) 🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🍃🍂🌿 @mabareshohada
🌺
#شهید_شناسی💐🌹
#قسمت_اول
🌹🌹#سردار_ شهید #محمدرضا_تورجی_زاده🌹🌹
نام : محمد تورجی زاده
تولد : ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳
فرزند: حسن
شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶
محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای
💐می خواهم در این بخش از شهیدی برایتان بگویم که آشنای تمام جوانان شهر اصفهان است و آرامگاهش مأمن تمام در ماندگان شهیدی که جوانان دهه سوم مجذوبش هستند و خواه و ناخواه زمان رفتن به گلستان شهدا خود را بر مزار این شهید وارسته می دانند . محمدرضا تورجی زاده فرمانده گردان یا زهرا شهیدی عاشق بانو صدیقه زهرا (سلام الله علیها ) بود و هنگام شهادت بر اثر جراحت از ناحیه پهلو چپ . بازوی راست و همچون بانو به شهادت رسید . در لحظه شهادت لبخند زیبایی برلبانش بود. بعدها پیغام داد و گفت: این بالاترین افتخار بود که من در آغوش امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف ) جان دادم
محمدرضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگنان ممتاز بود.
در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملیات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند . ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا
🍀به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .
#ادامه_دارد
#سالگرد_شهادت
#شادی_روحش_صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃@mabareshohada 🍃🌺
🍃🍂🌿
🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
💎🍃❄️🍃💎
🌷 @mabareshohada 🌷
🍃🌹 #شهید_شناسی🍃🌹
#سردار_شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#قسمت_اول
✅تولد:
دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
✳️تحصیلات:
🔶وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکدة فنی پرداخت.
وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقاتعلمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
🔹🔸شهید چمران کاملا به سیره پیامبر و ائمه تأسی می کرد. دکتر چمران در سخنرانی هایش امکان نداشت از خود چیزی بگوید و همیشه به سخنان ائمه معصومین استناد می کرد. این شهید بزرگوار در کارها در پی نتیجه نبود بلکه راهی را که خدا می پسندید انتخاب می کرد و به دنبال این نبود چه کسی از آن خوشش می آید یا نه بلکه حرف حق را جاری می کرد
🔶🔹فعالیتهای اجتماعی:
از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعتنفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداری از نهضتملی ایران در کشمکشهای مرگ و حیات این دوره بود. بعد از کودتای ننگین 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سختترین مبارزهها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناکترین مأموریتها را در سختترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.
در امریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولینبار انجمن اسلامی دانشجویان امریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در امریکا به شمار میرفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع میشود.
🔰🔸در لبنان:
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان میشود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند.وبه كمك امام موسيصدر، رهبر شيعيان لبنان سازمان «امل» را براساس اصول و مباني اسلامي پيريزي نمود.و عليگونه در معركههاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو ميرود و در طوفانهاي سهم ناك سرنوشت، حسينوار به استقبال شهادت ميتازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستمگران روزگار، صهيونيزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرايان «فالانژ»، به اهتزاز درميآورد .
#ادامه_دارد.........
🌹 #شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#شادی_ارواح _طیبه_شهدا __صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🔷🔸ڪانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 🔸🔷
ڪلیڪ ڪنید 👇
http://eitaa.com/joinchat/2660171777C6ca1d6a53e
🔹🔸🔶🔷🔹🔸
🌷ماجرای توسل شهید بروجردی به امام زمان(عج)🌷
✨ #قسمت_اول
یکی از همرزمان شهید بزرگوار، #محمد_بروجردی (فرمانده عملیات غرب کشور) چنین نقل می کند که:
جلسه ای داشتیم. وقتی که از جلسه برگشتیم،
شهید بروجردی به اتاق نقشه رفت و شروع به بررسی کرد.
شب بود و بیرون، در تاریکی فرو رفته بود.
ساعت دوی نیمه شب بود، می خواستیم عملیات کنیم.
قرار بود اوّل پایگاه را بزنیم، بعد از آنجا عملیات را شروع کنیم.
