eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37هزار عکس
32.9هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر دام عزّه: 🔻 انسان چطور می‌تواند خودش را پیدا کند؟ این مربوط به وقتی است که نفس به تجرّد می‌رسد و انسان در آنجا خودش را پیدا می‌کند، نه در ابتدا، نه در ذکر اولیه. 🔸 اعمالی خاص هم احیاناً هست؛ مثلا روزه خیلی مؤثر است. قرآن نیمه شب خیلی مؤثر است. عدم اشتغال به امور نهی شده که صبغه زخارف دنیایی‌ دارد مهم است. 🔹 در آنجا برخی بعد از ده پانزده سال _ بسته به اینکه چگونه بروند _ تازه می‌بینند که خودشان را یافتند؛ اما همان خود، ممکن است حتی مجرّد شود و خیلی نقیصه داشته باشد. از افراد موجودِ اطراف، ممکن است ممتاز و بهتر باشد ولی هنوز خیلی نقیصه دارد. 🔸 منتهی دیگر آن سیر، سیر انفسی است. از اینجا مسائل شفاف می‌شود، جنس عوالم را می‌بیند؛ مثلا می‌بیند که اگر غذا نخورد یا غذا زیاد خورد و سحرش از دست رفت، چه اتفاقی در آن طرف افتاد؟ و آن طرف اصلاً کجاست؟ تمام «من» همین است که در اینجا زندگی می‌کند؟ و بعد من را در قبر می‌گذارند؟ و بعد من را در در باغی می‌اندازند؟! اینطور نیست. 🔹 همین الان همه چیز حیّ و حاضر است، همه عوالم زنده است و در آنجا هم قضایا اتفاق می‌افتد. 🔸 تجسم اعمال از ضروریات مذهب ماست؛ یعنی وقتی دو رکعت نماز خواندی، این از بین نمی‌رود، مجسّم می‌شود. حالا در کجا مجسم می‌شود؟ چرا ما نمی‌بینیم؟ با چه دوربینی دیده می‌شود؟ با چشم دیده می‌شود. کجا می‌رود؟ به همان‌جایی که درست کردی، می‌رود. کجا درست کردی؟ 🔻در پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند که در آسمان‌ها ملائکه‌ای را دیدم که داشتند ساختمان می‌ساختند؛ منتهی گاهی کار می‌کردند و گاهی متوقف می‌شدند. 🔸 به جبرئیل گفتم: جبرئیل! چرا این ملائکه گاهی متوقف می‌شوند! عرض کرد: یا رسول الله(صلی الله علیه و آله)، صاحبان این‌ها گاهی مشغول هستند و لذا این‌ها در اینجا مشغول می‌شوند و زمانی که آن‌ها متوقف می‌شوند، این‌ها هم متوقف می‌شوند. (تفسير قمي، ج‏۱ ؛ ص۲۱). 🔹 تا قیامت که این ملائکه نمی‌خواهند دیوار بکشند. یک کانال هوشمندی هست که این مؤمن در کجا نیاز به دیوار دارد و در کجا نیاز به نخل و شجره دارد. 🔸 در روایات فرمودند: هر «لا اله الا الله» که می‌گویید یک درخت در می‌شود. یکی از اصحاب عرض کرد: پس ما در بهشت خیلی درخت داریم. ایشان فرمودند: اگر آتش نزنید. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص: ۱۱). 🔹 چه چیزهایی به این‌ها آتش می‌زند؟ این‌ها متن روایات و صریح روایات و حتی آیات است؛ منتهی نوع نگاه ما مادی بوده و هست و به این مسائل دقت نکرده‌ایم. ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
مباحث
📿 #استغفار_امیرالمومنین صلوات الله علیه ─┅•═༅ بند بیست و پنجم ༅═•┅─ 🤲 اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِ
📿 صلوات الله علیه ─┅•═༅ بند بیست و ششم ༅═•┅─ 🤲 اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یُورِثُ الْأَسْقَامَ وَ الْفَنَاءَ وَ یُوجِبُ النِّقَمَ وَ الْبَلَاءَ وَ یَکُونُ فِی الْقِیَامَةِ حَسْرَةً وَ نَدَامَةً فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ ┅───────────────┅ ↲ «بار خدایا از تو آمرزش می‌طلبم از هر گناهی که موجب بیماری و نابودی و باعث گرفتاری‌ها و بلاها می‌شود و در حسرت و ندامت در پی خواهد داشت؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و آن را بر من بیامرز، ای بهترین آمرزندگان» @ostadelahi
📖 اين گفتار حكيمانه هرچند با حكمت پيشين در يك عبارت ذكر نشده؛ ولى در واقع مكمّل آن است. نخست مى‌فرمايد: «هرچيز كه شمرده مى‌شود سرانجام پايان مى‌گيرد»؛ (كُلُّ‌ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ‌). 👈 اين اشاره به قانون كلى فلسفى است كه هرچيز تحت عدد در آيد محدود است و هرچه محدود است، پايان پذير است و از آنجا كه انسان‌ها تحت عدد قرار مى‌گيرند؛ مثلا مى‌گوييم: عمر شصت ساله، يا هشتاد ساله، مفهومش اين است كه هر ساعتى كه بر انسان مى‌گذرد تدريجا از آن كاسته مى‌شود و اين سرمايه به سرعت رو به فنا مى‌رود و مهم اين است كه گذشتن و كاستن آن در اختيار ما نيست چه بخواهيم، چه نخواهيم به سرعت در حال عبور است. آن‌گاه در ادامه مى‌فرمايد: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مى‌رسد»؛ (وَ كُلُّ‌ مُتَوَقَّعٍ‌ آتٍ‌) . منظور از «متوقَّع» امورى است كه به طور قطع مى‌دانيم در آينده رخ مى‌دهد؛ مانند مرگ و پايان زندگى و قيام . اشاره به اين‌كه كسى كه به اين امور آگاه است بايد توجه داشته باشد كه روزى مرگ، دامان او را مى‌گيرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مى‌يابد. به همين دليل در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ اُعْبُدْ رَبَّكَ‌ حَتّٰى يَأْتِيَكَ‌ اَلْيَقِينُ‌» يقين را به مرگ تفسير كرده‌اند. آنچه امام در دو جملۀ بالا بيان فرموده در واقع اشاره به دنياى فانى و گذاران است؛ دنيايى كه عمرش در برابر جهان آخرت بسيار ناچيز است، همان‌گونه كه در حديثى از صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «مَا الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ‌ إِلَّا مِثْلُ‌ مَا يَجْعَلُ‌ أَحَدُكُمْ‌ إِصْبَعَهُ‌ فِي الْيَمِّ‌ فَلْيَنْظُرْ بِمَ‌ يَرْجِعُ‌؛ عمر دنيا در برابر آخرت مانند اين است كه يكى از شما انگشت خود را در دريايى فرو كند (و سپس بيرون آورد) در اين حال نگاه كند ببيند چه اندازه از آب دريا بر انگشت او باقى مانده». اين هشدارى است به همۀ دنيا طلبان و آنها كه به آخرت و زندگى جاويدان پشت كرده‌اند تا بدانند چه چيز به دست مى‌آوردند و چه چيز را از دست مى‌دهند.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: از خبر ضرار ابن ضمرۀ ضبابىّ‌ (كه از خواصّ‌ و نيكان اصحاب امام عليه السّلام) است هنگامى كه نزد معاويه آمد و معاويه از عليه السّلام از او پرسيد، گفت: گواهى مى‌دهم كه در بعضى از جاهايى كه عبادت ميكرد ديدم او را هنگاميكه شب پرده‌هاى تاريكى گسترده و آن حضرت در محراب عبادت ايستاده، ريش خويشتن در دست گرفته، مى‌پيچيد مانند پيچيدن مار گزيده و گريه ميكرد مانند گريه كردن اندوه رسيده و (دربارۀ دنيا) مى‌فرمود: اى دنيا اى دنيا از من بگذر، آيا (براى فريب) خود را بمن عرضه ميكنى و مى‌نمايى‌؟ يا بمن شوق داشته مرا خواهانى‌؟ نزديك مباد هنگام (فريب) تو، و چه دور است آرزوى تو! ديگرى را بفريب كه مرا بتو نيازى نيست و ترا سه بار طلاق گفته‌ام (از تو چشم پوشيده‌ام) كه در آن بازگشت نيست؛ پس زندگانى تو كوتاه و اهميّت تو اندك و آرزوى تو پست است. آه از كمى توشه (عبادت و بندگى) و درازى راه و دورى سفر (آخرت) و سختى ورودگاه (قبر و و ) پس از اين معاويه گريست و گفت: خدا اباالحسن را رحمت كند چنين بود، اى ضرار اندوه تو بر آن حضرت چگونه است‌؟ گفت مانند اندوه زنى كه فرزندش را كنارش سر ببُرّند.
