eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.6هزار عکس
33.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مباحث
📖 مؤلف گوید: که از ملاحظه این دو حدیث معلوم می شود که این بزرگوار چه اندازه معرفت به امام زمان خود د
| فصل هشتم : در ذکر چند نفر از بزرگان اصحاب حضرت صادق علیه السلام است 👤 اول: ابان بن تغلب است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از آل بکرین وائل و از اهل کوفه است و ثقه و جلیل القدر است. در مجالس‌المؤمنین است که أبان قاری و عالم به وجوه قرائت و دلایل آن بود و قرائتی علیحده دارد که نزد قراء، مشهور است و در علم تفسیر و حدیث و فقه و لغت و نحو امام اهل زمان خود بوده و در (کتاب ابن داود) مذکور است که او سی هزار حدیث از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام حفظ داشت و او را تصانیف بسیار است مانند ( تفسیر غریب القرآن ) و ( کتاب فضایل ) و ( کتاب احوال صفّین ) و مانند آن. و در ( کتاب خلاصه ) مسطور است که ابان در میان اصحاب ما ثقه است و جلیل القدر و عظیم المنزله. به خدمت حضرت امام زین العابدین و امام محمدباقر و امام جعفر صادق علیهم السلام رسیده و به التفات خاطر عاطر ایشان مشرف گردیده و حضرت امام محمدباقر علیه السلام به او گفته اند که در مسجد مدینه بنشین و فتوی ده مردمان را که دوست می دارم در میان شیعه من مانند تو را ببینند. و روایتی دیگر آن است که مناظره کن با اهل مدینه که دوست می دارم مانند تو کسی از روات و رجال من باشد. ابان در حیات امام جعفر صادق علیه السلام وفات یافت و چون خبر فوت او به آن حضرت رسید رحمت بر او فرستادند و سوگند یاد کردند که موت أبان دل مرا به درد آورد، و وفات او در سنه یک صد و چهل و یک بود و حضرت امام جعفر صادق علیه السلام او را از وفات او خبر داده بود. شیخ نجاشی روایت نموده که هرگاه ابان به مدینه می رفت خلایق به جهت استماع حدیث و استفاده مسایل به او هجوم می کردند چنانکه غیر ستون مسجد که جهت او آن را خالی می گذاشتند دیگر جایی خالی نمی ماند. و همچنین روایت نموده از عبدالرحمن بن حجاج که گفت روزی در مجلس ابان بن تغلب بودم که ناگاه مردی از در درآمد. از او پرسید که ای ابوسعید! مرا خبر ده که چند کَس از صحابه پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم با حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام متابعت نمودند؟ ابان گفت : گویا می خواهی فضل و بزرگی علی علیه السلام را به آنها بشناسی که متابعت علیه السلام نمودند از اصحاب پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم ؟! آن مرد گفت : مقصود من همین است ! پس ابان گفت : واللّه که ما فضل صحابه را نمی شناسیم الاّ به متابعت از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام .
👤 دوم: اسحاق بن عمّار صیرفی کوفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از اصحاب حضرت صادق علیه السلام و موسی بن جعفر علیه السلام است. علماء رجال در حق او گفته اند که او شیخ اصحاب ما است و ثقه است ، و او و برادران او یونس و یوسف و قیس و اسماعیل بیت بزرگی از شیعه می باشند، و پسران برادرش علی و بشیر پسران اسماعیل از وجوه اهل حدیث می باشند و روایت است که حضرت صادق علیه السلام هرگاه اسحاق و اسماعیل پسران عمّار را می دید می فرمود: ( وَ قَدْ یَجْمَعُهُما لأقْوامٍ ) ؛ یعنی حق تعالی گاهی دنیا و آخرت را برای بعضی جمع می فرماید. و روایت است از عمار بن حیّان که گفت : خبر دادم به حضرت صادق علیه السلام از برّ و نیکی کردن اسماعیل پسرم به من ، فرمود: من او را دوست می داشتم و الحال زیاد شد من به او. و بالجمله ؛ علما، اسحاق بن عمار را فطحی می دانستند به جهت تصریح شیخ در ( فهرست ) و از این جهت حدیث را از جهت او موثق می شمردند تا نوبت به شیخ بهائی رسید، ایشان اسحاق بن عمار را دو نفر گرفتند یکی را امامی گفتند و اسحاق بن عمار بن موسی را فطحی گرفتند و لهذا در سند باید رجوع به تمیز کنند تا معلوم شود که کدام یک می باشند، و عمل علما بر همین بود تا زمان علامه طباطبائی بحرالعلوم رحمه اللّه ، این بزرگوار قرائنی به دست آورد که اسحاق بن عمار یک نفر بیشتر نیست و آن هم ثقه و امامی مذهب است ، و شیخ ما علامه محدث نوری رضی اللّه عنه نیز همین را اختیار کرده در خاتمه ( مستدرک الوسائل ) و اللّه العالم .
