امّا به نظر من تا این حد اعتبار زایی خودش اثر گذار است، اینکه دانشجوبداند تجربیات استاد چقدر است خیلی مهم است ، البته نوع دیگری از این اعتبار زایی هم داریم وآن اینکه استاد تلویحاً وغیر مستقیم و به اصطلاح چراغ خاموش برای خود ایجاد می کند نه به طور مستقیم، مثلاً من بجای اینکه بگویم 30 سال سابقه تدریس دارم یک خاطره از تدریسم در 30 سال پیش تعریف می کنم، یا به صورتی تلویحاً به توانمندیهای خود در مورد کتابها یا مقالات در طول تدریس اشاره می کنم، مسلم است که یک اعتبار اصلی هم وجود دارد و آن نوع تدریس است که هر چه بهتر باشد وجذاب تر ، اعتبارزایی واعتبارافزایی بیشتری برای استاد ایجاد می شود. متأسفانه گاه دیده می شود مدرسان محترم در ایجاد این اعتبار زایی مسیر انحرافی می روند ویک سری حرفها یا حرکات سبک و.... از خودنشان می دهندتا هم ایجاد صمیمیت نمایند و ارتباطگیری داشته باشند و هم برای خود اعتباری بدست آورندکه نتیجه عکس می دهد.
✅ 21. دکتر علی اصغر کاملی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی: همیشه سعی دارم در جلسه اوّل با نشاط و روی باز وارد کلاس شوم تا آن سنگینی خاص این جلسات را که مخصوصا بایک فرد ملبّس به لباس روحانیت وجود دارد بشکنم ، چگونگی ورود به کلاس مخصوصا در اولین جلسه ترم بسیار مهم است، نیاز به یک کار روانشناسی دارد، چگونگی برقراری ارتباط با دانشجویان گاه کلاس با کلاس و نوع رشته دانشجویان و... فرق می کند!
✅ 22. دکتر محمد شریفانی عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز: معمولاً در جلسه اول خودم را مستقیماً معرفی نمیکنم، خصوصاً با توجه به ملبس بودن و حساسیتهای موجود، اگر چه در طول ترم هر جا که لازم باشد و جا داشته باشد به نوعی از تخصص خود در زمینه روان شناسی و تعلیم و تربیت یا فعالیتهای انجام گرفته در حوزه تفسیر قرآن به طور غیرمستقیم یاد میکنم، همیشه سعی میکنم دانشجویان را به استفاده از همکاران محترمی که در زمینه های مختلف علمی کار کردهاند راهنمایی کنم، در جلسات اولیه راجع به نحوه درس خواندن و اهمیت آن و بهرهگیری از عمر و احترام به علم و عالم صحبت میکنم، بر روی قانون مداری و رعایت حق دیگران در کلاس و حضور غیاب تأکید مینمایم.
#گفتارپژوهی
۱۲ آبان ۱۳۹۷
♻️ سلسله مباحث گفتارپژوهی(50)
👈 نوشته ذیل، ادامه نکات مهم بدست آمده از مصاحبه اساتید پیشکسوت و موفق دروس معارف اسلامی در موضوعات مختلف با عنوان گفتار پژوهی است، که با ذکر نام استاد به صورت دستهبندی شده تقدیم میگردد.
✅ اهمیت اولین جلسه در شروع نیمسال تحصیلی
🔶 23. دکتر محمدمهدی امامی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی: درباره شرکت نکردن دانشجویان در جلسه یا جلسات اولیه ترم، که خود معضلی است همیشه میگویم اینکه شما نمیآیید، خود یک خیانت است، شما که اینجا خیانت میکنید، از کجا معلوم بعدهم خیانت نکنید، ما از حقوق نجومی و اختلاس و ... مینالیم، خوب عاملین اینها همین کسانی بودهاند که پشت این میزها نشستهاند، بعدها آسیب میزنند، از جای دیگر که نیامدهاند! در جلسه اول توضیحی راجع به چگونگی تفکر و اندیشه و تأمل بیان میکنم و از آنها نظرخواهی هم دارم، اینطور جو کلاس و طرز تفکر دانشجو هم به دستم میآید، در جلسات دوم یا سوم عملاً وارد بحث میشوم، البته بعد از معرفی مختصر خود چون معتقدم باید مشخص شود دانشجو با چه کسی درس برداشته، درباره نحوه مدیریت کلاس و روش تدریس صحبت میکنم، مثلاً نیازمحور، البته با محوریت سرفصلها و ... ، به دانشجویان توضیح میدهم این کلاس برای من حکم درس تخصصی را دارد، من یک درس تخصصی را ارائه میدهم و برایم این درس مهم است، شما هم باید زحمت کشیده و وقت بگذارید، مثل کلاسهای دیگر که دارید، بنابراین به حضور و غیاب اهمیت میدهم، به تأخیرها حساس هستم، این حضورها و فعالیتها در کلاس چه بسا در پایان ترم بتواند به شما کمک کند و در نمره اثر بگذارد، این انتظار را داشته باشید که نمره پایان ترم شما چه بسا نمره واقعی امتحانتان نباشد!