آنچه در اين كلام گهربار آمده است شبيه چيزى است كه در كلام قبل آمد؛ اما به تعبير و به شكل ديگر. امام عليه السلام براى اين‌كه نامحدود بودن منبع علم را روشن سازد تشبيه زيبايى كرده مى‌فرمايد: «علم و دانش گمشدۀ مؤمن است، بنابراين دانش را بگير، هرچند از اهل باشد»؛ (الْحِكْمَةُ‌ ضَالَّةُ‌ الْمُؤْمِنِ‌، فَخُذِ الْحِكْمَةَ‌ وَ لَوْ مِنْ‌ أَهْلِ‌ النِّفَاقِ‌). روشن است هر گاه انسان گمشدۀ پرارزشى داشته باشد دائماً به دنبال آن مى‌گردد و آن را نزد هركس ببيند از او مى‌گيرد؛ خواه آن شخص مؤمن باشد يا كافر، منافق باشد يا مشرك، نيكوكار باشد يا بدكار. اين سخن در واقع نشان مى‌دهد كه صاحبان اصلى علم و دانش، افراد باايمان اند و منافقان و فاسدان، غاصبانه از آن استفاده مى‌كنند و چه بسا آن را وسيله‌اى براى رسيدن به اهداف سوء خود قرار مى‌دهند؛ بنابراين، صاحب حقيقى آن كه مؤمنان اند هر جا كه آن را بيابند به آن سزاوارترند. شبيه چيزى كه به صورت گسترده‌تر در قرآن مجيد آمده است؛ در سورۀ «اعراف»، آيۀ 32 مى‌خوانيم: ««قُلْ‌ مَنْ‌ حَرَّمَ‌ زِينَةَ‌ اَللّٰهِ‌ اَلَّتِي أَخْرَجَ‌ لِعِبٰادِهِ‌ وَ اَلطَّيِّبٰاتِ‌ مِنَ‌ اَلرِّزْقِ‌ قُلْ‌ هِيَ‌ لِلَّذِينَ‌ آمَنُوا فِي اَلْحَيٰاةِ‌ اَلدُّنْيٰا خٰالِصَةً‌ يَوْمَ‌ اَلْقِيٰامَةِ‌ كَذٰلِكَ‌ نُفَصِّلُ‌ اَلْآيٰاتِ‌ لِقَوْمٍ‌ يَعْلَمُونَ‌»؛ بگو چه كسى زينت‌هاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و (همچنين) روزى‌هاى پاكيزه را، حرام كرده است. بگو اينها در زندگى دنيا از آن كسانى است كه ايمان آورده‌اند (هرچند ديگران نيز از آن استفاده مى‌كنند ولى) در خالص براى مؤمنان خواهد بود. اين‌گونه آيات خود را براى كسانى كه آگاهند شرح مى‌دهيم». گرچه آيه ناظر به مواهب مادى است؛ ولى مواهب معنوى را به طور مسلم شامل مى‌شود. در شرح نهج البلاغۀ ابن ابى الحديد آمده است كه روزى «حجاج» خطبه خواند و در ضمن آن گفت: «إنَّ‌ اللّٰهَ‌ أمَرَنٰا بِطَلَبِ‌ الْآخِرَةِ‌ وَ كَفٰانٰا مَؤنَةَ‌ الدُّنْيٰا فَلْيَتَنٰاكُفيٖنٰا مَؤنَةُ‌ الْآخِرَةِ‌ وَ أُمرْنٰا بِطَلَبِ‌ الدُّنْيٰا؛ خداوند ما را به طلب آخرت دستور داده و روزى دنيوى ما را ضمانت كرده...
استاد : 🔴 فوایدی دارد؛ اما چون و کنترل نشد مسئولین کشور در باید جواب پس دهند. ◾️میلیون‌ها کودک و نوجوان به دلیل عدم مدیریت درست فضای مجازی به فساد افتادند و خانواده‌هایی متلاشی شدند. ◾️افرادی در حوزه فضای مجازی فکری برای نکردند؛ بر همین اساس در این سال‌ها خیانت‌های جنسی و انحرافات زیادی اتفاق افتاد؛ این‌ها را در قیامت رها نمی‌کنند. ◾️یک‌عده از مسئولان برای تریپ روشنفکری، فضای‌مجازی را به حال خود رها کردند. ◾️جلوی انتقاد و آزادی بیان را نباید گرفت! جلوی انحرافات را باید گرفت.
