🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 خاکریز #خاطرات (#نماز_در_اسارت)
❌ یک روز، فرمانده اردوگاه دستور داد
به دلیل اینکه در خلال نمازهای جماعت،
برای #امام_خمینی دعا و به صدام نفرین میشود،
اقامه #نماز_جماعت ممنوع است.
🕢 درست 2 ساعت بعد از این دستور،
همه برای نماز مغرب و عشا صف کشیدیم.
♨️ در اواسط نماز بودیم که عراقیها با چوب و کابل به داخل اتاقها ریختند
و همه را مورد ضرب وشتم قرار دادند.
🌿 اما به محض اینکه از اتاق بیرون رفتند و در را بستند،
دوباره همه به صف ایستادیم
و نماز عشا را نیز به جماعت برپا کردیم.
✅ عراقیها با هیچ شیوهای نتوانستند نماز جماعت را از ما بگیرند.
🎤 راوی: علی اصغر نوری
📖 منبع: کتاب "نماز در اسارت"
#معبر_۱۷
#صلوات
#آزادگان
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹نثار سلامتی همهی آزادگان صبور و قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🌹 خاکریز خاطرات (عید نوروز در اردوگاه آزادگان)
🔶 نوروز در اسارت با انـدوه و شـادی همـراه بود،
اندوهش به خاطر این بود که سالی دیگـر بر فراق و دوری از میهن اسلامی و خانواده افـزوده شده بود
و شادی آن به این سبب بود که یکسال دیگـر توانسته بودیم در برابر توطئههای دشمـن خبیث و متجاوز محکم بایستیم و به آ نها اجازه ندهیم کمترین انحرافی در عقیدهی پاک و خالصانهی دلیـرمردان راه حق و حقیقت ایجاد کنند.
🚿 چند روز مانده به عید نوروز،
خانه تکانی اسـرا شروع میشد.
البته آن خانه تکانی زحمت زیادی نداشت چون ما از این دنیا و ما فیها به جز شست و شـوی دو پتوی مندرس و کهنه، کار دیگری نداشتیم.
🎊 البته عده ای از برادران برای شــاد کـردن اسـرا زحمات زیادی میکشیدند،
از تهیه و تدارک برنامههای کمـــدی و شاد تا پخت و پـز شیــرینیجـات اســارتی ...
🌿 هفت سین اسارت عبارت بود از:
ساعت، سیـم(کابل یا خاردار)، سجاده، سمون یا صمون(نانی شبیه نان ساندویچی و بدون کیفیت)، سنگ، سبزی و سـرکه اسارتی.
🤝 روز عيد نوروز همهی اسـرا با نظم و ترتیب در مقابل آسایشگاهها به صف میشدند و آنگاه از آسایشگاه یک،
برنامه مصافحه و مکاتفه و معانقه شروع میشد تا زمانی که تمام برادران یکدیگـر را ببینند و ســال نو را به همدیگر تبریک بگویند.
👮♂بعضی از سربازان عراقی هم وقتی آن همه شور و نشاط را در بین اســـرا مشاهده میکردند به شوخی میگفتند:
🇮🇷 عیدکم سعیدا ... ایران رفتـن بعیدا
🎤 #راوی: علی اصغر افضلی(آزادهی دفاعمقدس)
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزادگان
#عید_نوروز
🌹نثار ارواح مطهر "شهدای آزاده" و سلامتی همهی "آزادگان" قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان(خرید موشک)
🌹 شجاعت و پای بندی به نظام مقدس جمهوری اسلامی در وجود یکایک برادران آزادهی دریادل همواره موج میزد.
📄 روزی مأموران صلیب سرخ جهانی به اردوگاه ما آمدند؛
یکی از برادران از آنها تقاضای یک وکالت نامه رسمی کرد.
⁉️ مأموران صلیب سرخ از این درخواست غیرمعمول کاملاً متعجّب شده بودند و یکی از آن ها پرسید:
وکالتنامه رسمی برای چی میخواهی؟
🚀 برادر آزاده پاسخ داد،
یک وکالت نامه رسمی میخواهم
تا به پدرم وکالت بدهم
تمام اموالم را در ایران بفروشد
و با پول آن موشک بخرد و به بغداد بزند.
