✊ #روایت_فتح | جنگ ۱۲روزه را چگونه ارزیابی کنیم؟
🎤 مهدی محمدی در گفتوگو با رسانه KHAMENEI.IR در روایت جنگ ۱۲روزه:
🔹 نتیجه قرار بود چه بشود؟ اینها فکر میکردند حاکمیّت در ایران با یک صحنهای مواجه میشود که فرماندهانش را از دست داده، مردم در خیابانند، مرزها ناامن است، قدرت شلّیک موشکی و پهپادیِ خودش را هم از دست داده؛ خب یک چنین حاکمیّتی چه کار میتواند بکند؟ دو هدف در ذهن دشمن بود. میگفتند مردم میآیند در خیابان و براندازی از درون رخ میدهد، کلّاً سیستم برانداخته میشود و یک سیستم دیگری به جایش میآید. همین جا من بگویم که آلترناتیو هم از نظر اینها رضا پهلوی و این دلقکهایی که شما میبینید نیستند؛ آلترناتیو از نظر اینها در داخل ایران است.
🔹 حدّاقل ارزیابی من این است که هیچ کس قرار نیست از بیرون به عنوان آلترناتیو بیاید. تصوّرشان این بود که هدف حدّاکثری این است که براندازی از درون رخ میدهد؛ اگر هم این رخ ندهد، حدّاقلّیترین هدفی که رخ خواهد داد این است که سیستم احساس میکند چارهای جز تسلیم ندارد و لذا سیستم در ایران در مقابل یک پیشنهاد معاملهی جامع یا همان چیزی که رهبر انقلاب در سخنرانی دوّم خودشان وسط جنگ فرمودند، یعنی «تسلیم»، قرار میگیرد! اینها یک چنین فکری میکردند؛ میگفتند ما یک چنین پیشنهادی را به ایران میدهیم، ایران هم چارهای ندارد، نمیتواند بجنگد، مردمش در خیابانند، بنابراین باید بپذیرد.
🔹 لذا جملهی آخر من ــ که این خیلی مهم است ــ این است که هر کس میخواهد این جنگ را ارزیابی بکند، باید اینجوری به صحنه نگاه کند که اینها دنبال چه بودند. اینکه دشمن دنبال چه بود و هدفش چه بود، معلوم میکند که چه کسی جنگ را برد. دشمن دنبال این بود که یا براندازی در ایران به دست مردم محقّق بشود یا اینقدر عرصه بر نظام تنگ بشود که نظام یک تسلیم کامل را در مقابل آمریکا بپذیرد. اینها هدفهای اصلی دشمن بوده؛ بقیّهی هدفها از قبیل برنامهی هستهای و برنامهی موشکی، از نظر من واقعاً اهداف میانی و کماهمّیّتی حساب میشود. اگر کسی میخواهد ببیند این جنگ را کدام طرف برده، باید ببیند کدام طرف توانسته اهدافش را محقّق بکند.
🖼 پروندهی «روایت فتح»
🔍 متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=60821
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 آیندهٔ روشن و یک یقین برخاسته از واقعیت
🎧 آینده روشنی که رهبر انقلاب نوید آن را میدهند، بر چه تجربیاتی استوار است؟
🎧 چرا ترکیب دین و دانش ایرانیان برای دشمن محل تهدید و خطر است؟
👆برگزیدهای از قسمت ۲۶ رادیو نگار
🎧نسخه کامل را از اینجا بشنوید.
💻 Farsi.Khamenei.ir
17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ #ویژه ♨️
🎥 #تماشایی | بمبهای فراموشنشدنی!
☢️ تا حالا دوبار از بمب اتم استفاده شده، اصلا فکر نکنین که هر دوبارش آمریکا بوده... اصلا!!!