علیه السلام ❤️هر كَس اندوه مؤمنى را بزدايد، خداوند در روز ،غم از دلش مى زدايد. 🍃من فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ عَن قَلبِهِ يَومَ القِيامَةِ 📙 الكافى ، ج ۲ ، ص ۲۰۰ ┅─────────── 🤲 ‌ ‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - -
| ۹۹ 🏷️ تفسير «إنّا للّه و إنّا إليه راجعون‏» ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ سَمِعَ رَجُلاً يَقُولُ إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَقَالَ إِنَّ قَوْلَنَا إِنّٰا لِلّٰهِ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْمُلْكِ وَ قَوْلَنَا وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ إِقْرَارٌ عَلَى أَنْفُسِنَا بِالْهُلْكِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: (شنيد كه شخصى گفت « إِنّٰا لِلّٰهِ‌ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌» ») اين سخن ما كه مى‌گوييم «ما همه از آن خداييم» اقرارى است به بندگى، و اينكه مى‌گوييم «بازگشت ما به سوى او است» اعترافى است به نابودى خويش. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام شنيد مردى را كه مى‌گفت: «إِنّٰا لِلّٰهِ‌ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌» (قرآن كريم س ۲ ى ۱۵۶ يعنى ما به فرمان خدا آمده و بسوى او باز مى‌گرديم) آن حضرت (در تفسير آن) فرمود: گفتار «إِنّٰا لِلّٰهِ‌» اعتراف ما است به پادشاهى خدا (و اينكه ما مملوك و بندۀ او هستيم) و گفتار «وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌» اعتراف ما است به تباه شدن (و مُردن خودمان و حاضر شدن در و روز رستخيز). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
👈 این داستان به ما دو چیز می فهماند یکی اهمیت حج و بزرگی گناه ترک و مسامحه در ادای آن چنانچه محقق در شرایع فرموده : ( وَ فی تَإخیرِهِ کَبَیرهٌ مُوبِقَهٌ ) یعنی حج با اجتماع شرایط آن، واجب فوری است و مسامحه کردن و تأخیر انداختن ادای آن، گناه کبیره و هلاک کننده است. چه هلاکتی بدتر از محشور شدن با یهود است. چنانچه در جلد یک سفینه البحار از علیه السلام است : ( کسی که حج واجب را به جا نیاورد و بمیرد در حالی که گرفتاری سختی که حج رفتن سبب مشقت او شود نداشته باشد و به مرضی که نتواند به واسطه آن حج کند، مبتلا نبوده و حکومت وقت هم مانع رفتنش نگردیده پس باید بمیرد در حالی که اگر بخواهد یهودی و اگر نخواهد نصرانی باشد )¹ خلاصه کسی که بدون عذر شرعی حج را ترک کند پس از مردنش با یهود و نصاری خواهد بود. و نیز در معنای آیه شریفه : هرکس در دنیا کور شد در آخرت هم کور است فرمود : این آیه درباره کسی است که حج را از سالی به سال دیگر تأخیر می اندازد ؛ یعنی هر ساله می گوید سال دیگر بجا می آورم تا اینکه حج نکرده می میرد پس، از واجبی از واجبات الهی کور شده و خداوند او را در از دیدن راه بهشت کور می فرماید.² مطلب دیگر که از این داستان فهمیده می شود آن است که حضرت سیدالشهداء علیه السلام کشتی نجات و رحمت واسعه الهی است و به آن حضرت شخص را موفق به از هر گناهی می کند و و پاک از دنیا خواهد رفت و همچنین توسل به او موجب امن از هر خطر و آفتی است و یقیناً اگر کسی از روی و صدق متمسک به ایشان گردد اهل نجات و سعادت است.³ -------------------------------------------- 1- وَ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یحِجَّ حَجَّهَ اْلاِسْلامِ وَ لَمْ یَمْنَعْهُ ذلِکَ حاجَهٌ تَجْحَفُ بِهِ اَوْ مَرَضٌ لا یُطیقُ الْحَجَّ مِنْ اَجْلِهِ اَوْ سُلْطانٌ یَمْنَعَهُ فَلیَمُتْ اِن شاءَ یَهُودِیّاً وَ اِنْ شاءَ نَصْرانِیا) 2- فی قَوْلِهِ تَعالی :( مَنْ کانَ فی هذِهِ اَعْمی فَهُو فیِ اْلاخِرَهِ اَعْمی قالَ (علیه السلام) نَزَلَتْ فیمَنْ یُسَوّفُ الْحَجّ حَتّی مات وَ لَا یحجّ فَعَمی عَنْ فَریضَهٍ مِنْ فَرائض اللّه ...). (سوره اسراء، آیه 72). 3- (ما خابَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکَ و َاَمِنَ مَنْ لَجَأ اِلَیْکَ)
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در نكوهش خوهاى زشت و كردارهاى ناشايسته) فرموده است: (۱) شگفت دارم براى مرد بخيل و زفتى كه مى‌شتابد بفقر و تنگدستى كه از آن گريزانست (زيرا از آنچه دارد سود نمى‌برد پس با تهى دستان يكسان است) و توانگرى را كه مى‌جويد از دست مى‌دهد (زيرا از مال و دارائيش بهره‌اى نمى‌برد) پس در دنيا مانند تنگدستان زندگى مى‌نمايد و در آخرت مانند توانگران به حسابش مى‌رسند (چون حساب اندوخته را بايد پس بدهد) (۲) و شگفت دارم براى گردنكشى كه ديروز نطفه بود و فردا مردار مى‌باشد (كه اگر خاك از روى جسدش بردارند مردم از گندش گريزانند) (۳) و شگفت دارم براى كسيكه در خدا دو دل باشد در حاليكه آفريده شدۀ خدا را مى‌بيند (چون نمى‌شود بى آفريننده‌اى آفريده شده‌اى باشد) (۴) و شگفت دارم براى كسيكه را فراموش ميكند در حاليكه مى‌بيند كسى را كه مى‌ميرد. (۵) و شگفت دارم براى كسيكه زير بار پيدايش معاد و بازگشت در نمى‌رود و حال آنكه پيدايشِ از نطفه را مى‌بيند. (۶) و شگفت دارم براى كسيكه خانۀ نيستى را آباد ميكند (براى دنيا تلاش مى‌نمايد) و خانۀ هستى (آخرت) را رها مى‌سازد (در فكر آماده ساختن توشه‌اى براى آن نيست).
«سپس امام عليه السلام رو به سوى اصحاب و ياران كرد و فرمود: آگاه باشيد اگر به آنها اجازۀ سخن گفتن داده مى‌شد به شما خبر مى‌دادند كه بهترين زاد و توشه (براى سفر آخرت) و پرهيزگارى است»؛ (ثُمَّ‌ الْتَفَتَ‌ إِلَى أَصْحَابِهِ‌ فَقَالَ‌: أَمَا لَوْ أُذِنَ‌ لَهُمْ‌ فِي الْكَلَامِ‌ لَأَخْبَرُوكُمْ‌ «أَنَّ‌ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ‌») در واقع امام عليه السلام انگشت روى مهم‌ترين مسائل زندگى انسان‌ها گذاشته كه براى بدست آوردن آن تلاش مى‌كنند؛ ✓ خانه‌هاى مرفّه ✓ همسران خوب ✓ و اموال فراوان. همان چيزى كه در آيۀ 14 سورۀ آل عمران آمده است كه مى‌فرمايد: «زُيِّنَ‌ لِلنّٰاسِ‌ حُبُّ‌ اَلشَّهَوٰاتِ‌ مِنَ‌ اَلنِّسٰاءِ‌ وَ اَلْبَنِينَ‌ وَ اَلْقَنٰاطِيرِ اَلْمُقَنْطَرَةِ‌ مِنَ‌ اَلذَّهَبِ‌ وَ اَلْفِضَّةِ‌ وَ اَلْخَيْلِ‌ اَلْمُسَوَّمَةِ‌ وَ اَلْأَنْعٰامِ‌ وَ اَلْحَرْثِ‌ ذٰلِكَ‌ مَتٰاعُ‌ اَلْحَيٰاةِ‌ اَلدُّنْيٰا وَ اَللّٰهُ‌ عِنْدَهُ‌ حُسْنُ‌ اَلْمَآبِ‌» ؛ محبّت امور مادى، از (قبيل) زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسب‌هاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و شوند؛ ولى) اينها وسايل گذران زندگى دنياست (و هدف نهايى نمى‌باشد)، سرانجامِ‌ نيك (و زندگى والا و جاويدان) نزد خداست». گاه مى‌شود فردى در همۀ عمرش تلاش مى‌كند و سرانجام رنج وى در خانه‌اى مجلّل خلاصه مى‌شود و چقدر براى او دردناك است كه آن را رها كند و كسانى كه هيچ زحمتى براى آن نكشيدند در آن ساكن شوند و گاه محصول همه عمرش در مقدارى از مال و ثروت خلاصه مى‌شود و بعضى نيز سال‌ها تلاش مى‌كنند زيبايى پيدا كنند؛ ولى چيزى نمى‌گذرد بايد همه را رها كرده و راهى ديار اموات شوند و طومار زندگى آنها در هم پيچيده خواهد شد. جالب اين‌كه امام عليه السلام مى‌فرمايد: اگر آنها اجازۀ سخن گفتن را پيدا كنند فقط يك خبر به شما مى‌دهند؛ خبرى كه همه چيز در آن جمع است و آن خبر مربوط به زاد و توشۀ تقواست كه در و مواقف ، انسان را يارى مى‌دهد.