📖 منبع: کتاب طنز در اسارت، ص۱۱۶
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزاده
#آزادگان
🌹سلامتی همهی آزادگان قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان (شفا در اسارت)
🔸 در اردوگاه تکریت۱۲،
اسیری به نام « فرزانه» حضور داشت
که از پا و کمر فلج شده بود.
✅ او هر روزش را به دعا و راز و نیاز با خدا میگذراند
و از درد به خود میپیچید.
🔆 باطنی مصفا و نیتی خالص داشت
و دست از توسل به امامان معصوم علیهم السلام هم برنمیداشت.
☀️ یک روز صبح،
سر و صدایی در اردوگاه پیچید
و موجی از شادی فراگیر شد.
🌹 «فرزانه» شفا یافته بود
و به خوبی راه میرفت.
🌼 خودش گفت:
《دیشب مولا علی علیه السلام به خواب من آمد.
وقتی بالای سرم ایستاد فرمود:
« بلند شو!»
گفتم:
«نمیتوانم»
ایشان فرمود:
«من به تو میگویم بلند شو!»》
🎊 شفا یافتن آقای فرزانه،
محیط یأس آلود و غم گرفته اسارت را پر از امید و شادمانی کرد.
🍪 مراسم شکرگزاری به جا آوردیم
و با وجود کمبود امکانات،
با خمیر خشک و آرد شدهی نانها با شکر، حلوا درست کردیم
و میان همه پخش کردیم.
🎤 #راوی: ایرج رحیمی
📖 منبع: کتاب "تنفس ممنوع"، ص۲۶۵
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزاده
#آزادگان
🌹سلامتی همهی آزادگان صبور و قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان (روزهداری در اسارت)
بعثیها آمار برخی از اسرای ایرانی را به نمایندگان صلیب سرخ جهانی اعلام نمیکردند
و به همین جهت هر آزاری که میخواستند به اسرای ایرانی میرساندند.
در ماه مبارک رمضان هم اگر متوجه این میشدند که
رزمندهای رزوه گرفته است،
بدترین رفتارها را با او انجام میدادند
و از همان اول ورود به اردوگاه به ما اعلام کردند که
نماز خواندن و روزه گرفتن جرم است؛
بنابراین اسرا بهطور مخفیانه روزه میگرفتند
و اندک غذایی هم که به ما میدادند را برای افطار نگه میداشتیم
و بعضاً پیش میآمد که
بچهها بدون افطار کردن،
روز بعد را نیز روزه میگرفتند.
مشکلات و سختیهای بسیاری در اردوگاه بود،
اما هیچ کدام از مشکلات منجر به این نمیشد که بچهها از یاد خدا و روزه گرفتن غافل شوند.
یادم میآید که
یک روز در سرشماری که همه روزه صورت میگرفت،
از یکی از بچهها غذایی را که برای افطار در زیر لباس مخفی کرده بود،
پیدا کردند و این رزمنده را یک شبانه روز شکنجه کردند.
#راوی: آزادهی جانباز "علی سیفیکار"
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#روزه
#دفاع_مقدس
#آزادگان
🌹سلامتی همهی "آزادگان قهرمان و صبور" صلوات🌹
@mabar17
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
🔶 خاطرات آزادگان
سربازی به نام "کریم" بود
که بهانه درست میکرد
و بواسطه آن، با انبردست،
زبان بیرون میکشید،
ابرو و موژهها را میکَند.
برخی اسرا موی روی گونههایشان را نمیتراشیدند
و این شکنجهگر وحشی با انبردست،
موهای روی صورت را میکَند.
🎤 #راوی: آزاده سیّد هادی غنی
🌸🍃🌹🌼🌷🌼🌹🍃🌸
#معبر_۱۷
#صلوات
#دفاع_مقدس
#آزادگان
🌸سالروز ورود آزادگان عزیز به میهن اسلامی گرامیباد🌸
🌹نثار ارواح مطهر آزادگان شهید و سلامتی همهی آزادگان قهرمان و صبور صلوات🌹
@mabar17