🔶 24. دکتر ولی الله نقی پورفر، دانشیار دانشگاه قم: در مورد اولین جلسه هر ترم و معرفی استاد به مخاطبان به نظر بنده همه کلاسها یکسان نیستند، در بعضی کلاسها احساس می کنم باید خودم را و کار هایی را که انجام دادهام را بازگو نمایم تا دانشجو بداند با چه کسی روبروست، چون گاه بعضیها مدرس معارف را به قول معروف یک آچار فرانسه به حساب می آورند و حرمتی برای او قائل نیستند، سپس توضیح می دهم که بحثهای ما خوراک همیشگی وروزانه شماست، شاید بعضی مطالب در رشته های مختلف با توجه به شغل آینده شما تا آخر عمر اصلا بدردتان نخورد، ولی مطالب دروس معارف با زندگی و شخصیت شما ربط دارد! در فضای جامعه و ارتباطات خود باید بتوانید از هویت خود دفاع کنید و....، متاسفانه بعضی از همان ساعت اوّل سوال می کنند: استاد تستی است یا تشریحی؟! می گویم : خدا خیرت دهد تو وقتی با یک جوان مسیحی یا ... روبرو شدی چه چیزی را می خواهی تست بزنی یا...! باید منطق بحث به دستت بیاید، خودشان هم می خندند، میگویم: این سوال خجالت آور است.شما باید توانمند باشید ، قدرت دفاع داشته باشید.
#گفتارپژوهی
۲۳ آبان ۱۳۹۷
۲۴ آبان ۱۳۹۷
۳۰ آبان ۱۳۹۷
۳۰ آبان ۱۳۹۷
🕋 طلوع سبز محمّد (ص) قسمت اول
🖌 ابوالفضل فيروزي(نينوا)
✅ ... و جهان سياهترين شب يلدايي خويش را سپري ميكرد؛ و انسان سنگينترين فصل غربت را. سينه سوزان صحرا در حسرت قطرهاي، آه ميكشيد، و گلشن عالم از دود گناهان آدم گلخني دهشتزا مينمود. شهر گند شهوت ميداشت و كوچهها بوي وحشت؛ و از بامها ناله بوم بر ميخاست.
در رگهاي شهر شب، شرنگ مرگ جاري بود، و بر چهرهاش گرد ماتم نشسته؛ و بر سر درختان غبار غربت و اندوه سنگيني ميكرد. دود آه مظلومان سر به كاخ آسمان ميساييد و بر سفره دل دردمندان قوتي جز زقّوم ظلم ديده نميشد. در بيشة فرياد، سكوتي دهشت زا حكمفرما بود و گهگاه جز مويه قمريان اندوه، صدايي به گوش نميرسيد. قناتها خشكيده بودند و در چاهساران كبوتران وحشي نغمة غم ميزدند. در گلستان غزل، هَزاران شيدا، عشق را فراموش كرده و در لالهزار سحر، سينه سرخان سر در پَر خويش فرو برده بودند. در گلشن راز نجوايي نبود، برتاب شاخهها گنجشكي نميرقصيد و قشقرق شادي گنجشكها برپا نبود. شانه سري، گيسوي درختي را، زينت نميداد چكاوكي، در عشق گلي، سينه چاك نميزد و دست نسيم، زلف چمن را، نوازش نميكرد. از نيستان غربت، نواي غم و از كاروان هستي آهنگ ماتم، به گوش ميرسيد. پرندهاي، عشق پريدن، بياباني حال روييدن، باغي دماغ بوييدن، چشمهاي شوق جوشيدن، آهويي امان غنودن و ميوهاي مهلت رسيدن، نداشت. غنچهها نشكفته، داغ پژمردگــي ميديـــدند وآلالههاي داغ، در سردي آغوش خاك ميآرميدند. باري، روزها با سوزها همراه بود و در هيچ دلي چراغ اميد، كورسويي نميزد.