🔻 یک شخص ماندگار نمی‌شود مگر اینکه در طول زمان اسبابی برای ماندگاری او مهیا بشود. 🔸 ما در دنیا به همدیگر می‌گوییم فلانی چند سال کرد؟ و در جواب می‌شنویم: شصت سال یا هفتاد سال؛ ولی در برزخ اصلاً این قاعده نیست. 🔹 بعضی از افراد وقتی وارد می‌شوند هیچ خیری در آن‌ها نیست؛ مانند بچه‌ای هستند که در جنین مرده باشد. اصلاً حیات برزخی ندارند هرچند در برزخ وجود دارند؛ اما در آن فضاهای لطیف راهشان نمی‌دهند. آن‌ها حیات برزخی ندارند. 🔸 بعضی‌ها هستند که آدم خوبی بودند و یک سال هم بعد از فوتش، خیراتی از او مانده است. این شخص در آنجا عمرش یک سال است ولو در دنیا هشتاد سال عمر کرده است ولی در برزخ او را یک ساله می‌شناسند، مثل بچه یک‌ساله. 🔹 نفر دیگری خیراتی که از او در دنیا مانده پنجاه ساله است، او را پنجاه ساله می‌شناسند. آن یکی دویست سال است... سیصد سال است... پانصد سال است و... 🔸 بعضی‌ها هستند حیات برزخی‌شان حیات طولانی و ماندگار است. آن‌ها هم قواعد دارند. اصلاً قواعد، در برزخ عوض می‌شود و ما اصلاً از لسان و ادبیات برزخ سر در نمی‌آوریم و همین‌جوری داریم با خیالات خودمان یک چیزهایی سر هم می‌کنیم. 🔹 ادبیات برزخ، ادبیات دیگری است تا حشر و نشر و بعد هم و و و رضوان خدا و خلود و... . تمام این مطالب، آن چیزی نیست که ما خیال می‌کنیم. 🔸 اگر اینجا هم روشن نشویم، همینجور آرام آرام از این دنیا خواهیم رفت. خیلی‌ها هستند که در برزخ حتی برای رسیدن به یک مطلب، ممکن است صدهزار سال معطل باشند. خیلی‌ها هم هستند که زودتر می‌فهمند. 🔹 سختی‌هایی که در دنیا کشیده می‌شود، صبوری‌هایی که می‌شود، اگر از انتخاب غلط نباشد و در طول تحمل آن‌ها ارتباط با حق تعالی و ارتباط با اهل‌بیت (علیهم السلام) برقرار باشد، راه برزخی انسان را خیلی نزدیک می‌کند. 🔸 چه بسا یک فرد بی‌سواد که از خانه بیرون نیامده و در طول زندگی صدمه دیده و همیشه سختی کشیده، چه از جهت خوراک چه از جهت پوشاک؛ اما ارتباطش را با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) نگه داشته است و حالا در جوانی فوت کرده است؛ آن طرف حرف‌هایی می‌زند که قطعاً بعضی‌ از آن مطالب را اگر آقایانِ علمای فعلی، علومشان را روی هم جمع کنند باز هم نمی‌توانند بیان کنند. 🔹 انسان نمی‌تواند خیلی وارد این قضایا بشود. چرا؟ چون که شیطان از وقتی که آمد، از همۀ ابعاد شروع به اغوا کردن و دادن کرد؛ از جمله موضوع علوم و تعریف علوم را از پایه و اساس بر هم زد و نفوس را به انواع گرفتاری‌ها مبتلا کرد. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ @nasery_ir
امام عليه السلام در اين كلام نورانى كوتاه و پرمعنايش به افرادى كه از حدّ خود تجاوز مى‌كنند هشدار مى دهد مى فرمايد: «آن كسى كه قدر خود را نشناسد هلاك مى‌شود»؛ (هَلَكَ‌ امْرُؤٌ لَمْ‌ يَعْرِفْ‌ قَدْرَهُ‌) مى‌دانيم يكى از عميق ترين غرايز انسان، دوست داشتن خويشتن است و بسيار مى‌شود كه بر اثر آن انسان قدر و منزلت خود را گم مى‌كند جنبه‌هاى مثبت خويش را بسيار بيش از آنچه هست مى‌پندارد و حتى گاهى جنبه‌هاى منفى خود را مثبت مى‌انگارد. به همين دليل بر جاى خود تكيه نمى‌كند، بلكه خود را در جايى قرار مى‌دهد كه شايسته آن نيست و در آنجا گاه سخنانى مى‌گويد كه دين و دنياى او را بر باد مى‌دهد، آبروى او را مى‌ريزد، سرچشمۀ مفاسدى در جامعه مى‌شود كه نتيجۀ همۀ آنها هلاكت معنوى و مادّى است. مثلاً كسى چند صباحى آموزش علوم دين را ديده و هنوز به مقام اجتهاد نرسيده خود را مجتهدى اعلم بداند و به استنباط احكام بنشيند و احكامى را آميخته با اشتباهات فراوان براى اين و آن بازگو كند و عبادات و معاملات آنها را ضايع سازد، چنين شخصى كه قدر خود را نشناخته به يقين مسئوليت سنگينى را در خواهد داشت. يا شخصى چند كتاب طبى را مطالعه كرده، ناگهان براثر خودبزرگ‌بينى خويش را طبيبى حاذق و لايق بپندارد و دستورات طبى صادر كند كه باعث خطر جانى براى گروهى شود، او به يقين دنيا و آخرت خود را تباه ساخته است. شاهد اين تفسير، جملۀ معروفى است كه در افواه دانشمندان شهرت يافته «رَحِمَ‌ اللّٰهُ‌ مَنْ‌ عَرَفَ‌ قَدْرَهُ‌ وَ لَمْ‌ يَتَجاوَزْ حَدَّهُ‌ ؛ خدا رحمت كند كسى را كه قدر و منزلت خويش را بشناسد و از حدّ خود تجاوز نكند». شاهد ديگر بر اين تفسير همان چيزى است كه در خطبة 16 نهج البلاغه گذشت: «هَلَكَ‌ مَنِ‌ ادَّعَىٰ‌ وَ خٰابَ‌ مَنِ‌ افْتَرىٰ‌، مَنْ‌ أَبْدَىٰ‌ صَفْحَتَهُ‌ لِلْحَقِّ‌ هَلَكَ‌ وَ كَفَىٰ‌ بِالْمَرْءِ‌ جَهْلاً أَلَّا يَعْرِفَ‌ قَدْرَهُ‌ ؛ آن كَس كه به ناحق ادعايى كند هلاك مى شود و آن كَس كه با و افترا مقامى را طلب كند محروم مى گردد و به جايى نمى رسد و آن كَس كه (با ادّعاهاى باطل) به مبارزه با حق برخيزد و در برابر آن قد علم كند هلاك خواهد شد و در نادانى انسان همين بس كه قدر خويش را نشناسد»
حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر دام عزّه ⏰ کیفیت ارتباط انسان با فضای اطرافش متفاوت است. گاهی یک شخص مؤمن، شروع به استفاده از می‌کند و با خود می‌گوید: الان است می‌خواهم اول وقت بخوانم یا الان صبح جمعه است می‌خواهم فلان عمل را انجام دهم و از صبح جمعه، از ، از وقت و بی‌وقت استفاده می‌کند و با زمان ارتباط ایجاد می‌کند. 💭 اولش حرکت خیالی است منتها اگر روی خیال هم هست، از طرف من خیالی است؛ اما از طرف شارع مقدس که این دستورات را داده است، این‌ها قواعد دارد؛ 🔔 ولی ارتباط انسان هرچند در اول کار به صورت خیالی باشد؛ اما ارتباطش را با زمان تعریف می‌کند. بعد به حدّی می‌رسد که یک مؤمن در فصلی، در زمان تأثیر می‌گذارد. 🔸 حالا فعلا این بحث فقط در مورد رابطه‌ با زمان است و الا در مورد مکان و امور دیگر هم مطرح است. شما نمونه‌هایش را در سیره اهل‌بیت (علیهم السلام ) می‌بینید. خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، چقدر شب‌ها، وقت و بی وقت عبادت می‌کرد! یا علیه السلام، انبیاء، اولیاء، حضرات ائمه (علیهم السلام)؛ همه اهل ارتباط و استفاده از زمان بودند؛ 🚩 ولی جریان ، تأثیرگذاری آقا علیه السلام در زمان است که تا برکات آن ادامه دارد. ⏰ در زمان‌های خاص ببینید مردم چه کار می‌کنند و چه بهره‌هایی می‌برند! چه عاشورایی دارند! بقیه‌اش هم همین‌جور است. در یک شکل دیگر آن است و نمونه ای از تأثیری است که اهل بیت علیهم السلام در زمان گذاشته اند. 🔹 این نمونه‌های عالی است، نمونه‌های پایین‌تر هم دارد. حیث انفعالی و اثر پذیری ما در مقابل زمان، یک مسئله است و بعد ممکن است این جهت عوض بشود و به تأثیرگزاری در زمان منتهی شود. تازه بعد از عوض شدنش خیلی امور دیگر هم هست. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅ @nasery_ir
و اگر شخص علاقه قلبی او تنها حیات مادی و شهوات دنیوی باشد و ثروتمندی را با لذات دوستدار و آن را وسیله رسیدن به آرزوهای نفسانی شناخت و حیات پس از مرگ و قرب به پروردگار و جوار آل محمد صلّی اللّه علیه و آله را حکایتی پنداشت و آنها را تنها بر زبان داشت گاهی که می گفت حق است ، میزان و صراط و بهشت و جهنم همه حق است ، اموری بود که بر زبان می گفت ولی علاقه قلبی او تنها دنیا بود، البته زیادتی ثروت و کامیابیهای دنیوی برای چنین شخصی بلای حقیقی و موجب شقاوت ابدی است و مَثل او در عالم حقیقت مَثل کسی است که برایش سلطنت پیش بینی شده و باید حرکت کند و به قصر سلطنتی وارد شود و بر تخت سلطنتی نشیند و از انواع نعمتها بهره برد؛ پس در اثناء راه به خرابه ای که پر از لاشه مردار و لاش خورهاست برسد پس در آن خرابه منزل کند و در برابر قصر سلطنتی و به مردارخوری قناعت نماید ؛ چنانچه در داستان مزبور به این حقیقت اشاره شده است و از آنجایی که ثروتمندی و کامیابی غالباً برای بشر دام می شود و او را صید می کند، یعنی محبت آنها در دلش جای گرفته و از عالم اعلا غافل می گردد و علاقه قلبیه اش از جهان پس از مرگ بریده می گردد، پروردگار بعضی از بندگان خود را از خوشیهای این عالم محروم می کند و به وسیله تیرهای بلای فقر و مرض و مصیبت و ظلمِ اشرار آنها را از دنیا دل آزرده می نماید تا دل به آن نبندند و از حیات جاودانی غافل نشوند. و به عبارت دیگر : انسان یک دل بیشتر ندارد، اگر در آن محبت به دنیا و شهوات نفسانی جای گرفت به همان اندازه از جای گرفتن محبت خدا و اولیای او و سرای آخرت کم می شود و گاه می شود که حب دنیا و شهوات تمام دل را احاطه می کند تا جایی که برای خدا و اولیای او جایی باقی نمی ماند . و از آنچه گفته شد دانسته گردید سرّ فرمایش امیرالمؤمنین علیه السّلام که فرمود : مال دنیا می خواهی یا محبت مرا . و شرح و تفصیل آنچه گفته شد در کتاب ( قلب سلیم ) که ان شاء اللّه بزودی انتشار می یابد، ذکر گردیده است.