😤 اگه هیروشیما و ناکازاکی رو بمب اتم نمیزدن، جنگ ادامه پیدا میکرد؟
🤔 پس کجا آزمایششون میکردن؟
📲 نسخه مناسب برای شبکههای اجتماعی
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 دستنوشته رهبر انقلاب در تقدیر از مجاهدت سپهبد شهید غلامعلی رشید
👈 حضرت آیتالله خامنهای: آقای رشید عزیز بحمدالله در این میدان سربلند است
♻️ خبرگزاری صداوسیما
📲 @resane_negar
👈 روزنامه «#صدای_ایران»؛ شماره ۴۶: پنجگانهٔ امنیت ملّی
📣 چهل و ششمین شماره روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR با سرمقالهای با موضوع آموزههای راهبردی جنگ ۱۲ روزه اخیر برای حفظ و تقویت بازدارندگی واقعی منتشر شد.
📥 نسخه PDF را از اینجا دریافت کنید.
💻 Farsi.Khamenei.ir
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ ایرانِ عزیز | پر از عباس بابایی...
📢 من آن خاکم که همواره در اوج آسمان هستم
پر از «عباس بابایی» پر از «عباس دورانم»...
👈 سید حمید برقعی؛ ۱۳۹۶/۰۳/۲۰ | مشاهده و دریافت فیلم کامل
✍️«امین»؛ شعر و ادب فارسی به روایت حضرت آیتالله خامنهای
💻 Farsi.Khamenei.ir
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ ایرانِ عزیز | خاکِ وطن
📢 بازخوانی مجموعه اشعار خوانده شده در دیدارهای شاعران با رهبر معظم انقلاب با عنوان «#ایران_عزیز» به مناسبت «شکوهِ پایداریِ معجزه آسای ملت ایران» در جنگ تحمیلی اخیر رژیم صهیونی علیه کشورمان
🌲خاکِ وطن
▫️با آنکه گلولهاش تنم را بوسید
خون زد شتک و پیرهنم را بوسید
▫️آنقدر گلوله بر تن خصم زدم
تا خم شد و خاک وطنم را بوسید
👈آقای محمدرضا سهرابینژاد؛ ۱۴۰۳/۱۲/۲۵ | مشاهده و دریافت
✍️«امین»؛ شعر و ادب فارسی به روایت حضرت آیتالله خامنهای
💻 Farsi.Khamenei.ir
مباحث
🌷 رهبر انقلاب: واقعاً #شهید_بابایی #الگو است؛ یک الگوی اخلاقی و نه صرفاً یک الگوی نظامی، یک انسان مق
📢 عباس بابایی؛ جوان حزباللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب میکرد
✏️رهبر انقلاب: سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجهی این جوان حزباللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست.
✏️ وقتی بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهیی از این قضایا را نقل کرد.
✏️خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت.
✏️شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.
✏️شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد. ۸۳/۱۰/۲۳
🗓 انتشار بهمناسبت سالگرد شهادت سرلشکر شهید خلبان عباس بابایی ۱۵ مرداد ۶۶
💻 Farsi.Khamenei.ir
📚 #معرفی_کتاب | فریبکاری آمریکایی و خاکسترنشینی ژاپنی
🗓 در سالروز بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط دولت جنایتکار آمریکا و قتل عام بیش از ۲۰۰ هزار نفر از مردم ژاپن در «جنگ جهانی دوم»، بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR به مرور قسمتهایی از کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» میپردازد.
🔹 کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، خاطرات خانم کونیکو یامامورا -سبا بابایی- است که در بخشی از آن، وی خاطرات هفت سالگی خود را در زمان بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ۱۳۲۴ تشریح میکند. خانم یامامورا سالها بعد با ازدواج با یک فرد ایرانی و تشرف به اسلام به ایران آمد. فرزندش در جبهه های جنگ تحمیلی شهید شد و در ایران هم دعوت حق را لبیک گفت.