🔶 و در اين بعدازظهر غمانگيز پاييز تاريخ، كه جهان در سياهترين شب هيس و هراس نفس ميزد و انسان سنگينترين فصل غربت و بيكسي را سپري ميساخت، به ناگاه نسيم انس از حضـرات قدس، دريچهاي از سرا پرده غيبالغيوب به سوي آفاق نگران حسرت گشود و نوري از چشمه سار نورالنور، در ظلمت خاك وزيدن گرفت. توفان لطف سرمدي از اقيانوس موّاج و بيكران رحمت لايتناهي ربّاني، درّي يتيم از صدف غيرت به ساحل وجود افكند؛ درّي كه از تلألؤاش، چشم صيرفيان دهر برق زد و دل دردمندان شهر روشن گشت. نگاري آمد از نگارستان ملكوت و مردي رسيد از مردستان جبروت.
🔶 صنمي كه با يك كرشمهاش بازار بتان شكست گرفت؛ دلبري كه لعل لبانش رونق قنادّان برد؛ و دلداري كه مشك گيسوانش دكّه عطاران بست!
🚩 مهري كه با طلوعش، شراب نور در رگهاي منجمد شهر شب جاري كرد و چراغ لاله در دامن سياه دشت شب روشن ساخت. گلعذاري كه از عرق پاك جبينش صد هزار باغ گل محمّدي جوشيد. كسي كه با آمدنش در عالم و آدم شور و ولوله افتاد و شكوفه شادي در باغ چهرهها شكوفا شد. فرشتگان سپيدپوش آسماني هلهله كنان به ميهماني زمينيان آمدند و عطر آواز بال جبرئيل امين در جهان پيچيد. دختران خنياگر آسماني شورانگيزترين آوازها را ســر دادنــد و حــوريان بهشت دست افشان و پاكوبان، سرانداختند و جهان طلوع سبز محمد(ص)را جشن گرفت.
✅ نگاري رسيد كه؛ مكتب نرفته به غمزه مسأله آموز صد مدرّس شد؛ و مردي آمد كه هزار چشمه خورشيد در نگاهش بود. بهاري كه در نخستين صبح تنفسش، زمين و آسمان تنفّس كرد. ستارهاي كه در طليعه طلوعش آتشكده هزاره فتنه، خموشي گزيد. آفتابي كه از هُرم نفسش بركههاي فريب خشكيد و ماهي كه از طاق ابروانش بر طاق كسري شكست افتاد. محبوب چهارده سالهاي كه به يمن مقدمش چهارده كنگره از كاخ استبداد، فرو ريخت...
ادامه دارد...
📚 منبع: نشریه معارف، شماره 83.
http://maarefmags.ir/node/1868
۳ آذر ۱۳۹۷
🕋 طلوع سبز محمّد (ص) قسمت دوم
👈 ابوالفضل فيروزي(نينوا)
🔶 مردي كه رؤيايش، خواب از سرخفتگان پرانيد؛ هيبتش، پشت مستكبران لرزانيد؛ و از همتش آه از نهاد شيطان برآمد.
بامدادان و شامگاهان كه رايحه بهشتي اذانش فضا را آكنده ميكرد، پروانههاي شيدا در حـريم مقدس شمع وجودش در طواف ميشدند؛ در شعله آواز آسمانيش پر ميسوختند؛ و در صفوفي مرصوص در محراب ابروانش مبهوت ميشدند؛ و از نيلوفر گيسوانش مدهوش و چون بر خاك ميافتادند با حبلالمتين دستار بلند عشق او تا بام عرش عروج ميكردند.
✅ نميدانم در افسون لبش چه رمزي بود كه بهار شكوفا ميشد! و در عمق تبسّمش چه سرّي بود كه در كوچه باغ دلها شكوفه مي¬وزيد! در ترنم آهنگش مرغان بهشتي ترانه ميخواندند و در شعله آوازش پروانههاي شيدا پرميسوختند! غنچة لب چو ميگشود، بوي بهشت ميوزيد و از باغ دهانش، دامن، دامن گل محمدي(ص)ميريخت و از تنگ لعلش، كوزه، كوزه عسل مي¬تراويد! با فوّارة آسماني آوازش، حوض چشمان اهل دل از بيم و اميد سر ميرفت؛ و چون سكوت ميكرد هزار قافله فرياد در سكوتش بود. كوهساري بيفرياد مي ماند كه از سطوت سكـــوتش باد در صحرا حبس ميشد! غبار نعلينش سرمه چشم حــوريان بود و از ردّ پايش شميم بهشت بر ميخاست!
🔶 آه! گر چه سيه دستي، مـــرواريد دنــدانش را شكست، ولي به خدا سوگند! شكستهاش هم بازار درّ فروشان را شكست!