👤 سوم: برید بن معاویه المعجلی مکنّی به ابوالقاسم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از وجوه فقهای اصحاب و ثقه و جلیل‌القدر و از حواریین حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام می باشد و از برای او مکانت و محل عظیم است نزد ائمه علیهم السلام و از اصحاب اجماع است . حضرت صادق علیه السلام فرمود: اوتاد زمین و اعلام دین چهار نفرند: محمّد بن مسلم و برید بن معاویه و لیث بن البختری المرادی و زراره بن اعین ؛ و هم در حدیثی در حقی ایشان فرموده : ( هؤُلاءِ الْقَوّامُونَ بِالْقِسْطِ، هؤُلاءِ الْقَوّامُونَ بِالصِّدْقِ، وَ هؤُلاءِ السّابِقُونَ السّابِقُونَ اُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ. ) و هم فرموده بشارت دهید مخبتین را به بهشت و این چهار را اسم برده سپس فرموده این چهار کَس نجباءاند، امناء الهی اند در حلال و حرام خدا، اگر ایشان نبودند منقطع می شد آثار نبوت و مندرس می گشت . وفاتش در سنه صد و پنجاه واقع شد رحمه اللّه ، و پسرش قاسم بن برید نیز ثقه و از روات اصحاب حضرت صادق علیه السلام است.
👤 چهارم: ابوحمزه ثمالی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نام شریفش ثابت بن دینار است؛ ثقه و جلیل القدر و از زهاد و مشایخ کوفه است‌. از فضل بن شاذان روایت است که گفت شنیدم از ثقه ای که گفت شنیدم از حضرت رضا علیه السلام که فرمود: ابوحمزه ثمالی در زمان خود مانند سلمان فارسی بود در زمان خود و این به آن جهت است که خدمت کرده به چهار نفر از ما: علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و مقداری از زمان حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام. و روایت شده که وقتی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ابوحمزه را طلبید چون وارد شد حضرت به او فرمود: ( انّی لاستریح اذا رأیتک ) ؛ من استراحت و آسایش می یابم وقتی که تو را می بینم. و روایت شده که ابوحمزه دخترکی داشت بر زمین افتاد و دستش شکست، نشان شکسته بند داد، گفت : استخوانش شکسته باید او را جبیره کرد، ابوحمزه به حال آن دختر رقّت کرد و گریست و دعا کرد، شکسته بند خواست که دست او را به جبیره بندد دید آثاری از شکستگی ندارد، به دست دیگرش نظر کرد دید آن هم عیبی ندارد! گفت : این دختر عیبی ندارد! وفات او در سنه صد و پنجاه واقع شده. در ایام ناخوشی او ابوبصیر به خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید. حضرت احوال ابوحمزه را پرسید، ابوبصیر گفت : ناخوش بود، فرمود: هرگاه برگشتی به نزد او از جانب من او را سلام برسان و او را بگو که فلان ماه در فلان روز وفات خواهی کرد، گفتم : فدایت شوم به خدا ما با او انس داشتیم و او از شیعیان شما است . فرمود: راست گفتی ما عِنْدَنا خَیْرٌ لَکُمْ؛ آنچه نزد ما برای شما است بهتر است برای شما، گفتم : شیعه شما با شما است ؟ فرمود: هرگاه از خدا بترسد و مراقب پیغمبر خود باشد و از گناهان ، خود را نگاه دارد با ما خواهد بود در درجات ما الخ . سید عبدالکریم بن طاووس در ( فرحه الغریّ ) روایت کرده که حضرت امام زین العابدین علیه السلام وارد کوفه شد و داخل شد در مسجد آن و در مسجد بود ابوحمزه ثمالی که از زاهدین اهل کوفه و مشایخ آنجا بود؛ پس حضرت دو رکعت نماز گذاشت ، ابوحمزه گفت : نشنیدم لهجه پاکیزه تر از او، نزدیکش رفتم تا بشنوم چه می گوید، شنیدم می گوید: ( اِلهی اِنْ کانَ قَدْ عَصَیْتُکَ فَاِنّی قَدْ اَطَعْتُکَ فی اَحَبِّ اَلاَشْیاءِ اِلَیْکَ. ) و این دعایی است معروف؛ آنگاه برخاست و رفت . ابوحمزه گفت که من عقب او رفتم تا مناخ کوفه و آن مکانی بود که شتران را در آنجا می خوابانیدند، دیدم در آنجا غلام👨🏿 سیاهی است و با او است شتر گزیده و ناقه ای . گفتم : به او: ای سیاه ! این مرد کیست ؟ گفت : ( اَوْ یَخْفِی عَلَیْک شَمائِلُهُ ( ؛ از سیما و شمایلش او را نشناختی ! او علی بن الحسین علیه السلام است ! ابوحمزه گفت : پس خود را انداختم روی قدمهای آن حضرت بوسیدم آن را که آن جناب نگذاشت و با دست خود سر مرا بلند کرد و فرمود: مکن ای ابوحمزه ! سجود نشاید مگر برای خداوند عزّ و جلّ؛ گفتم : یابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ! برای چه به اینجا آمدید؟ فرمود: از برای آنچه که دیدی یعنی نماز در مسجد کوفه ، و اگر مردم بدانند که چه فضیلتی است در آن ، بیایند به سوی آن اگرچه به روش کودکان خود را زمین کشند، یعنی بیایند هرچند در نهایت سختی باشد راه رفتن برای ایشان مانند اطفالی که راه نیفتاده اند نشسته حرکت می نمایند؛ پس فرمود: آیا میل داری که زیارت کنی با من قبر جدّم علی بن ابی طالب علیه السلام را؟ گفتم : بلی ! پس حرکت فرمود و من در سایه ناقه او بودم و حدیث می کرد مرا تا رسیدیم به غریّین و آن بقعه ای بود سفید که نور آن می درخشید، پس از شتر خویش پیاده شد و دو طرف روی خود را بر آن زمین گذاشت و فرمود: ای ابوحمزه ! این قبر جدّ من علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ پس زیارت کرد آن حضرت را به زیاراتی که اول آن ( اَلسَّلامُ عَلَی اسْمِ اللّهِ الرَّضِیِّ وَ نُورِ وَجْهِهِ الْمُضییعء ) است؛ پس وداع کرد با آن قبر مطهر و رفت به سوی مدینه و من برگشتم به سوی کوفه. ✍️ مؤلف گوید: که گذشت در ذکر وفات حضرت صادق علیه السلام که ابوحمزه به زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه السلام مشرّف می گشته و نزدیک آن تربت مقدس می نشسته و فقهای شیعه خدمتش جمع می گشتند و از جنابش اخذ حدیث و علم می نمودند. ادامه دارد ←
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۴۱ 🏷️ حکومت، میدان آزمایش ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام اَلْوِلاَيَاتُ مَضَامِيرُ اَلرِّجَالِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: فرمانروايى، ميدان مسابقه مردان است ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ حكمرانان) فرموده است: حكومتها ميدانهاى (آزمايش) مردان است (چنانكه در اصطبلها اسبهاى مسابقه در دواندن شناخته ميشوند هنگاميكه كسى به حكومت رسيد نيكى و بديش آشكار مى‌گردد). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين كلام كوتاه حكيمانه اشاره به يكى از مهمترين روش‌هاى آزمودن شخصيت‌ها كرده، مى‌فرمايد: «منصب‌هاى حكومتى، ميدان آزمون و مسابقۀ مردان است»؛ (الْوِلَايَاتُ‌ مَضَامِيرُ الرِّجَالِ‌). هم شخصيت و ظرفيت آن‌ها در اين‌گونه حالات آشكار مى‌شود و هم استعداد و توان و لياقت آنان. 💡 «مضامير» جمع «مضمار» از مادۀ «ضُمور» (بر وزن ظهور) به معناى لاغر شدن گرفته شده و مضمار به ميدانى گفته مى‌شد كه اسب‌ها را بعد از پرورش و تقويت كامل جهت مسابقۀ اسب سوارى به آن‌جا مى‌آوردند و با تمرين‌هاى مكرّر آن‌ها را لاغر و چابك مى‌ساختند؛ بنابراين مضمار به معناى ميدان تمرين است و گاه به محل مسابقه نيز اطلاق مى‌شود و در كلام حكيمانۀ مورد بحث در همين معنا استعمال شده است. انسان‌ها را در ميدان‌هاى مختلفى مى‌توان آزمود؛ گروهى به‌وسيلۀ مال و ثروت، گروه ديگرى به‌وسيلۀ فقر و ناتوانى، گروهى ديگر به‌وسيلۀ مصائب و حوادث سخت و دردناك. ولى در ميان ميدان‌هاى آزمون و مسابقه به‌خصوص براى شخصيت‌هاى برجسته حساس‌ترين ميدان، ميدان حكمرانى است. آن‌جاست كه معلوم مى‌شود چه كسانى را فرامى‌گيرد و پا از گليم خود فراتر مى‌نهند و چه كسانى به واسطۀ داشتن ظرفيت كامل تغييرى در وضع آن‌ها رخ نمى‌دهد. چه كسانى براى اندوختن مال و ثروت از طريق حكومت، به ظلم و ستم به ديگران مى‌پردازند و چه كسانى را از دست نمى‌دهند. چه افرادى به نفع طرفداران خود حكم ظالمانه مى‌كنند و چه اشخاصى همگان در برابر آن‌ها يكسان‌اند. به‌راستى بسيار مشكل است كسانى را پيدا كنيم كه بعد از رسيدن به مقام‌هاى بالا تغيير و دگرگونى در حال آن‌ها پيدا نشود جز معصومين عليهم السلام كه كمترين تغييرى پيدا نمى‌كردند. اميرمؤمنان على عليه السلام آن روز كه در گوشۀ خانه نشسته بود و ديگران به‌ناحق حكومت مى‌كردند زندگى زاهدانه‌اى داشت و آن روز نيز كه به حكومت رسيد همان زندگى زاهدانه را - و شايد به‌طور كامل‌ترى - ادامه داد. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🤔 همزیستی تا کجا؟! ⭕️ امتداد نگاه صورتی به آزادی پوشش به کجا ختم میشود؟‌ ❌ (تنها تصویر یک واقعی است و بقیه عکس‌ها برای تقریب به ذهن امتداد نگاه گروه اول، طراحی شده است.) 👇👇