جلسه هم برای همین تشکیل شده بود.
با برادران ارتشی تبادل نظر می کردیم و می خواستیم برای پایگاه محل مناسبی پیدا کنیم.
بعد از مدتی گفت وگو هنوز به نتیجه ای نرسیده بودیم.
باید هر چه زودتر محلّ پایگاه مشخص می شد،
و الّا فرصت از دست می رفت و شاید تا مدت ها نمی توانستیم عملیات کنیم.
چند روزی می شد که کارمان چند برابر شده بود و معمولاً تا دیروقت هم ادامه پیدا می کرد.
خستگی داشت مرا از پای در می آورد.
احساس سنگینی می کردم، پلک هایم سنگین شده بود
و فقط به دنبال یک جا به اندازة خوابیدن می گشتم تا بتوانم مدتی آرامش پیدا کنم.
بروجردی هنوز در اتاق نشسته بود، گوشه ای پیدا کردم و به خواب عمیقی فرو رفتم.
قبل از نماز صبح از خواب پریدم.
بروجردی آمد توی اتاق، در حالی که چهره اش آرامش خاصی پیدا کرده بود
و از غم و ناراحتی چند ساعت پیش چیزی در آن نبود.
دلم گواهی داد که خبری شده است.
رو به من کرد و پرسید: #نماز امام زمان(عج) را چطور می خوانند؟
با تعجب پرسیدم: حالا چی شده که می خواهی نماز #امام_زمان (عج) را بخوانی؟
گفت: نذر کرده ام و بعد لبخندی زد...
#ادامه_دارد
🌷 @mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🌿🔸🌿🔸🌿 💠 روزه؛ دريچهاي به عالَم معنا 🔻مقدمه🔻 باسمه تعالي 🔰بحث «روزه؛ دريچهاي به عالَم معنا» سخ
🌿🔸🌿🔸🌿
💠روزه؛ دريچهاي به عالَم معنا
1️⃣ #قسمت_اول
🔻بسماللهالرحمنالرحيم🔻
«اَلسلام عليك يا عِيدَ اَوْلِياءِ اللهِ»
✨سلام بر تو اي رمضان، اي عيد دوستان خدا، اي ماه نور و طهارت.
با فرا رسيدن ماه مبارك #رمضان ، يعني ماه ميهماني خاص خدا، وقت آن رسيده است كه به نفسِ عادت كرده به خوردن بگوييم:
.....
🍃لب فرو بند از طعام و از شراب
سوي خوان آسماني كن شتاب
🍃بهر لقمه گشت لقمانيگرو
وقتلقماناست، ايلقمهبرو
ما ميخواهيم با محبوب حقيقي خود دلدادگي كنيم ولي اين لقمهها ما را از او غافل ميكنند، و در اين حالت است كه احساس غربت از محبوب در ما ميميرد و اشك ما -كه علامت دوري همراه با شوق است- خشك ميشود.
لذا گفت:
🍃تو چه داني قدر آب ديدگان
عاشقناني تو چون ناديدگان
🍃گر تو اين انبان ز نان خالي كني
پُر زگوهرهاي اِجْلالي كني
پس اگر انسان طالب گوهرهاي جلال حضرت حق است، بايد انبان شكم را كمي از نان خالي كند.
🍃تا تو تاريك و ملول و تيرهاي
دان كه با ديو لعين همشيرهاي
اين عدم نشاط در دينداري، ريشه در شكم پُر دارد كه منشأ وسوسة شيطان ميگردد.
🍃طفلِ جان از شيرِ شيطان بازكن
بعد از آنَشْ با مَلَك اَنْباز كن
🔸چنانچه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: معدة پُر، چراگاه شيطان است....
#ادامه_دارد
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#ڪتاب_عارفانه🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_اول
می گوییم از آنکه توسل کرده بود به شیر خواره رباب ، واز دستــان کوچک ،بزرگ مرد بنے هاشـ💚ـم رزق شهــادت را گرفــت.