خدايا! چه بگويم كه هزاردستان حمد و ثنا، وصف گلعذارش نتواند كرد و طوطيان شكّرشكن، شرح شيرين لبش نتوانند نمود. شاهبازان تيزبال شديدُ القوي در حريم آسمان لاهوتش پر شوند و باد سواران سليمان سلطنت در سنگلاخ صحراي سوزان عشقش پي گردند.
🌻 سيد و مولاي من! به خدا سوگند! بهشت در نسيم صلوات تو سبز ميشود و دوزخ با شبنم عشق تو سرد ميگردد! آفتاب هستي از عطسه مبارك تو چكيد و آدم و حوا از دم قدسي تو روييد و روزي نيز قافله قطرات وجود به غدير كوثر بيكرانه تو متصل خواهد شد!
🌺 حبيب من! پيامبران به احترام تو برخاستهاند؛ و منظومه درخشان و با شكوه عترت از آفتاب جمال تو فيض ميگيرد! ستارگان تابناك ولايت از دامن مهر زهراي تو طلوع كردهاند. جنّت و جهنم از عشق و نفرت وصي تو شكل ميگيرد و مهدي موعود براي تو برخيزد؛ همان موعود سبزي كه در رجعت سرخش ترديدي نيست!
ما عشق ز مكتب تو آموختهايم
صد لاله به مهر تو برافروختهايم
در كوره سوزان محبّت اي دوست
دل سوخته سوخته سوختهايم
📚 منبع: نشریه معارف، شماره 83.
http://maarefmags.ir/node/1868
۳ آذر ۱۳۹۷
گزارش تصویری:
گفتگوی نوین پژوهشی (جلسه 100)
موضوع: نظریه مقاومت با تأکید بر تحولات جاری یمن
ارائه کننده: دکتر سیدعلی موسوی نژاد
🔸 پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انقلابیون یمن سرخوردگی و ناامیدی خود را فراموش نموده و مواضع انقلابی خود را احیاء و بازسازی نمودند
🔸 چشم انداز یمن مقاومت است و عربستان نمیتواند هسته تمدنی و مذهبی یمن را از بین ببرد و همان طور که کشورهای عربی با حزب الله کنار آمدند عربستان نیز باید کنار آید.
زمان: چهارشنبه 97/09/07
مکان: قم، بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه 4، پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی
۷ آذر ۱۳۹۷
♻️ سلسله مباحث گفتارپژوهی(51)
نوشته ذیل، ادامه نکات مهم بدست آمده از مصاحبه اساتید پیشکسوت و موفق دروس معارف اسلامی در موضوعات مختلف با عنوان گفتار پژوهی است، که با ذکر نام استاد به صورت دستهبندی شده تقدیم میگردد.
🖌 مدرسان جوان و تازه کار بهتر است بدانند ...
🔶 35. دکتر مصطفی اسماعیلی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی:
مهمترین توصیهها به اساتید جوان و آنانی که میخواهند وارد این عرصه شوند این است که:
1ـ سوز و عشق تدریس و هدایت جوانان را داشته باشند.
2ـ صلاحیتهای لازم برای تدریس را کسب نمایند.
3ـ تقوا را همیشه مدنظر داشته باشند.
4ـ مطالعه و به روز بودن اطلاعات و فهم درست دین دغدغه آنان باشد.
5ـ به دانشجویان عشق بورزند و آنان را دوست داشته باشند.
🔶 36. دکتر حمیدرضا طالقانی اصفهانی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: استاد باید دغدغه هدایت داشته باشد. در سیره پیامبر(ص) بسیار سراغ داریم که وقتی دعوت هدایتگرانه او را لبیک نمی گفتند، درخلوت می گریست و کار به جایی می رسیدکه قرآن به او از این جهت که جانش را در دعوت به مخاطره می اندازد و آنقدر غصه راهیابی مردم را می خورد که سلامتی اش تهدید می شود، به نوعی هشدار می دهد.
🔶 37. دکتر محسن ادیب بهروز، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران: مهمترین توصیهام به اساتید متقاضی و جوانی که تازه وارد این عرصه میگردند همان بحث خالص کردن انگیزه است، تدریس چنین درسی نباید دغدغه شغلی مدرس باشد، مجموعه روایاتی هم داریم که عذاب را برای کسانی میداند که با قال الصادق و قال الباقر (علیهم السلام) بخواهند در آمدی کسب کنند. مطلب دیگر، موضوع مطالعات آنهاست، در حوزه مطالعات و آشنایی با شبهات، جامعیت نسبی را داشته باشند و اطلاعات به ظاهر جانبی خود را به روز نمایند. دروس تاریخ از دروس اندیشه اسلامی، از آشنایی با منابع اسلامی و ... جدا نیست.
#گفتارپژوهی
۱۰ آذر ۱۳۹۷