🔍 متن کامل را بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/book-content?id=60847
مباحث
📢 روزی که آمریکا به قتل عام ۲۰۰ هزار نفر افتخار کرد
👈 فریبکاری آمریکایی و خاکسترنشینی ژاپنی
🖼 در بخشی از کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» ماجرای بمباران اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی توسط خانم کونیکو یامامورا اینگونه روایت شده است:
🔹️ «روزها به سختی میگذشت تابستان داغ ۱۹۴۵ میلادی رسید؛ من و چند نفر از دوستانم برای ماهیگیری به ساحل رودخانه رفته بودیم وقتی برگشتیم، قیافه همه اعضای خانواده گرفته و درهم بود. خبری را از رادیو شنیده بودند: «هیروشیما در کمتر از یک دقیقه در آتش سوخت و خاکستر شد هیچکس نمیدانست بمب اتم چیست و چه میکند؟ مردمی که کیلومترها از هیروشیما فاصله داشتند آن روز طلوع خورشید را دو بار دیدند. چهار روز بعد خبر مشابه دیگری رسید: شهر ناکازاکی هم مثل هیروشیما با یک بمب سوخت و خاکستر شد.
🔹️ با انفجار هیروشیما و ناکازاکی ترس و وحشت مثل هیولا بر جان همه پنجه زد. ما با هیروشیما فاصله زیادی نداشتیم. حالا باید یا ما به آشیا میرفتیم تا پدر و برادرم تنها نمانند یا آنها باید به روستا میآمدند که اگر قرار بود بمیریم همه با هم بمیریم مادر و خواهرانم در کشوقوس ماندن در روستا یا برگشتن به آشیا بودند که مادربزرگم همه را جمع کرد. قرار بود خبر مهمی را رادیو از زبان امپراتور به مردم بگوید. دور رادیو نشستیم و به صدای امپراتور، هیروهیتو که تا آن زمان صدایش را نشنیده بودیم گوش کردیم امپراتور با زبان رسمی و کلاسیک ژاپنی سخن گفت و پایان حضور ژاپن در جنگ جهانی دوم را اعلام کرد. این سخنان به معنی تسلیم شدن امپراتور در مقابل خواست آمریکا و متحدانش بعد از بمباران هیروشیما و ناکازاکی بود، سخنانی که بسیاری از ژاپنیهای متعصب که برای امپراتور مرتبه خدایی قائل بودند، جگرسوز و حتی تحمل ناپذیر بود. شماری از مردان به نشانه وفاداری به امپراتور به شیوه سنتی هاراگیری با شمشیر شکم خود را پاره کردند. شنیدم شماری از زنان و دختران جوان برای اینکه به دست آمریکاییها نیفتند به داخل غاری در دل یک کوه رفتند و دستهجمعی خودکشی کردند.
🔹️ آمریکاییها از اینکه به خاطر نابودی هیروشیما و ناکازاکی کینه و خشم را در چهره ژاپنیها میدیدند توجیهی فریبکارانه برای افکار عمومی مردم ساختند و از شیرینی پایان جنگ سخن گفتند و سعی کردند تلخی بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را در شیرینی پایان جنگ پنهان کنند و همه گناهها را به گردن امپراتور انداختند و گفتند اگر از بمب اتم استفاده نمیشد، امپراتور هیروهیتو هرگز تسلیم نمیشد و جنگ جهانی دوم پایان نمییافت. مردم به این توجیهات بیاعتنایی کردند اما از سویی خوشحال بودند که جنگ به پایان رسیده است و میتوانند خانههایشان را از نو بسازند.
🔹️ تکلیف خانواده ما هم معلوم بود همه ما میتوانستیم به آشیا که کمتر از کوبه بمباران شده بود، برگردیم اما خالهام به خاطر دلبستگی به من اصرار داشت تا مدتی همچنان در روستا بمانم؛ بالاخره، مادرم را راضی کرد مادر و مادربزرگم با خواهرانم به آشیا برگشتند و من تا قبل از شروع سال تحصیلی کنار او ماندم.»
📚 این بخش از کتاب، به مناسبت هفتاد و نهمین سالروز حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی توسط بخش کتاب رسانه KHAMENEI.IR بازخوانی شد.
🔍 متن کامل را بخوانید👇
farsi.khamenei.ir/book-content?id=60847