🍃🍃🍃🍃🍃احمد آقا🍂🍂🍂🍂🍂
هر آنڪه نیست در این حلقه زنده به عشق/
به او نمرده به فتوای من نماز کنید
عادت کرده ایم. زندگی ما شده است یک ماشین خودکار که صبح ها را به شب می رساند و روز بعد دوباره از نو!
دیر زمانی بود که در ایام زندگی، فرصتی برای خودمان می گذاشتیم.
کمی فکر می ڪردیم، به گذشته، به آینده،...خدا،...قیامت و...
اما حالا تلویزیون و دیگر رسانه ها و اشتغالات خود ساخته، فرصت فکر کردن را هم از ما گرفته اند.
راستی چه می کنیم؟! به کجا می رویم؟ نکند علم و تکنولوژی و دیگر ابزار تمدن، ما را در خور و خواب و خشم و شهوت محصور کرده باشد.
✨✨✨
نکند که روزها را پشت هم طی کنیم و تنها اندوخته ی ما از این دنیا فرصت های از دست رفته باشد.
نکند که آخر کار دست خالی از این ویرانه برویم و راهی سفر شویم. نکند اصلا ندانیم که برای چه آمده بودیم.
آخر اگر همه ی هدف ما از حضور در این سیاره ی خاکی همین باشد که گفته شد پس چه تفاوتی میان ما و...
✨✨✨
سید شهیدان اهل قلم می گفت : (( اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ، پرستویی که مقصد را در پرواز می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد...
و اگر نردبانی از این خاک به آسمان نباشد ، جز کرم هایی فربه و تن پرور بار نمی آید)).
پس اگر قرار است از این ویرانه به سوی جایگاه ابدی خویش عروج کنیم آیا نباید به فکر آبادی آن سرا باشیم؟!
مگر نه اینکه اینجا خانه های ناپایدار و آنجا سرای ابد است و ما مسافرانی در کوچ، پس چرا به غفلت عمر را طی می کنیم؟!
چرا مهار زندگی ما به دست شیطان سپرده شده؟ چرا برای خودمان وقت نمی گذاریم؟
✨✨✨
چرا نمازها و عبادات ما ذره ای در ایمان ما موثر نیست؟ و صدها چرای دیگر که حتی فرصت کردن به آن برای خودمان قائل نمی شویم.
🌹🌹🌹
ما در این مجموعه میخواهیم به سراغ یکی از خوبان امت برویم. یکی از آنها که در کنار ما بود، شبیه ما زندگی کرد.
اما...
#ادامه_دارد
#منبع: انتشارات شهیـد ابراهیم هادے با کسب اجــازه از
انتشارات و مولف براے تایــپ.
#تذکر❌: تایپ کتـاب ها در فضــاے مجــازے حتما بایــد با کســب اجــازه از انتشــارات و مولــف باشد.
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهید_والامقام
#محمدعلی_صفا
#رکورددار_شکار_تانک_در_جهان
#قسمت_اول
امیر سرتیپ محمدعلی صفا در سال ۱۳۲۸ در بجنورد متولد شد و در سال ۵۹ در خرمشهر به شهادت رسید. او از فرماندهان تکاوران دریایی بود. پس از پیوستن محمدعلی به ارتش و گذراندن دورههای انتخابی در ایران برای ادامه دورههای تخصصی کماندویی در پایگاه کماندویی «رویال مارین» معروف به پایگاه «موشهای صحرا» انگلستان انتخاب شد.
