به مسجدآلالرّسول رفتم تا آنجا را آماده کنم که مرکز امدادرسانی باشد.همهی نگاهها به مسجد دوخته شد.دوسه ساعت بیشتر طول نکشیدکه یک کامیون پراز نان وخرما وهندوانه وپنیررسید.بلندگوی مسجد راباتلاوت قرآن باز کردیم وبعداعلام کردیم که مسجدآلالرّسول مرکزکمک به مردم و رساندن غذا برای نجات مردم است.به برادرانم گفتم:به هرکس که میآید،غذا بدهید؛اگرگفت کم است،بیشتربدهید؛اگردوباره هم آمد،به اوبدهیدو نگویید قبلاً گرفتهای.باید بدینوسیله نگذاریم مردم حریص شوند.البتّه مطمئن بودم که برادرانِ سایر شهرها نیزبه کمک ماخواهندآمد.واین چنین ماکارامدادرسانی را آغاز کردیم.
من خودم میان برادران به دقّت تقسیم کار کردم.یک تشکیلات جدّی شکل گرفت.ومن ازتجربهی سابق خود در زلزلهی فردوس درسال۱۳۴۷ استفاده کردم.درشهریورآن سال،درفردوس واطراف آن زلزلهی نسبتاً شدیدی اتّفاق افتاد.من وگروهی از برادران برای کمکرسانی به آنجارفتیم وبیش ازدوماه ماندیم وطیّ آن،تجربیّات ارزشمندی در زمینهی کمک به مردم ونیزبسیج نیروهای مردمی به دست آوردیم.من ازآن ایّام خاطرات جالبی دارم.درهرحال،کارما درایرانشهرپنجاه روز ادامه یافت.به دیدار مردم در خانهها وآلونکهاوچادرها میرفتیم.تعدادافرادخانوارهاراآمار گرفتیم.گاهی ارقامی که به ماداده میشد،دقیق نبود؛ولی حمل برصحّت میکردیم وبررسی مجدّدنمیکردیم.مابه اعماق احساسات وعواطف مردم نفوذکرده بودیم...
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
درآن روزهای امدادرسانی،آقای حجّتی ازسنندج به ایرانشهرآمد.او درسنندج بیمارشده بود ومرخّصی گرفته بودتابه کرمان برود،آنها هم به اواجازه داده بودند.او ازکرمان برای دیدن مابه ایرانشهرآمد.آمدنش فرصتی برای تجدید دیداربود.باهم شب راتاصبح بیدارماندیم.صبح ازاو دعوت کردم تابه شهر برویم وباماشین من در شهربگردیم.خودم پشت فرمان نشستم واو کنارمن نشست.وقتی دید مردم،از زن ومرد وکودک،موقعی که اتومبیل مارا میبینند،برای مادست تکان میدهند وبه ماسلام میکنند،شگفتزده شد.باتعجّب گفت:به یاد داری درآغاز،مردم حتّی ازسلام دادن به ما دریغ میکردند؟گفتم:بله،به یاد دارم؛امّا وقتی فردی شریک غم وشادی مردم میشود،این چنین جایگاهی در دل آنها مییابد.
درپایان پنجاه روزامدادرسانی،وپس ازبرطرف کردن آثارسیل تاجایی که میتوانستیم جشن بزرگی برپاکردیم.ومن در آن جشن سخنرانی کردم؛که هنوز متن ضبطشدهی سخنرانی و تصاویرجشن موجوداست.
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
233579_718.mp3
6.77M
🎼صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌟چله ی استغاثه 🌟روز سیزدهم✅
🎤بانوای حاج محمود کریمی
🔆(بانیت تعجیل درفرج آقاصاحب الزمان🔆
وریشه کن شدن ویروس کرونا ان شاء ا...)🤲
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#نذر_گل_نرجس_صلوات
#التماس_دعای_فرج 🤲
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
@salehinhoze
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
ماه رمضان فرارسیدوفرصت ارتباط بامردم،بیش از سایر ماههافراهم شد.رئیس پلیس از این محبوبیّت وپایگاه مردمی سخت ناراحت بودونمیدانست درقبال ماتبعیدیهای شهرچه کند.بارها کوشید ذات پلید خودش را به مانشان دهد.وقتی ماه رمضان شد،خوشبختانه این رئیس پلیس به مرخّصی دوهفتهای رفته بود وبه جای او یک افسر جوان معقول وفهمیده آمد که از گفتوگویش باماآثار دوستی وهمدلی دیده میشد.نخستین دیدار مابااو در مسجدصورت گرفت.اینکه رئیس پلیس بیاید درمسجد باما ملاقات کند،امری غیرطبیعی بود.
شبی بادونفر از براران تبعیدی درخیابان قدم میزدم،که اتومبیلی در کنارما ایستاد؛یک افسرجوان از آن پیاده شد وخواست تابامن به تنهایی حرف بزند و مطلب محرمانهای را درمیان بگذارد.ازآن دوبرادرجدا شدم وکمی بااو قدم زدم.او به من گفت تبعیدیهای ایرانشهر درسه شهر توزیع خواهندشد؛یکی به جیرفت،دیگری به ایذه،و سوّمی به اقلیداعزام میشوند...آن افسرخواست که این خبرفقط در بین تبعیدیها بماند.برادران را ازموضوع باخبر کردم.درآن هنگام افسرجوان در شُرف رفتن از ایرانشهربود،چون رئیس پلیس ازمرخّصی بازگشته بود.
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
دیری نگذشت که به مااطّلاع داده شدبایدبرای انتقال به تبعیدگاه جدیدآماده شویم.پس از آن،افراد پلیس شبانه آمدندوازآقای رحیمی خواستند برای عزیمت آماده شود.سپس به من گفتند:شماهم دوساعت بعدعزیمت خواهی کرد.تلاش کردیم آنها را متقاعد کنیم که وقت سفر را تا صبح به تأخیربیندازند،امّاآنها اصرار داشتند که سفر درشب انجام شود.سرّ این امر راهم فهمیدیم.ما وقتی به این شهرآمدیم،بیگانه وناشناس بودیم؛اینک داریم شبانه از شهرخارج میشویم،زیرا قدرت حاکمه نگران واکنش اهالی شهراست!....
من به جیرفت باید میرفتم.به آنها گفتم:من اتومبیل دارم و باید با اتومبیلِ خودم بروم.گفتند:این غیرممکن است.گفتم:بنابراین من از رفتن خودداری میکنم وشما هرکاری میخواهید،بکنید.رئیس پلیس راهی جز موافقت نداشت.مسئلهی اتومبیل داشتن من هم داستان جالبی دارد که اشارهی کوتاهی به آن میکنم.
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
233579_718.mp3
6.77M
🎼صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌟چله ی استغاثه 🌟روز چهاردهم✅
🎤بانوای حاج محمود کریمی
🔆(بانیت تعجیل درفرج آقاصاحب الزمان🔆
وریشه کن شدن ویروس کرونا ان شاء ا...)🤲
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#نذر_گل_نرجس_صلوات
#التماس_دعای_فرج 🤲
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
@salehinhoze
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
#صالحین
#جهادی
💢 رفع اشکالات درسی عربی ، دینی و قرآن در حلقه صالحین نوجوان سطح ١ #پایگاه_شهیده_رزمی توسط سرمربی محترم حوزه و فرمانده پایگاه خواهر بیگدلی .
٩٩.۹.۱۳
#پایگاه_شهیده_فاطمه_رزمی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران