🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 یادی از شهید ابوالمحسن اصفهانی(●ولادت: ۱۳۴۴، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، شلمچه، عملیات کربلای۴ ☆ ■مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیهالسلام" قم)
🌷 گزیدهی وصیتنامهی شهید ابوالمحسن اصفهانی:
📝《سعی کنید همیشه اسوه باشید
و مردم را به معروف،
امر و از منکر نهی کنید.
از ریا کاریها انشاءالله بپرهیزیم
که به یقین ریا کار مشرک است.
دعاهایمان را بیشتر و تواضع خود را هر روز نسبت به روز قبل بیشتر کنیم.
سعی کنید که روزمان از روز دیگر از لحاظ معنوی بهتر گردد
که اگر اینطور نباشد به راستی هیچ یک مسلمان نیستیم...
... به مستمندان انفاق کنیم
و به یاد گرسنگان باشیم شبها که میخوابیم کمی هم به فکر آنها که جای خواب و غذا ندارند
و به یاد گرسنگان باشیم
نه تنها مستضعفین ایران
بلکه تمامی مسلمین و مظلومین جهان.
غیبت نکنیم که برای غیبت عذابی عظیم است.
... و تو را به خون شهدا قسَمتان میدهم
که این شهدای عزیزمان را از یاد مبرید!
و هر وقت به فکر گناه کردن افتادیم شهدا را به یاد آوریم.》
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌷نثار روح مطهر شهید "ابوالمحسن اصفهانی" صلوات🌷
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 یادی از #سردار_شهید_علی_اکبر_جمراسی (●ولادت: ۱۳۴۷، تلخاب اراک ☆ ○شهادت: ۱۳۹۰، سردشت ☆ ■مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیهالسلام" قم)
❤️ گاهی که با هم مینشستیم از خاطرات دوران جنگ برایم میگفت.
از همرزمان شهیدش و اینکه چگونه آنها به شهادت رسیدهاند
و او جامانده است،
به خصوص از #شهید_مصطفی_بیگی
و نحوه شهادت او.
🌷میگفت:
«با هم در آمبولانس بودیم
و در حال حمل مجروحین که ماشین توی جاده گیر کرد.
به محض اینکه برای هل دادن ماشین پیاده شدم،
خمپارهای کنار آمبولانس زمین خورد.
مصطفی بیگی به شهادت رسید و من زنده ماندم.»
♦️ در خصوص شهادت با حالتی توام با حسرت و سوز درونی میگفت:
«همه میمیرند و از دنیا میروند،
اما مرگی که با شهادت باشد
خیلی فرق میکند.
اول و آخر مرگ هست
ولی شهادت کجا و مرگ عادی کجا؟»
🎤 راوی: مهران جمراسی(فرزند شهید)
#معبر_۱۷
#صلوات
#شهید
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "علیاکبر جمراسی" صلوات🌷
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 خاکریز #خاطرات (#نماز_در_اسارت)
❌ یک روز، فرمانده اردوگاه دستور داد
به دلیل اینکه در خلال نمازهای جماعت،
برای #امام_خمینی دعا و به صدام نفرین میشود،
اقامه #نماز_جماعت ممنوع است.
🕢 درست 2 ساعت بعد از این دستور،
همه برای نماز مغرب و عشا صف کشیدیم.
♨️ در اواسط نماز بودیم که عراقیها با چوب و کابل به داخل اتاقها ریختند
و همه را مورد ضرب وشتم قرار دادند.
🌿 اما به محض اینکه از اتاق بیرون رفتند و در را بستند،
دوباره همه به صف ایستادیم
و نماز عشا را نیز به جماعت برپا کردیم.
✅ عراقیها با هیچ شیوهای نتوانستند نماز جماعت را از ما بگیرند.
🎤 راوی: علی اصغر نوری
📖 منبع: کتاب "نماز در اسارت"
#معبر_۱۷
#صلوات
#آزادگان
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹نثار سلامتی همهی آزادگان صبور و قهرمان صلوات🌹
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 یادی از #شهید_حسین_نیکو_صحبت (●ولادت: ۱۳۴۸، قم ☆ ○شهادت: ۱۳۶۵، عملیات کربلای۴، شلمچه ☆ ■مزار: گلزار شهدای علی بن جعفر"علیهالسلام" قم)
🏴 تا نشستیم روی موتور،
حسین گفت:
《روضه بخون.》
♦️ هر چی بهونه آوردم؛
زیر بار نرفت.
گفت:
《حسین!
من چند شب دیگه مهمون #امام_حسین(علیهالسلام) هستم.
می خوام به آقا بگم:
«همه جا برات گریه کردم.
شب، روز، ظهر، خلوت، جلوت، توی سنگر، حسینیه، پشت خاکریز، پشت ماشین»؛
فقط مونده روی موتور #گریه کنم.》
✅ قسمم داد که براش #روضه بخونم.
⚫️ یه سلام دادم به امام حسین(علیهالسلام)
و یه خط شعر برای #حضرت_علی_اکبر(علیهالسلام)خوندم.