إخبار از وقوع حادثه موحشه شخصی به نام ( حاج سید جعفر حسینی ) که چند روز قبل از وقوع زلزله و ظاهرا سه روز، به رحمت ایزدی پیوست. سه چهار روز پیش از فوت آن سید مرحوم، که در حال مرض روی بستر خوابیده و مرد متدین و با ایمانی بوده است، پسری دارد به نام آقا سید اکبر با اقوام و اقارب بر بالین او نشسته بودند یک مرتبه آن سید در حال مرض به صدای بلند می گوید ای تاجرها ! ای پیله ورها ! هر کدام هزار تومان بدهید که خانه ها تان خراب می شود، چند مرتبه همین کلمه را تکرار می کند هزار تومان بدهید، بعد می گوید یکصد تومان بدهید که خانه ها خراب می شود، بعد رو می کند به اش و می گوید شما همه از قیر بیرون روید که اگر ماندید هلاک می شوید، چند مرتبه این جمله را تکرار می کند و بعد از چهار روز از دنیا می رود رحمة اللّه علیه و بعد از سه روز از فوت آن مرحوم همان زلزله عظیمه واقع شد و خانه ها خراب و تلفات مالی و جانی وارد گردید . شاید مراد از اینکه یک هزار تومان دهید و خطاب به تجار و ثروتمندان فرموده بوده، یعنی بدهید و به فقرا اطعام کنید تا رفع بلا شود و ممکن است در آن حالت بلا را مشاهده می کرده و بر او کشف شده بوده است. اللّه اکبر از ما اولاد آدم که از این آیات بزرگ الهی بیدار نمی شویم و متنبه نمی گردیم . رؤیای صادقانه شخصی به نام ( رمضان طاهری ) گفت: شب بیست و پنجم صفر که صبح آن زلزله آمد پسر کوچکی داشتم بیمار بود و خواب نمی رفت و خیلی ناراحتی می نمود. نزدیک طلوع صبح بود دیدم خیلی گریه می کند مادرش را صدا زدم بیدار شد گفت خیلی به صبح مانده؟ گفتم نزدیک است و من قدری می خوابم موقع مرا بیدار کن، خوابم برد. ناگاه دیدم یک نفر جوان آمد درب خانه به من گفت بیا بیرون، گفتم چکار داری؟ گفت بیا بیرون . رفتم نزدیک منزلم جای وسیعی بود گفت نگاه کن گفتم به چه نگاه کنم گفت نگاه خانه ها و منزلها، چون نگاه کردم دیدم تماما خراب شده است گفتم خانه های ماست ؟ گفت بلی گفتم برای چه این طور شد گفت به واسطه معصیت زیاد . گفتم اهل این محل همه نماز می خوانند و می گیرند و عبادت کارند گفت همه است و خالص نیست، هرچه التماس کردم فایده نبخشید و رفت. بیدار شدم دیدم موقع نماز است عیالم به من گفت چرا در خواب گریه می کردی و ناراحت بودی؟ گفتم هیچ ، زود باش بچه ها را، دو تا را تو بردار و دو تای آنها را هم من برمی دارم تا از خانه بیرون ببریم و در آن خانه افرادی دیگری هم بودند. همینقدر دست بچه ها را گرفتم که بیرون برم زلزله گرفت و نداد که تکانی بخوریم، همه زیر آوار شدیم چند بچه و مادرشان تلف شدند و مرا با چند نفر دیگر تا نزدیک ظهر از زیر خاک بیرون آوردند. وقتی از زیر خاکها بیرون شدم سرگردان شدم که خانواده و بچه هایم زیر خاک هستند و کسی را ندارم چه کنم ؟ دیدم یکی از بستگان نزدیکم آمد و صدا زد عمو ! عمو ! گفتم بیا روز امداد است کمک کن بچه هایم زیر خاک هستند می میرند کمک کن تا آنها را بیرون آوریم، گریه کرد گفت من هم چند نفر زیر خاک دارم نمی توانم. بچه جوانی محصل در منزل ما بود دیدم سالم است گفتم بیا کمک بکن، گریه کرد گفت نمی توانم، آن هم رفت. باز هم یکی از خویشان و همسایگانم آمد در حالی که حیران و سرگردان بود، گفتم محض رضای خدا بیا کمک کن بچه هایم از کفم می روند، گفت من هم بچه هایم زیر خاک هستند و کسی ندارم . خلاصه نمونه بود و همه وانفسا گویان بودند. اگر بخواهم قضیه را خوب و کاملاً بنویسم طول می کشد و موجب ملال است. زن مؤمنه ای از اهل قیر گفت شبی که صبح آن زلزله آمد و خانه ها خراب گردید یک ساعت بعد از نصف شب خواب دیدم : ( سیدی آمد درب خانه ما و عمامه ای که بر سر داشت به دور گردن خود پیچیده و زنی هم همراه ایشان است و صورت خود را نقاب انداخته و به من صدا زد. من بیدار شدم فرمود: چراغ روشن کن، روشن کردم فرمود با شوهر و فرزندانت از خانه بیرون بروید. عرض کردم آقا ! شش هفت سال زحمت کشیده تا این خانه را درست کرده ایم و حالا تازه آمده ایم در آن زندگی کنیم. فرمود باید بیرون بروید که بلا نازل می شود، گفتم اجازه می دهید شوهرم را بیدار کنم، گفت هنوز زود است خیلی وحشت داشتم. در دل خود می گفتم کاش صبح می شد و مؤذن اذان صبح می گفت . گفت آتش روشن کن و آب روی آتش گذار؛ اما مهلت اینکه چایی درست کنی پیدا نمی کنی، آتش کردم صدا زدم شوهرم حیدر را از خواب بیدار کردم دیدم صدای مؤذن بلند شد و صبح گفت. مرتبه دوم چون خیلی متوسل به اباالفضل علیه السّلام شدم و صدا زدم یا اباالفضل العباس علیه السّلام به دادم برس، دیدم سید جوان نورانی که به نظرم آمد یک دست در بدن نداشت آمد درب منزل گفت حیدر را بیدار کن و بگو مادرت فوت شده بیا جنازه اش را بردار و دفن کن . 【 ۲ از ۷ 】
توضیح مطلب آنکه: هرگاه انسانی از دیگری کرداری دید که ملایم با طبع و مورد علاقه اوست قهرا دلش شاد و خنک می شود و از این روی او را به نیکی یاد کرده در مقام و إنعام به او برمی آید چنانی که اگر آن کردار ناملایم و مورد نفرتش باشد ، دلش گرفته و آزرده شده خونش به جوش می آید و برای دلخنکی و آرامش درونش، در مقام تلافی و آزار رسانی به آن شخص برمی آید ، این است رضا و سخط مخلوق با یکدیگر. و اما خداوند جلّ جلاله پس از هر نوع تأثّر و انفعالی منزه و مبرّا است به طوری که اگر تمام افراد بشر نیکوکار شوند و او را بندگی کنند یا اینکه عموماً بدکردار و از بندگیش سرکشی کنند کمتر از ذرّه ای در آن ذات مقدس اثری ندارد . گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد بلی کردارهای بشر را هم مهمل و بی اثر قرار نداده؛ بلکه اگر بنده فرمانبردار او شدند آنها را مورد لطف و اکرام و انعام خود قرار می دهد چنانی که اگر طاغی و یاغی شدند آنها را سخت عقوبت خواهد فرمود. ( بدانید خدا سخت شکنجه می دهد و خداوند آمرزنده مهربان است ) و خلاصه رضا و سخط خداوند همان ثواب و عقاب و مجازات اوست و عالم جزا به طور کلی در جهان عظیم یعنی در و می باشد. اما نسبت به زندگی دنیوی مستفاد از آیات و روایات آن است که پاره ای از عبادات و طاعات است که علاوه بر جزای اخروی در همین دنیا به جزای نیک خواهد رسید ؛ مانند و که علاوه بر ثواب آخرت، موجب رفع بلا و در