در خارج از ایران یک سال گذراندن دورههای تکمیلی کماندویی از قبیل S.P.S، شکار تانک، چتربازی، دورههای تخصصی تارزان کورس ژاپن، دورههای رزمی جودو، کونگ فو و جنگ در خشکی، دریا و هوا، به طول کشید و محمدعلی در تمام این دورهها ممتاز بود. تلاشهای او موجب شد عنوان و مدرک متخصص شکار تانک را از پایگاه کماندویی «رویال مارین» دریافت کند.از آن جایی که صفا توانسته بود دورههای یاد شده را با موفقیت در انگلستان به پایان برساند و عنوان کماندوی برتر و مقام اول کماندویی ارتشهای جهان را از آن خود کند برای آموزش دورههای تخصصی انهدام ناوهای جنگی به پایگاه کماندویی جان. اف .کندی آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن آموزش دورههای مختلف در آمریکا برای نخستین بار در ایران توانست مدرک تخصصی کماندوی ویژه با عنوان انهدام ناوهای جنگی را دریافت کند. هم چنین به دلیل شجاعت بسیاری که او در عملیاتهای آموزشی از خودش نشان داده بود برای دورههای کماندویی زندگی در شرایط سخت به نام Long Hope (امید طولانی) در جنگلهای آمازون نیز انتخاب شد.به دلیل آنکه محمد علی علاقه شدیدی به وطن و خدمت به مردم داشت، پس از آموزش به کشور بازگشت و آموختههای خود را در اختیار هموطنان قرار داد و در قدم اول در پایگاه کماندویی نیروی دریایی ارتش در بوشهر به عنوان مربی و استاد به تعلیم و تربیت کماندوها پرداخت و در روزهای اول پیروزی انقلاب که کشور شرایط خاصی داشت و افراد ضد انقلاب در گوشه و کنار، آشوبگری میکردند محمدعلی نیز همگام با مردم انقلابی به دفاع از انقلاب پرداخت. صفا در هنگام درگیری با نیروهای ضد انقلاب از راه دور هدف تیراندازی قرار گرفت و از ناحیه شکم به شدت مجروح شد.
#ادامه_دارد ...
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada 🌺
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_اول
مقدمه
گفتم من زندگی این زن را می نویسم. تصمیمم را گرفته بودم. تلفن زدم. خودت گوشی را برداشتی. منتظر بودم با یک زن پرسن و سال حرف بزنم. باورم نمی شد. صدایت چقدر جوان بود. فکر کردم شاید دخترت باشد. گفتم: «می خواهم با خانم حاج ستار صحبت کنم.» خندیدی و گفتی: «خودم هستم!»
شرح حالت را شنیده بودم، پنج تا بچه قد و نیم قد را دست تنها بعد از شهادت حاج ستار بزرگ کرده بودی؛ با چه مشقتی، با چه مرارتی!
گفتم خودش است، من زندگی این زن را می نویسم و همه چیز درست شد. گفتی: «من اهل مصاحبه و گفت وگو نیستم.» اما قرار اولین
جلسه را گذاشتی. حالا کِی بود، اول اردیبهشت سال 1388. فصل گوجه سبز بود. می آمدم خانه ات؛ می نشستم روبه رویت. ام. پی. تری را روشن می کردم. برایم می گفتی؛ از خاطراتت، پدرت، مادرت، روستای باصفایتان، کودکی ات. تا رسیدی به حاج ستار و جنگ ـ که این دو در هم آمیخته بودند. بار سنگین جنگ ریخته بود توی خانه ی کوچکت، روی شانه های نحیف و ضعیف تو؛ یعنی قدم خیر محمدی کنعان. و هیچ کس این را نفهمید.
تو می گفتی و من می شنیدم. می خندیدی و می خندیدم. می گریستی و گریه می کردم. ماه رمضان کار مصاحبه تمام شد. خوشحال بودی به روزه هایت می رسی. دست آخر گفتی: «نمی خواستم چیزی بگویم؛ اما انگار همه چیز را گفتم.» خوشحال تر از تو من بودم. رفتم سراغ پیاده کردن مصاحبه ها.
قرار گذاشتیم وقتی خاطرات آماده شد، مطالب را تمام و کمال بدهم بخوانی اگر چیزی از قلم افتاده بود، اصلاح کنم؛ اما وقتی آن اتفاق افتاد، همه چیز به هم ریخت.
تا شنیدم، سراسیمه آمدم سراغت؛ اما نه با یک دسته کاغذ، با چند قوطی کمپوت و آب میوه. حالا کِی بود، دهم دی ماه 1388. دیدم افتاده ای روی تخت؛ با چشمانی باز. نگاهم می کردی و مرا نمی شناختی. باورم نمی شد،
#ادامه_دارد....
📚 #رمان_خوب