♦️روضهی من تموم شده بود
ولی حسین داشت گریه میکرد.
🌷 رسیدیم به #اردوگاه_شهدای_تخریب؛
هنوز گریهاش تموم نشده بود.
♦️ چند دقیقه ایستادیم
تا گریهاش بند اومد...
🌷 چند شب بعد مهمون #امام_حسین(علیهالسلام) شد،
همونطور که گفته بود.
🎤 راوی: حاج حسین کاجی
#معبر_۱۷
#صلوات
#شهید
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
⚫️صلیالله عَلَیْکَ یٰااَباعَبْدِاللَّهِ الحسین⚫️
🌷نثار روح مطهر شهید "حسین نیکوصحبت" صلوات🌷
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌷 گزیدهی وصیتنامهی شهید ... :
📝《در روی خاکم #سنگ_قبر نگذارید.
نمیخواهم کسی اسم مرا بداند
یا صورت و عکس مرا ببیند
و اگر سنگی میگذارید
روی آن چیزی ننویسید،
نه بخاطر این که از اسمم شرم دارم
بلکه نمیخواهم کسی مرا بشناسد.》
#معبر_۱۷
#صلوات
#شهید
#بهشت_زهرا
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌷نثار روح مطهر شهید ۱۷ سالهی گمنام و بی نام و نشان که در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قطعه ۲۴، ردیف ۵۴، شماره ۳۵ مدفون است، صلوات🌷
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 #خاکریز_قصهها
♦️ نوبتش شده بود.
بيدارش كه كردند تا برود برای نگهبانی،
شروع كرد به داد و بيداد.
بيچاره حميد كلی جا خورد.
آرامتر كه شد،
از حميد معذرتخواهی كرد.
گفت #خواب_امام_حسين(علیهالسلام) را میديده.
میخواسته با امام حسين(علیهالسلام) صحبت كند
كه حميد صدايش زده.
بلند شد،
وضو گرفت و رفت سر پست.
☆●☆●☆♢☆●☆●☆
🌷دم صبح بود
كه صدای تيراندازی آمد.
همه بلند شدند و ريختند بيرون.
سر و صداها كه خوابيد،
ديدند خوابيده.
با چشمهای باز و رو به آسمان.
بچهها میگفتند
توی آخرين لحظات گفت:
«السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ...»
اين دفعه واقعاً با خود امام حسين(علیهالسلام) صحبت میكرد.
#معبر_۱۷
#صلوات
#شهید
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
⚫️صلیالله عَلَیْکَ یٰااَباعَبْدِاللَّهِ الحسین⚫️
🌷نثار ارواح مطهر شهیدان والامقام صلوات🌷
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
هی دم زدیم از یاد یـاران و شـهیدان
اما وفـای بر شـهیدان یـادمـان رفت
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
سلام علیکم
💐 به #کانال_معبر_۱۷ خوش آمدید.
از حضورتان متشکریم.
لطفاً دوستان و مخاطبان خود را به کانال معبر۱۷ #دعوت فرمایید.
🌹 یاران با وفای عزیز!
لطفاً کانال معبر۱۷ را در تلگرام و پیامرسانهای ایرانی سروش و ایتا دنبال فرمایید:
📺 #فیلم
📸 #عکس
📢 #صوت
📋 #خاطرات، دل نوشتهها و وصیتنامهی شهدا
📖 برشی از کتابها
📚 مطالب متنوع با موضوعات ولایت، #دفاع_مقدس، #شهدا، نهضت جهانی اسلام و...
👇👇👇👇
✅ #تلگرام:
https://t.me/joinchat/AAAAAELInIz2cJ2NNR4Ksw
@mabar17
✅ #سروش:
Sapp.ir/mabar17
@mabar17
✅ #ایتا:
https://eitaa.com/mabar17
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
@mabar17
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌹 خاکریز خاطرات (لشکر خدا)
🚁 در عملیات "بازی دراز" هلیکوپترهای عراقی
به صورت مستقیم به سنگرهای بچهها شلیک میکردند
و اوضاع وخیمی را ایجاد کرده بودند
در همان وضع یکی از نیروها
به سمت "محسن" رفت
و با ناراحتی گفت:
«پس آنهایی که قرار بود
ما را پشتیبانی کنند کجایند؟
چرا نمیآیند!؟
چرا بچهها را به کشتن میدهی!؟»
🌷 "وزوایی" سرش را برگرداند،
نگاهی به آسمان انداخت
و همه را صدا زد
صدایش در فضا پیچید که میگفت:
《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ... 》
✅ بچهها با او شروع به خواندن کردند.
💥 در همین لحظه یکی از هلیکوپترها
به اشتباه تانک عراقی را به آتش کشید
و دو هلیکوپتر دیگر با هم برخورد کردند. ...
🌼🌹🍃🌻🌷🌻🍃🌹🌼
🌷نثار روح مطهر سردار شهید "محسن وزوایی" صلوات🌷
@mabar17