مال و است چنانی که پاره ای از گناهان است که علاوه بر جزای اخروی، در این دنیا موجب نزول بلا است مانند حرص و بخل شدید و قساوت و ظلم و تجاوز به حقوق یکدیگر و ترک و ¹ و غیر اینها . ناگفته نماند که نزول بلا در اثر گناهان، کلیت و عمومیت ندارد ؛ زیرا ممکن است پروردگار کریمِ حلیم ، گناهکار را دهد شاید کند یا کردار نیکی که اثر آن را بردارد از او سر زند چنانکه ممکن است در اثر شدت طغیان و عصیان اصلاً بلا به او نرسد بلکه بر نعمتش افزوده شود تا استحقاق عقوبت اخرویش بیشتر گردد . و شواهد این مطلب در قرآن مجید فراوان است و نقل آن موجب طول کلام می شود . اشکالهای گوناگون و پاسخ آنها از آنچه گفته شد دانسته گردید که زمین لزره ای که سبب هلاک دسته ای و بی خانمانی و بیچارگی و مصیبت زدگی گروه دیگر شود مانند سایر بلاهای دیگر خشم و قهر و انتقام و مجازات الهی است . اگر گفته شود چگونه بلای عمومی، انتقام و مجازات خداوند است در حالی که در بین بلا رسیدگان افرادی هستند که استحقاق بلا نداشتند؛ یعنی گناهکار نبودند یا از قبیل مستضعفین و اطفال بوده اند . دیگر آنکه بسیاری از اجتماعات بشری که به مراتب از این بلا رسیدگان گناهکارترند ، در امان هستند و این برخلاف عدل به نظر می رسد . در گوییم : انتقام و مجازات تنها برای گناهکاران است و اما بیگناهانی که در بلای عمومی هلاک می شوند پس این بلا، سبب خلاصی آنها از محنتکده حیات دنیوی و زودتر رسیدن به عالم جزا و دار ثواب و باقی است و البته در برابر رنج و شکنجه ای که به آنها رسیده خداوند جبار، جبران خواهد فرمود و به آنها أجر خواهد داد و خلاصه بلا برای گنهکار عقوبت و مجازات است و برای بیگناه و نیکوکار کرامت و موجب ثواب و درجات می باشد. و درباره اطفال که در کودکی می میرند در روایت رسیده که در عالم برزخ تحت کفالت خلیل علیه السّلام هستند و می شوند و با و خود جمع شده و در باره آنها می کنند و با هم به می روند‌. ---------------------------------------------------- 1- علیه السلام فرمود خداوند به شعیب پیغمبر وحی فرستاد که من یکصد هزار نفر از قوم تو را عذاب می کنم، چهل هزار از اشرارشان و شصت هزار از نیکانشان . شعیب عرض کرد: پروردگارا! اشرار را استحقاق است، اخیار برای چه؟ خداوند فرمود: چون با اشرار سازش کردند و برای خشم من برایشان خشمناک نشدند و آنها را زجر و نهی ننمودند (وسائل ، کتاب امر به معروف ، باب 8). 【 ۶ از ۷ 】
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 در دنیای مجازی زود باور نباشیم و به چشم خودمونم اعتماد نکنیم. ⬅️ دشمن در بیحیایی و بی دینی را ترویج میکند. ⬅️ دشمن دلسوز ما نیست و در دانشهای صنعتی و پزشکی به جوانان نمی آموزد، بلکه بی حیایی و بی دینی را ترویج میکند. ✅ چیزی که نمیتوانی در از آن دفاع کنی، نه ببین، نه بشنو، نه بگو، نه بنویس. ⬅️ قابل توجه هممون مخصوصا در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی 👈 فوری هر چیزی را بدون تحقیق نشر ندهیم. ⬅️ فردا درپیشگاه خداوند باید جوابگو باشیم و اگر چیزی بدون تحقیق نشر دهیم و باعث اختلاف، شایعه، شبهه شود یا نشر خبر اکاذیب کنیم خداوند عذاب دردناکی در آخرت برایمان وعده داده است ⬅️مواظب نشر خبرها، کلیپها، متن‌ها و.. باشیم. 😭 چون خداوند در قرآن از عاقبتِ بد این کار خبر داده ⬅️ مـراقـب تـوپـخـانـه هـای دشـمـن در فـضـای مـجـازی بــاشـیـم. ⬅️ اخـبــار دروغ مـیـگـن⁉️ ⬅️ امـارهـای بــی پـایـه مـیـدن⁉️ ⬅️چهره های خـوب را تخریب میکنند⁉️ ⬅️ موفقیتهای انقلاب را کتمان میکنند ⬅️ مشکلات را بزرگنمایی میکنند 🚨دش̸م̸ن ̸ک̸ا̸ر̸ش ̸ا̸ی̸نه... ┈•••✾•••┈┈•
ترس از بی اخلاصی نشانه اخلاص است ناگفته نماند هر عمل خیری که شخص می خواهد انجام دهد باید پیش از آن در اخلاص و تصحیح خود بکوشد، آنگاه آن عمل را انجام دهد نه اینکه به مجرد وسوسه در اخلاص، عمل را ترک نماید و شیطان را از خود خوشنود سازد . بلکه همین ترس از نبودن اخلاص دلیل بر مرتبه ای از اخلاص است و اگر با همین حالت ترسناکی از خداوند استمداد در اخلاص نماید و شروع به عمل نماید البته صحیح است . در حالات بعضی از اکابر علما نوشته اند که همیشه پیش از وقت نماز مقدار زیادی تنها می نشست و فکر خود و عقبه ها و گردنه های برزخی و مواقف قیامت می نمود و مقداری به حال خود می گریست آنگاه به مسجد می آمد و نماز جماعت می خواند و غرضش از این کار این بود که نماز جماعت خواندنش برای خدا و به یاد او باشد و نظری به مؤمنین و جمعیت آنها ابدا نداشته باشد . در برابرش کسی که از علاقه مندی به دنیا خلاص گردد و از عوالم و الهی بهره مند شود زندگی دنیوی را ناچیز و لهو و لعب می بیند و چون کمال خود را در شهود آن عوالم می بیند مشتاق می شود و خلاصی از این عالم را خواهان می گردد. از جمله گزارشات و ، ظهور مقام علیه السّلام است یعنی سعه وجودی و احاطه علمی و نفوذ مشیّت و سلطنت الهی آن حضرت را تا کسی به آن عالم وارد نگردد حقیقتش را نمی تواند درک نماید و فعلاً جز تصدیق اجمالی و دانستن عجز خود از ادراک آن راهی نیست . به این مناسبت جمله ای از فرمایشات حضرت صادق علیه السّلام در محل و مقام برزخی حضرت سیدالشهداء علیه السّلام نقل می گردد. در نفس المهموم به سند صحیح از علیه السّلام روایت کرده که فرمود : ( حسین علیه السّلام با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است و با آن حضرت روزی ( مناسب آن عالَم و آن مقام ) به ایشان می رسد و مورد و کرامت خداوندند و به درستی که حسین علیه السّلام در سمت راست عرش است و می گوید : پروردگارا ! عطا فرما به من آنچه وعده دادی ( ) و نظر می کند به سوی زیارت کنندگان قبرش پس به آنها و به نامهایشان و نامهای پدرانشان و آنچه با آنهاست شناساتر است از شناسایی یکی از آنان به فرزندش و نظر می فرماید به سوی کسی که بر او گریان است پس برایش طلب آمرزش می فرماید و از پدرش می خواهد که برای او آمرزش جوید و می فرماید ای کننده بر من ! اگر پاداشی را که خداوند برایت آماده فرموده بدانی شادیت بیش از اندوه و غصه ات می شد و برایش آمرزش می جوید از هر خطا و گناهی ) ² ----------------------------------------------- 1- فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعْیُنٍ 2- اِنَّ الْحُسَیْنَ بْن عَلِیٍّ (علیهماالسلام ) مَعَ اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَخیهِ فی مَنْزِلِ رَسُولِ اللّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ اِنَّهُ لَعَن یَمینِ الْعَرْشِ مُتَعلَّقٌ بِهِ یَقُولُ یا رَبِّ اَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی زوّارِهِ فَهُوَ اَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِاَسْمائِهِمْ و َاَسْماءِ آبائِهِمْ وَ ما فی رِحالِهِمْ مِنْ اَحَدِهِمْ بِوَلَدِهِ وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی مَنْ یَبْکیهِ فَیَسْتَغْفِرَ لَهُ وَ یَسْئلُ اَباهُ اْلاِسْتِغْفارَ لَهُ وَ یَقُولُ اَیُّهَا الْباکی لَوْ عَلِمْتَ ما اَعَدَّ اللّهُ لَکَ مِنَ اْلاَجْرِ لَفَرَحْتَ اَکْثَرَ مِمّا حَزنْتَ وَ اِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطیئَهٍ) (نفس المهموم )
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جلوت رو میگیرم اگر هر جا میری نگی برای رفتیم... 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز جلوت رو میگیرم اگر هر جا میری نگی برای رفتیم... 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
▫️علی بن المغیره میگوید: به علیه‌السّلام عرض کردم: "من برای رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله یک ختم قرآن، و برای علیه‌السّلام ختمی دیگر و برای علیهاالسّلام ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه علیهم السلام تا به شما رسد ختم قرآنی قرار می‌دهم (و هدیه میکنم)... به سبب این کار چه پاداشی دارم؟" امام کاظم علیه‌السّلام فرمود: لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ... پاداش تو آن است که روز با آنان باشی! عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟ سه مرتبه فرمود: آری! 📚 الکافی / مجلد ۲ / صفحه ۶۱۷ 📚 مکیال المکارم / مجلد ۲ / وظیفه ۴۵ 💐 بیایید ختم قرآن و همه عباداتمان را در به نیت تعجیل فرج انجام داده و به علیه‌السّلام هدیه کنیم. 🤲🏻 اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج‌وَالْعافِیَةَوَالنَّصْرَ 🌷 اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج 🌸
02 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-05-27) Mashhade Moghadas.mp3
30.23M
🔈 🔰 فصل پنجم؛ فجر متقین، فجور مترفین | جلسه دوم ▪️یکم صفر، ۱۴۰۲ * تقابل نفس مترَفه و نفس مطمئنه * مترَفین؛ بهره‌مندی از نعمت را معیار ارزش‌گذاری می‌دانند * سوره واقعه؛ دسته‌بندی سه‌گانه انسان‌ها و نفوس * منزلت بالای مقرّبین؛ احاطه بر اعمال ابرار * فجر؛ شکاف حجاب‌ها یا سرمایه‌ها؟! * شکاف در قلب مؤمنین؛ کنار زدن حجاب‌ها و تابش نور الهی * شکاف در قلب طغیان‌گر؛ کنار زدن فطرت و رفتن نور الهی * محل طلوع خورشید => مشرق => سمت راست=> اصحاب یمین (اهالی رو به نور) * محل غروب خورشید => مغرب => سمت چپ => اصحاب شمال (اهالی پشت به نور) * خدا حتی در هم هست؛ ولی جهنمی‌ها خدا را نمی‌بینند! * مترَفین؛ اهالی باری به هر جهت * فردای ، فردای امروز نیست بلکه "باطن امروز" است * قیامت؛ محل بروز آتشی که بود ولی دیده نمی‌شد * اصحاب شمال؛ ساکن در سایه‌ای که خنک نمی‌کند و احترامی ندارد * مترفین؛ فراری‌هایِ زمان سختی و بلا * لَمّا جَلَسنا بَينَ يَدَي يَزيدَ ... ⏰ مدت زمان: ۵۶:۲۴ 📅 ۱۴۰۲/۰۵/۲۷ @Aminikhaah_Media ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
هدایت شده از مباحث
آنچه باید درباره ام المومنین سلام الله علیها 1️⃣ به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ ) 2️⃣ خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام نکرد و برای ازدواج، خود ایشان، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان ) 3️⃣ ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ ) 4️⃣ هم چنین نه و نه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است. 5️⃣ مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹) 6️⃣ حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن‌الکبری ج۶ ص۳۶۷ ) 7️⃣ در شهادت دادن حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت علیه السلام و ابراز برائت ( از : ابوبکر و عمر ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با آوردن، دو رکن و را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳) 8️⃣ حضرت خدیجه نه تنها با مال خود که حتی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود همواره و در طول حیات مبارک خود، از صلوات الله علیه و آله دفاع نمود. 9️⃣ در اثر حصر در شعب ابی طالب تمام اموال حضرت خدیجه صرف تهیه آذوقه برای مسلمانان محصور شد و خود ایشان نیز در اثر رنج فراوان آن سه سال و بنابر تحلیلی در اثر سم دشمنان از دنیا رفت ( به رسید).🥀 0️⃣1️⃣ حضرت خدیجه در میان زنان پیامبر صاحب امتیازاتی منحصر به فرد است: 🔸 ایشان تنها همسر دوشیزه و جوان رسول خداست. سایر زنان پیامبر قبل از ازدواج با حضرت، ازدواج کرده و یا در سنین بالا همسر ایشان شدند. 🔸 تنها همسر پیامبر که از ابتدا به آیین یکتاپرستی بود ایشان است و سایر همسران دورانی را در شرک و کفر گذرانده‌اند. 🔸 شدت علاقه پیامبر به ایشان به حدّی بود که تا سال‌ها بعد از وفات ایشان همواره یاد و حرمت وی را پاس داشته و گوشزد می کرد. 🔸تنها همسر پیامبر است که صاحب فرزند شد و سایر زنان پیامبر یا در سن نبودند (مثل ام سلمه) یا و نازا بودند (مثل عایشه). 🔸تنها همسر پیامبر است که در آیات قرآن همواره مورد مدح و تمجید بوده و هرگز هیچ آیه ای در مذمت وی نازل نشده است. نه آیات خانه نشینی ، نه آیات نهی از فحشا نه آیه افک. 🔸تنها همسر پیامبر است که در هم ردیف پیامبر و معصومین علیهم السلام بر اعراف و پل صراط مجوز ورود به می دهد. و بسیاری از نکاتی که سقیفه باوران با تیغ از رسیدن آنها به مسلمانان جلوگیری کردند... @SofreFarhangiReyhane ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